viviyan نوشته: اینایی که دور و بر منن، تماشای ماهواره رو حرام میدونن، اگر هم ببینن سریالای فارسی وان و جم کلاسیک رو میبینند.
درسته اما همون سریال و فیلمای سرگرم کننده هم غیرمستقیم باورای دینی رو زیر سوال میبره.
مثلا مادر یکی از دوستام از اون خانمای متعصب بود.اما الان خیلی فکرش بازتر شده و راحت تر با خواسته های دخترش کنار میاد.
این فیلمها بصورت غیرمستقیم تاثیر زیادی روی افکار میزارن.اگه به دیالوگها دقت کنید اکثرشون دید انتقادی نسبت به باورای دینی دارن.خب این در درازمدت اثرخودشو میزاره.
mahtab71 نوشته: درسته اما همون سریال و فیلمای سرگرم کننده هم غیرمستقیم باورای دینی رو زیر سوال میبره.
مثلا مادر یکی از دوستام از اون خانمای متعصب بود.اما الان خیلی فکرش بازتر شده و راحت تر با خواسته های دخترش کنار میاد.
این فیلمها بصورت غیرمستقیم تاثیر زیادی روی افکار میزارن.اگه به دیالوگها دقت کنید اکثرشون دید انتقادی نسبت به باورای دینی دارن.خب این در درازمدت اثرخودشو میزاره.
همینکه آدم میبیند مردم کشورهای دیگر چه زندگی آسودهای دارند از هزار و یک فرنود و گفتمان بهتر و موثرتره
امشب تو کافه بودیم زدم رومیز همه برگشتن نگاه کردن کلی خندیدیم:))
Mehrbod نوشته: همینکه آدم میبیند مردم کشورهای دیگر چه زندگی آسودهای دارند از هزار و یک فرنود و گفتمان بهتر و موثرتره
یک زمانی مادر من کنترل ریسیور رو قایم میکرد از ترس من که مبادا کانال فشن شو رو ببینم
بعد از سریال های فارسی 1 و جم و من و تو . چه و چه
از این رو به اون رو شده
باز شدن تفکراتش رو به وضوح می تونم ببینم
نمیدونم چرا همیشه پستها و آواتار میلاد و کافر رو با هم اشتباهی میگیرم. مثلا یک پست رو فکر میکنم میلاد نوشته. بعد که خوندمش میرم پست بعدی که نقل قول و جواب اون پسته رو بخونم، تازه میفهمم پست از کافر بوده. یا برعکس. شاید دلیلش اینه که این دو، سبک نوشتاریشون هم مثل همه!!
مگه دستم بهتون نرسه. خخخخخخخخخ
حالا بقیه شما هم مثل من سر کار میرید؟ یا فقط من از این بابت شاکیم؟
گاهی وقتا آدم نا امید میشه. تمام تلاشت مثه آب در هاون کوبیدنه.
این جماعت مذهبی ظاهرا باسوادو بیسوادشون فرقی نداره.
خودتو میکشی تا چیزی رو حالیشون کنی اما انگار نه انگار!
یعنی روزی میاد که مردم ما هم مثه بقیه جاها باشن.
فکرشون عقیده هاشون...
یاد گلسرخی بخیر!همیشه اینطور مواقعی یاد این شعرش میفتم
ثقل زمین کجاست ؟
من در کجای جهان ایستاده ام ؟
با باری ز فریادهای خفته و خونین
ای سرزمین من
من در کجای جهان ایستاده ام ... ؟
شنبه امتحان دارم ولی خمارم، هیچی نخورده و نکشیده خمارم.
یه بطری مشروب قرمز یه دوست برام آورد. اولین بار بود میخوردم. کل بطری رو خوردم کمی سرخوشی بهم دست داد.
آخوندا خیلی احمقن، چیزایی که باعث خوشی ملت میشه رو ممنوع کردن. مشروب و سکس. اگه این دوتا ممنوع نبود، کلی از مشکلات این جامعه وجود نداشت.
پ.ن: شیرین چرا نمیاد؟
viviyan نوشته: شنبه امتحان دارم ولی خمارم، هیچی نخورده و نکشیده خمارم.
یه بطری مشروب قرمز یه دوست برام آورد. اولین بار بود میخوردم. کل بطری رو خوردم کمی سرخوشی بهم دست داد.
آخوندا خیلی احمقن، چیزایی که باعث خوشی ملت میشه رو ممنوع کردن. مشروب و سکس. اگه این دوتا ممنوع نبود، کلی از مشکلات این جامعه وجود نداشت.
پ.ن: شیرین چرا نمیاد؟
البته اونقدرا هم احمق نیستند هر مقدار در اینجور چیزهای آزادی بیشتری بدند، ندادن آزادی های دیگه غیر منطقی تر به نظر میاد:)
در نتیجه این یک راهکار برای بقا هست هرچند در نهایت یک راهکار شکست خوردست.
از کارآموزی کلینیک برمیگشتیم خوابگاه، تو ماشین بودیم. همکلاسیم گفت نیمسال بهمن رو زودتر میخوان شروع کنن. پرسیدم چرا؟ گفت به خاطر انتخابات. گفتم یعنی چی همه چی رو قاطی میکنن؟ که چی؟ به ما فشار بیارن که انتخابات در راهه. برگشت گفت تو از اونایی هستی که مخالف فعالیت سیاسی دانشجوها هستی. :|
گفتم فعالیت سیاسی دانشجوها؟ دانشجوها رو که سرکوب کردند.
گفت دانشجوهای دانشگاه تهران گند زدن.
منظورش از دانشجو؛ دانشجوهای عضو بسیج و فعالیت سیاسی هم شرکت در انتخابات و تبلیغات بود.
نمیدونم چرا یه ذره نمیتوونن دایره فکرشون رو وسیع تر کنن؟ اصلا بحث باهاشون بی قایده است، انگار یه چیزایی رو ریختن تو مغزشون و درش رو قفل کردن.