some of you people may like this lyrics
[h=2]
My Dying Bride – The Wreckage Of My Flesh[/h]
Loathsome I've become.
A creature so undone.
Wretched and broken.
Cannot find my faith.
Any God will do.
Nothing said is new.
Nothing said is true.
Fly away my hope.
The embrace of shade holds me dear
Eats me away.
Loose the dogs of disgrace upon me.
I have no faith.
Raise the poor outcast I have become.
I am undone.
Calm is the air. Still is the sea.
The valley of death keeps calling me.
Rest my eyes from the world.
This dying place, it's so absurd.
Oh, Christ above, whom I love.
Lost to me. My snow white dove.
Make this day like the night.
Songs of darnkess. Words of light.
Pulling down my heart.
I won't forget my lovers heart.
With utter loathing and scorn,
I was somehow born.
Strewn in black decay.
None shall I obey.
The wreckage of my flesh
The nakedness of my death.
[MENTION=136]Bibak[/MENTION] جان میبینم که آسه میای آسه میری؟
homayoun نوشته: some of you people may like this lyrics
My Dying Bride – The Wreckage Of My Flesh
Loathsome I've become.
A creature so undone.
Wretched and broken.
Cannot find my faith.
Any God will do.
Nothing said is new.
Nothing said is true.
Fly away my hope.
The embrace of shade holds me dear
Eats me away.
Loose the dogs of disgrace upon me.
I have no faith.
Raise the poor outcast I have become.
I am undone.
Calm is the air. Still is the sea.
The valley of death keeps calling me.
Rest my eyes from the world.
This dying place, it's so absurd.
Oh, Christ above, whom I love.
Lost to me. My snow white dove.
Make this day like the night.
Songs of darnkess. Words of light.
Pulling down my heart.
I won't forget my lovers heart.
With utter loathing and scorn,
I was somehow born.
Strewn in black decay.
None shall I obey.
The wreckage of my flesh
The nakedness of my death.
ترزبانگر رایانه ای:
loathsome من شده ام . جانوری اینچنین نکرده . بیچیز و شکسته .
نتوان یافتن ایمان ام را . [هر،هیچ] خدایی کردن میخواهد .
هیچ چیز گفته هست نو .
هیچ چیز گفته هست راستین . امید ام را بدور پرواز بـکنید . آغوشیدن سایه مرا گرامی استوار میدارد . مرا دور میخورد . سگ ها رسوائی بر من ول بـکنید . من هیچ ایمانی میدارم .
بلند بـکنید بینوای outcast من شده ام .
من هـستم نکرده . معتدل هوا هست . آرام دریا هست .
درّه مرگ نگه میدارد بر خوانان مرا . چشم ها ام را از گیتی درجا بیآسایید .
این جایگه رنگ آمیزی کـنان ، آن هـست چنان یاوه پوچ . اه ، Christ برفراز ، برکه من دوست میدارم . به من (گـم) باخته .
برف ام سپید کفتر چاهی . این روز خوش داشتن شب را بـسازید .
آواز ها darnkess .
واژه ها روشنا . پایین دل ام کشان . من دل عاشقان ام را فراموش نخواهم کرد .
با بیشینه loathing و خـردانگاشت ، .
من بودم بگونه ای بار داشته . در سیاه فروپوسیدگی پخش و پلا شده . هیچ میباید من فرمان میبرم .
ویرانشکسته گوشت تن ام .
برهنگی مرگ ام .
. •
Reactor نوشته: منظورتان ماست موسیر است یا ماست با سیر قطعه قطعه شده؟
من لیموی تازه میخرم. خیلی روزها و شب ها همراه با غذا, پیاز را بصورت هلالی قطعه قطعه میکنم و با آب لیموی تازه قاطی میکنم و با غذا میخورم.
لیمو هم برای جوان سازی پوست و هم برای آب کردن چربی ها مفید است.
ماست با سیر تکه تکه شده.
لیموی تازه هم خوب است ، بویژه لیموی شیرین بهتر از لیموی ترشه
گرچه برخی ترشی را بیشتر میپسندند ولی ویتامین و .. شیرینه بیشتره.
•
مزدك بامداد نوشته: ترزبانگر رایانه ای:
loathsome من شده ام . جانوری اینچنین نکرده . بیچیز و شکسته .
