iranbanoo نوشته: زمانی بود که دختران مجرد برای گرفتن پاسپورت هم باید اجازه ی پدر رو میداشتند.
الان اینطور نیست یعنی پاسپورت میدن اما موقعی که میخوای پاتو از کشور بزاری بیرون اون موقع باید اذن پدر رو کنی
نه ایران بانو جان. تا الان دختران مجرد بالای هجده سال احتیاجی به اجازه پدر نداشتن. فقط زنان متاهل باید برای مسافرت خارج از کشور با رضایت نامه شوهر میرفتن. وقتی هم پاسپورت داشته باشی برای گرفتن ویزا دیگه نیاز نیست به اجازه پدر. یعنی الان من هنوز میتونم مسافرت برم. من خودم تا حالا مسافرت خارج از کشور نداشتم ولی دوستام خیلیاشون به مالزی یا دبی یا ترکیه و .. رفتن. اجازه پدر هم لازم نبوده.
البته هنوز به تصویب نهایی نرسیده این قانون ضد زن.
مهربد این بصورت تئوریک ممکن است که یک نفر مسلمان، فارغ از عقاید دینی ِ خود آدم جالب و درخور شناختنی باشد. البته فراغت «مسلمان» از «عقاید دینیاش» بسیار دشوار و نشدنیست، اما حتما هستند کسانی که توانستهاند ارتباطی شخصی با دین خود برقرار بکنند و بدنبال سکته انداختن کفار نیستند. من «دوست» مسلمان داشتهام که با زنان دست نمیداده و اگر او را دعوت میکردید به حضور در جمعتان به مشروب لب نمیزده و تمام شامگاه را حرام میکرده، اما پیرامون سیاست باورهای بسیار پیشتازی داشته..
viviyan نوشته: حسودی میکنه بهم، صمیمی ترین دوستش اومده شده دوست صمیمی من و علاقه ای به اینکه بره پیشش نداره زیاد. کلا سه تا چادری هستن، دوستای منن، اینا همه جا میخوان منو ضایع کنن ولی همیشه خودشون ضایع میشن. بعضی از مذهبیا خیلی کینه و عقده دارن. منم هی تصمیم میگیرم زیاد تو روشون نخندم، هی یادم میره.
دشمنیهای زنانه بسیار وحشیتر از خصومتهای میان مردان هستند. حد ِ نهایت تنش میان رفقای مرد یک بینی شکسته و یک سر شکافته است، زنان اما کُل موجودیت و هستی ِ اجتماعی و فردی «دوستان» خود را هدف میگیرند و برپاد همه چیز آنها نقشهکشی و برنامهریزی میکنند، چنانکه هیچ چیز در امان نخواهد بود: روابط خانوادگی، مسائل عاطفی، موقعیت شغلی، جایگاه اجتماعی ...
مهربد جان ما تو ایران زندگی میکنیم مردم اکثرا مسلمون هستن. دوستای منم با اینکه مسلمانهای تندرو نیستن ولی مسلمون هستن و نماز هم میخونن. چند وقت قبل دوتا از دوستام شب اومدن پیشم. میخواستن نماز بخونن. نه سجاده داشتم نه چادر. دوتاییشون به شوخی شروع کردن شعار مرگ بر شیرین کافر دادن. بعدم گفتن به ما دست نزن کافر نجس. با اینحال خیلی دوستای صمیمی هستیم و منم دوستشون دارم.
مخصوصا اگر این دشمنی ها ناخودآگاه باشه امیر. البته شما هم بهتره نقش گذاری جنسیتی نکنی، مرد و زن نداره.
میبینم که نویسنده دوم شدم، خوبه من زیاد وقت ندارم وگرنه الان چی شده بودم
امیر این دیدگاهت در مورد زنان اصلا درست نیست. درباره دشمنی کردن و حد ضربه ای که یه شخص میتونه بزنه اصلا ربطی به جنسیت نداره. برعکس شما اکثر زنانی که من دیدم وقتی از کسی کینه به دل داشته باشن نهایتش واگذارش میکنن به خدا و چند تا نفرین شدیدش هم میکنن. در صورتیکه مردان عملی انتقامجویی عملی میکنن. و اگه بتونن حتما اون شخصی که بهشون ضربه زده رو به خاک سیاه میشونن. یعنی حس انتقاجوییشون خیلی شدیدتر هست. اینا رو بر اساس تجربه م از زنان و مردان میگم.
