David Hume نوشته: امروز به این قضیه فکر میکردم که چند بار تا حالا تو زندگی بگا رفتم! یک چندین موقعیت به ذهنم رسید!
۱- یکبار مجبور شدم ۸ ساعت پیاده بیام تا برسم خونه ، چون کیف پولم رو گم کردم با تلفن وسط یک جا که هیچی نبود!
۲- یک بار دیگه موقع ظرف شستن لیوان شکست انگشتم برید ۸ تا بخیه خورد!
۳- یکبار زمان دانشگاه وام دانشجویی رو توی کازینو باختم ، مجبور شدم کامپیوتر ، تلفن و یک سری وسایل خونه رو بفروشم تا شهریه رو بدم ، ۲-۳ ماه هم به جایی که به بی خانمانها غذا میدهند میرفتم ، تازه پول اتوبوس هم نداشتم هر روز نیم ساعت رفت و نیم ساعت برگشت پیاده میرفتم میاومدم.
۴- ۲-۳ بار موقع استمنأ تا لبهٔ اینکه یکی ببیند رفتم!
۵- ۱ شب مجبور شدم توی خیابون بخوابم!
شماره ۳ ات خیلی نامردی بود !
من زیاد به فاک نرفتم . فقط یک بار تا سر حد مرگ ترسیدم اون هم زمانی بود که داشتم از ایران فرار میکردم .
یک بار دیگه که تا مرز گایش پیش رفتم این بود که در آمریکای شمالی همه به مکزیک میروند ، ولی جاهای توریستی ، مناطق هم مرز با آمریکا بسیار خطرناک هست ، من هم با ۲-۳ نفر از دوستمون با ماشین از کانادا ۳ روز توی راه بودیم رسیدیم تگزاس و رفتیم مکزیک ، یک سری شهرها هست نزدیک مرز این کارتلهای مواد مخدر رسما اونجا حاکم هستند و دولت کاری نداره ، یعنی نمیتونه بکنه! ، میبینی مثلا افراد کارتل با دوشکا! پشت وانت توی خیابون رفت و آمد میکنند ، خلاصه ما شاشیدیم به خودمون اون ۳-۴ ساعتی که اونجا بودیم!
فكر كنم بزرگترین به گا رفتنم واسه خوردن سه بسته رتالین واسه كنكور بود رسما داشتم معتاد میشدم
بعد از اون كار كردن تو آزمایشگاه میكروب شناسی بود كه یه لحظه هنگام كشت غفلت كردم و آلوده شدم كل دستگاه گوارشم به....رفت
یه بارم كه خیلی خیلی ترسیدم با خونه قهر بودم رفتم خونه ی یه آشنایی از نوع محرمش كه از قضا مست بودن و نزدیك بود مورد تجاوز واقع بشم:l
الانم دقیقا وسط یه بگا رفتنم:دی
من یه مدت اونقدر مصرف ارامبخشم زیاد شده بود که شبی 15-16تا دیازپام یا امی تریپتیلین مینداختم بالا..
یه شب 5-6بسته انداختم بالا فقط 24ساعت خوابیدم بعدشم حالت تهوع داشتم همین..یه همچین سگ جونیم من:))
Alice نوشته: نخست بــا زبان فرمند پارسی درست سخن بگو ممد جـان ! (((:
دو اینکه ، مهربد شما خودت بیا و به اینها بگو «جهش ممتیکی»
با آهنگ «جهش ژنتیکی» سازگاری داره و پیوندی به پــارسی و
اهورا مزدا و زرتشت و این چیزها نداره !
سه اینکه ممدجان یه کم بهت گیر بدم، گزارهی "بر علیه" نادرست
است ، "علیه" بـه تنهایی بـه چم "بـر او" ست ، "بـر عـلیه" یـعنی
"بر بر او" ! ( زبان شلم شوربا به این میگنها )
علیه = پایانه (متمم) + ضمیر = بر او
بابا الیس فکر کن یک درصد که من از این به بعد بگم "علیه"
خیر
بر علیه
بر ضد
به قرعان یک مقداری این خار ماهی رو از گلوتون در بیارید سخنتون قابل فهم و درک تر میشه
بانو آلیس و مهربد شما با بقیه هم اینگونه فارسی صحبت میکنید؟ یک خط نوشتن شما را ۲-۳ برابر بقیه وقت میگیرد خواندن.
David Hume نوشته: بانو آلیس و مهربد شما با بقیه هم اینگونه فارسی صحبت میکنید؟ یک خط نوشتن شما را ۲-۳ برابر بقیه وقت میگیرد خواندن.
من نــه
؛ در زندگی خودینهام (شخصیام) بسیار نرمال رفتار میکنم و
بی اندازه با کاراکتر اینجا دگرسان (متفاوت) میباشم
! (((:
--
مهربُد هم بارها گفته که در زندگی راستیناش با مهربُد اینجا دگرسانی
های بسیاری دارد
!
Alice نوشته: امروز چندین جهش سودمند ممتیکی رو پشت سر گذاشتم ! (((:
undead_knight نوشته: پلیز ترنسلیت! :))
mamad1 نوشته: چی چی تیکی؟
تو و مهربد اخر ما رو به گا میدید
اخرشم مجبور میشم یه کمپین بر علیه این گویش استخون ماهی تو گلویی درست کنم.
Alice نوشته: نخست بــا زبان فرمند پارسی درست سخن بگو ممد جـان ! (((:
دو اینکه ، مهربد شما خودت بیا و به اینها بگو «جهش ممتیکی»
با آهنگ «جهش ژنتیکی» سازگاری داره و پیوندی به پــارسی و
اهورا مزدا و زرتشت و این چیزها نداره !
سه اینکه ممدجان یه کم بهت گیر بدم، گزارهی "بر علیه" نادرست
است ، "علیه" بـه تنهایی بـه چم "بـر او" ست ، "بـر عـلیه" یـعنی
"بر بر او" ! ( زبان شلم شوربا به این میگنها )
علیه = پایانه (متمم) + ضمیر = بر او
نخیر، ریچارد داوکینز کسی اینجا نمیخواند انگار؟
Memetics - WiKi
David Hume نوشته: بانو آلیس و مهربد شما با بقیه هم اینگونه فارسی صحبت میکنید؟ یک خط نوشتن شما را ۲-۳ برابر بقیه وقت میگیرد خواندن.
Alice نوشته: من نــه ؛ در زندگی خودینهام (شخصیام) بسیار نرمال رفتار میکنم و
بی اندازه با کاراکتر اینجا دگرسان (متفاوت) میباشم ! (((:
--
مهربُد هم بارها گفته که در زندگی راستیناش با مهربُد اینجا دگرسانی
های بسیاری دارد !
من اینجا پیشتر نوشتهام بیرون چگونه پارسیگویی را میگسترانم:
ساختارشناسی زبان پارسیک - صفحه 6