آه ... این همه دوست امان [MENTION=286]Alice[/MENTION] گفت یادمان نوستالژیک بگویید :e058:, این ترزبان رایانهای
که آوردید به گمانم به زمانِ سخنگاه خدابیامرز گفتمان هم میرسد .. یادم هم هست خودتان نرمافزار اش
را نوشته بودید و چه خندههایی که سر ترزبانهایِ این برنامه و روانِ شگرف و ویژه اش نکرده بودیم ...!
Mehrbod نوشته: آه ... این همه دوست امان @Alice گفت یادمان نوستالژیک بگویید :e058:, این ترزبان رایانهای
که آوردید به گمانم به زمانِ سخنگاه خدابیامرز گفتمان هم میرسد .. یادم هم هست خودتان نرمافزار اش
را نوشته بودید و چه خندههایی که سر ترزبانهایِ این برنامه و روانِ شگرف و ویژه اش نکرده بودیم ...!
Exact! that is the very same translator!
Mehrbod نوشته: همه دوست امان @Alice گفت یادمان نوستالژیک بگویید
سخن از لیمو شد بازم نوستالوده شدیم:
یادم است که مادرم ، که یادش هماره زنده هست،
هرگاه که بیمار میشدیم، بویژه هنگام سرماخوردگی،
سه چار تا لیمو شیرین آب میگرفت که بخوریم !
ولی وای از زمانی که چایی برگ نمیدانم کدام
چهار گیاه و کدام گل گاوزبان و ...
را درست میکرد.
یادش گرامی باد.
•
آه اه اه...
چه بحث های خاله زنکی در میان است اینجا...
روزی رو میبینم که بشینید اینجا سبزی پاک کنید و غیبت کنید دور هم:e057:
Dariush نوشته: :e108::e108::e108:
وقتی تمام زحماتِ چند ماههتان بر باد میرود و از همه جا رانده میشوید، چه میکنید؟ اصلا مگر قرار است برای استیصال راه حلی باشد؟ تمام برنامهها و آمال و آرزوها برباد رفته و ما ماندیم انرژی و اعصاب و روان و عمری که به فنا رفت.
یادش بخیر، زمانی نیهیلیست بودیم و هیچ اهمیتی برایمان نداشت که چه میگذرد، چه میشود ، کجا هستیم و کجا خواهیم بود! کی آن اتفاق نامیمون رخ داد که من اینچنین جهان را جدی گرفتم؟ کی من خود را اینگونه به زندگی آلودم؟ کجا دامان شوپنهاور و نیچه را رها کردم؟ چه کسی مرا در چشمهی هستی غسل داد؟ چه بر سر شهامتِ من آمده؟ کجاست آن صداقتی که روزی بدان افتخار میکردم و گردن برایش میافراشتم؟ آه... چه کردهام با خود که اینچنین در درون زار زار میگریم به حال خویش؟
تنهایی، ای همدم روزهای دلمردگی و شبهای تار من، میبینمات از لای در که به درون مینگری! میدانم که زمانی دراز از تو، ای سنگ صبور بیخبر بودم، اما بیگانگی نکن ، بیا تو.
بالاخره آنچه که مدتی طولانی انتظارش را میکشیدم، پیش آمد و من بالاخره خود را در آینه دیدم. این رخداد تنها وسیلهای شد تا من به خود آیم و پس از مدتها نادیده گرفتنِ زمزمههایی که در سرم بودند، برای آنچه که باید بشود خود را آماده کنم. انقلابی که جهان نظیرش را ندیده درونم برپاست و هیچ بعید نیست که اثری از من باقی نماند... .
ناراحت نباش، اگه قضیه ذختره خوب چیزی که زیاذه دختر، بیخیال
مزدك بامداد نوشته: ماست با سیر تکه تکه شده.
به دستور من یکبار جامه ی عمل بپوشایند تا رستگار شوید:
یک کاسه ماست پرچرب
2 عدد گوجه فرنگی مشتی
2 حبه سیر متوسط
نمک
گوچه فرنگی ها رو در ماست رنده کنید. سپس سیر رو رنده کنید. نمک هم که حتمن اضافه میکنید. سپس نوش جان کنید.
یادتون باشه هرکسی امتحان کرد بیاد اینجا نتیجه رو بگه ببینیم خوشش آمده یا خیر.