Ouroboros نوشته: دشمنیهای زنانه بسیار وحشیتر از خصومتهای میان مردان هستند. حد ِ نهایت تنش میان رفقای مرد یک بینی شکسته و یک سر شکافته است، زنان اما کُل موجودیت و هستی ِ اجتماعی و فردی «دوستان» خود را هدف میگیرند و برپاد همه چیز آنها نقشهکشی و برنامهریزی میکنند، چنانکه هیچ چیز در امان نخواهد بود: روابط خانوادگی، مسائل عاطفی، موقعیت شغلی، جایگاه اجتماعی ...
دوست عزیز
من منکر این نیستم که روابط بین زنان و دوستی ها و دشمنی هایشان چندان نرمال و طبیعی نیست.اما این مسئله در تمامی زنان یافت نمیشه.معمولا هرچه این زنان از دانش اجتماعی پایین تر ی برخوردار باشند این رفتار ها توشون شدید تر دیده میشه.
بنا بر این این یک خصلت زنانه نیست چرا که من خودم با رها و بارها با اقایونی سر و کار داشت که رفتار شون و افکار محدودشون و عقده ها ی فرو خردشون به شدت تو ی ذوق میزد.
این رفتار ها همه از دل اجتماع میاد و به جنسیت ربطی نداره..
Ouroboros نوشته: دشمنیهای زنانه بسیار وحشیتر از خصومتهای میان مردان هستند. حد ِ نهایت تنش میان رفقای مرد یک بینی شکسته و یک سر شکافته است، زنان اما کُل موجودیت و هستی ِ اجتماعی و فردی «دوستان» خود را هدف میگیرند و برپاد همه چیز آنها نقشهکشی و برنامهریزی میکنند، چنانکه هیچ چیز در امان نخواهد بود: روابط خانوادگی، مسائل عاطفی، موقعیت شغلی، جایگاه اجتماعی ...
امیر گرامی فکر میکنم گفتن اینکه این در مورد زنان و مردانی که دیدید صدق میکنه شاید قابل قبول باشه:)چون من چیز معتبری و قابل استناد در این مورد ندیدم تا حالا.
دوستان آرام باشید!
بدیهیست که حرفهای من مستند به تجربیات و دانستههای شخصی خودم هستند، چه چیز دیگری برای استناد هست؟ مشاهدات شما اگر متفاوت است، خُب، چه بهتر. آنها را با ما در میان بگذارید، در همان حال اگر وقت شد توضیح بدهید چرا ادعا و مشاهدهی احتمالی شما همان ِ مرا منتفی میکند؟
Ouroboros نوشته: دوستان آرام باشید!
بدیهیست که حرفهای من مستند به تجربیات و دانستههای شخصی خودم هستند، چه چیز دیگری برای استناد هست؟ مشاهدات شما اگر متفاوت است، خُب، چه بهتر. آنها را با ما در میان بگذارید، در همان حال اگر وقت شد توضیح بدهید چرا ادعا و مشاهدهی احتمالی شما همان ِ مرا منتفی میکند؟
سؤتفاهم نشه،ولی خب "دیدن 10 قوی سپید به معنای این نیست که همه قو ها سپید هستند"
نقل قول:دشمنیهای زنانه بسیار وحشیتر از خصومتهای میان مردان هستند. حد ِ نهایت تنش میان رفقای مرد یک بینی شکسته و یک سر شکافته است، زنان اما کُل موجودیت و هستی ِ اجتماعی و فردی «دوستان» خود را هدف میگیرند و برپاد همه چیز آنها نقشهکشی و برنامهریزی میکنند، چنانکه هیچ چیز در امان نخواهد بود: روابط خانوادگی، مسائل عاطفی، موقعیت شغلی، جایگاه اجتماعی ...
من نظر خاصی ندارم چون تفاوت خاصی ندیدم ولی نتیجه گیری کلی از تجربیات شخصی چندان به نظرم درست نیست.
حتی در تحقیقات علمی هم با درصدی از تردید و عدم اطمینان میشه نتیجه گیری کلی کرد تجربه شخصی که جای خود داره.