Dariush نوشته: درود؛
خب آن یکی را که خاموش و از میدان به در کردیم به سلامتی؛
ببینم از پس شما هم بر میآیم
درود
انقدر به ثبات زنانه ی ما رشک ورزی نکنید.ما از آن دخترانش نیستیم که با یک پخ مرد سالارانه میدان را خالی کنیم
iranbanoo نوشته: ثبات زنانه
این ثبات ِ زنانه را خیلی دوست میدارم من! زن ِ هزار سال پیش با زن ِ هزار سال بعد
جز در مدل لباسها و احتمالا نحوهی حرف زدناش فرق چندانی ندارد:)))
از شوخی گذشته، ایرانبانو جان خودت چطوری؟ بس خوشحالم که پس از مدتهای زیاد
شما را میبینم؛ امیدوارم خوب و خوش باشید
Dariush نوشته: ین ثبات ِ زنانه را خیلی دوست میدارم من! زن ِ هزار سال پیش با زن ِ هزار سال بعد
جز در مدل لباسها و احتمالا نحوهی حرف زدناش فرق چندانی ندارد:)))
از شوخی گذشته، ایرانبانو جان خودت چطوری؟ بس خوشحالم که پس از مدتهای زیاد
شما را میبینم؛ امیدوارم خوب و خوش باشید
هدف ما جلب رضایت شماست:e405:
ممنونم .من هم همینطور.گه گاهی دلمان جمع دفترچه ای میطلبد, ولی مشغله ها بیشتر از یک سر زدن و رصد کردن نمیدهند.
نشان به آن نشان که یک کتاب نرم و نازک از نیچه خریده ام که تقریبا هر روز چند پاراگراف نخوانده بیهوش میشوم
من هم برای شما آرزوی بهترینها را دارم دوست عزیز
iranbanoo نوشته: منونم .من هم همینطور.گه گاهی دلمان جمع دفترچه ای میطلبد, ولی مشغله ها بیشتر از یک سر زدن و رصد کردن نمیدهند.
نشان به آن نشان که یک کتاب نرم و نازک از نیچه خریده ام که تقریبا هر روز چند پاراگراف نخوانده بیهوش میشوم
من هم دست ِ کمی از شما ندارم:e108:.
امسال سری به نمایشگاه کتاب زدم و هر چه غرفهها را بالا پائین رفتم و کتابها را تماشا
کردم، دیدم من اصلا فرصت کتابخوانی را طی چند ماه آینده ندارم و هر کتابی که برمیداشتم
با ناراحتی سر جایش میگذاشتم. در نهایت با دو کتاب ِ نحیف از نمایشگاه خارج شدم!
Dariush نوشته: من هم دست ِ کمی از شما ندارم.
امسال سری به نمایشگاه کتاب زدم و هر چه غرفهها را بالا پائین رفتم و کتابها را تماشا
کردم، دیدم من اصلا فرصت کتابخوانی را طی چند ماه آینده ندارم و هر کتابی که برمیداشتم
با ناراحتی سر جایش میگذاشتم. در نهایت با دو کتاب ِ نحیف از نمایشگاه خارج شدم!
خوب من زحمت تا نمایشگاه رفتن را هم به خودم ندادم:))
کلا از نمایشگاه رفتن و پیاده روی زیاد در آن بلبشوی نیمه فرهنگی و فرار از گشت ارشاد بیزارم و ترجیح میدهم با حوصله بنشینم روی صندلی کتاب فروشی و بعد از زیر و رو کردن کتاب ها خریدم را انجام دهم!
مگه خوب بودن چرا می خواد آخه؟ :)) نمی دونم یه جوری احساس می کنم دوس داشتنی هستی. من تو زندگی شخصیم زیاد دوست و رفیق ندارم، تقریبن اصن دوست صمیمی هیچی ندارم. این اواخر یکی باهام دوس بود که صمیمی شده بودم باهاش اونم رفیق نیمه راه بود و رفت... دوس دارم یه دوست دختر صمیمی داشته باشم هیچوقت نداشتم. اگه بیرون از اینجا باهات دوس بودم احتمالن یکی از صمیمی ترین دوستام می شدی.
Alice نوشته: مگه خوب بودن چرا می خواد آخه؟ :)) نمی دونم یه جوری احساس می کنم دوس داشتنی هستی. من تو زندگی شخصیم زیاد دوست و رفیق ندارم، تقریبن اصن دوست صمیمی هیچی ندارم. این اواخر یکی باهام دوس بود که صمیمی شده بودم باهاش اونم رفیق نیمه راه بود و رفت... دوس دارم یه دوست دختر صمیمی داشته باشم هیچوقت نداشتم. اگه بیرون از اینجا باهات دوس بودم احتمالن یکی از صمیمی ترین دوستام می شدی.
منم اتفاقا در حسرت یک دوست تقریبا هم فاز خودم مردم...
ولی بیا و قبول کنیم دوستیای دخترونه زیاد چنگی به دل نمیزن.وتازه اینو منی میگم که دوستام بعد از چند سال ازدواج و بچه دار شدن هنوز باهام در تماس هستن میگم!
دخترا معیاراشون برای دوستی یکم نامتعارفه...
اره کاملن حرفتو قبول دارم... منم کمتر دوستی هم فاز خودم پیدا می کنم.. اصن دوستی دخترا برعکس پسرا پایدار و "محکم" نیس... "عزیزم عزیزمشون" و همه چیزشون الکیه، از حسادتا و رقابتای زنونه حالا بگذریم. مثلن من یه دوستی می خوام ک دوستیمون محکم باشه، بدون حسادت و رقابت و... ظاهری نباشه. واقعن از موفقیت دوستم خوشحال بشم انگار ک من موفق شدم، نه اینکه حسودی کنم... اونم همینطور. دوستی دخترا اگرم ظاهری نباشه از اون "جنس" رفاقت مردا ک واسه هم هی مرام می ریزن نیس. نمی دونم منظورمو می تونم برسونم یا نه... دخترا به هم جنساشون زیاد بها نمی دن و فقط دم دوس پسرشونن