راسل جان فکری به حال آواتارتان بکنید... به شدت منظم و بتاست. شما هم موهایتان را آب و جارو میکنید و با ظرافت ِ تمام فرق از وسط باز میکنید گرامی؟
Anarchy نوشته: من خوبم . تو چطوری ؟ حالا تکون بخوره مثلا چطوری میشه دفترچه
؟
منم خوب، مثلا آیدیها یه ذره سبکتر میشن

امیر هم برگشته که.
Bibak نوشته: هتا جسدمم دفن شده و پوسیده. :)
مدتیه مشغول خدمت مقدس سربازی هستیم.:e152:
آخی. سربازی خیلی عمر تلف کردن هست. درکت میکنم

Crusader نوشته: راسل جان فکری به حال آواتارتان بکنید... به شدت منظم و بتاست. شما هم موهایتان را آب و جارو میکنید و با ظرافت فرق از وسط باز میکنید گرامی؟
فرق از وسط و کت و شلوار که نه (البته زمانی دور واقعا اینجوری هم بودم)، ولی لباس و ظاهر نسبتا ساده را دوست دارم. ظاهر با وقار، ولی همراه با سوپرایز :D
viviyan نوشته: موجهترین دلیل ممکن هست :)))
خب چه خبر؟ فردا نمیرید تجمع مقابل وزارت کشور؟
خبرِ سلامتی، چه خبره مگه اونجا فردا؟
Russell نوشته: خبرِ سلامتی، چه خبره مگه اونجا فردا؟
اعتراض به اسیدپاشی روی خانمها هست گویا
امیر جان من اینرا به جد میگویم، تاکنون کسی را ندیدهام به اندازهی شما صاحب نظر باشد، من اکنون با خودم میاندیشم اگر چندسالی زودتر با شما آشنا میشدم چندین سال در زندگی جلوتر میفتادم گرامی.
Crusader نوشته: امیر جان من اینرا به جد میگویم، تاکنون کسی را ندیدهام به اندازهی شما صاحب نظر باشد، من اکنون با خودم میاندیشم اگر چندسالی زودتر با شما آشنا میشدم چندین سال در زندگی جلوتر میفتادم گرامی.
سپاس، خوشحالم که این حرفها به کارتان میآید. :e405:
viviyan نوشته: زیر سایهت. داشتم دچار تغییر و تحول میشدم
درود و خوشآمد. خب، چند کیلو کم کردید به سلامتی؟
viviyan نوشته: اعتراض به اسیدپشی روی خانمها هست گویا
خودمانی این ماجرا بار دیگر نشان داد زنان چه موجودات دوستداشتنی و بامزهای هستند. یکی دختری پنجشنبه به من میگفت بیرون نمیآیم و میترسم اسید در صورتم بپاشند و...

Ouroboros نوشته: سپاس، خوشحالم که این حرفها به کارتان میآید.
من نمیدانم چرا با هر مرد تاسی نشست و برخاست میکنم با نگاههای عاقل اندر سفیه او را مینگرم. اما این آواتارتان نیشخند آلفایی دارد که این نگاهها را فیتیلهپیچ میکند!

جای دوست کوچک ما آلیس هم خالیست کمی اینجا دور هم او را شکنجه کنیم...