دوستان میگویم این صندلی داغ عجب چیز فوقالعادهایست! من امشب داشتم صندلی داغِ خودم را میخواندم، دیدم که در این چندماه گذشته، چقدر نگرها و ایدههایم دگرگون شدهاند. گویی خودم را آنجا مکتوب کردهام. بیشک هماکنون اگر بخواهم به برخی از آن پرسشها پاسخ دهم، پاسخهایم دگرگون خواهند بود!
Dariush نوشته: دوستان میگویم این صندلی داغ عجب چیز فوقالعادهایست! من امشب داشتم صندلی داغِ خودم را میخواندم، دیدم که در این چندماه گذشته، چقدر نگرها و ایدههایم دگرگون شدهاند. گویی خودم را آنجا مکتوب کردهام. بیشک هماکنون اگر بخواهم به برخی از آن پرسشها پاسخ دهم، پاسخهایم دگرگون خواهند بود!
البته داریوش جان موقع نگارش کمی تمرکز کافی هم وجود ندارد و ممکن است به خاطر حساسیتش مواضع را کاملا مشخص نکنیم.
من که در مورد تمامی پاسخ هایم با کمی تردید مینویسم.
iranbanoo نوشته: البته داریوش جان موقع نگارش کمی تمرکز کافی هم وجود ندارد و ممکن است به خاطر حساسیتش مواضع را کاملا مشخص نکنیم.
من که در مورد تمامی پاسخ هایم با کمی تردید مینویسم.
پیشنهاد میشود که صادق باشید با خودتان ایرانبانو جان. از آن جهت میگویم که بعدا که خودتان آنها را میخوانید بسیار از خواندشان لذت خواهید برد اگر صادقانه پاسخ دهید. من در آن موقع بسیار مختصرتر و کمتر از آنچه که فکر در ذهنم در آن مورد ایده داشتم، توضیح دادم و هماکنون مایه حسرتم است!مثلا در مورد کمونیسم، اینده جهان، نیچه ، برابری و... خیلی حرفهای بیشتری داشتم و نمیدانم چرا آنطور شد؟! شما این فرصت را از دست ندهید و هرچه میخواهید بگویید بیهیچ ملاحظهای. دوستان هم در اینجا آنقدر خودشان در زندگی فکری خود دگرگونی و تغییر را تجربه کردهاند که براحتی تغییرِ نگرشِ شما را در آینده ممکن میدانند. همچنین به نگرم شما آنقدر شهامت دارید که تغییر نگرشتان را بیواهمه بیان کنید.
راستی یک چیزی.در این عکس نمایارتان، دستِ این بانو چرا اینقدر دراز است؟نکند از نوادگان اردشیر درازدست هخامنشی است؟
Dariush نوشته: پیشنهاد میشود که صادق باشید با خودتان ایرانبانو جان. از آن جهت میگویم که بعدا که خودتان آنها را میخوانید بسیار از خواندشان لذت خواهید برد اگر صادقانه پاسخ دهید. من در آن موقع بسیار مختصرتر و کمتر از آنچه که فکر در ذهنم در آن مورد ایده داشتم، توضیح دادم و هماکنون مایه حسرتم است!مثلا در مورد کمونیسم، اینده جهان، نیچه ، برابری و... خیلی حرفهای بیشتری داشتم و نمیدانم چرا آنطور شد؟! شما این فرصت را از دست ندهید و هرچه میخواهید بگویید بیهیچ ملاحظهای. دوستان هم در اینجا آنقدر خودشان در زندگی فکری خود دگرگونی و تغییر را تجربه کردهاند که براحتی تغییرِ نگرشِ شما را در آینده ممکن میدانند. همچنین به نگرم شما آنقدر شهامت دارید که تغییر نگرشتان را بیواهمه بیان کنید.
مرسی.بحث صداقت نیست.منظورم این بود که چون سوالات زیادی مطرح میشوند سخت است که بر سر یک پرسش
ذهن را متمرکز کنیم و بتوانیم هر آنچه که در ذهنمان هست را مختصرا بیان کنیم.اینجاست که به ناچار از شفافیت پاسخ کم میشود
Dariush نوشته: راستی یک چیزی.در این عکس نمایارتان، دستِ این بانو چرا اینقدر دراز است؟نکند از نوادگان اردشیر درازدست هخامنشی است؟
بعد میگویید مردان ظاهر بین نیستند!
اینهمه زیبایی بعد دست درازش چشم شما را گرفت؟
ضمنا این خانم دارند در را باز میکنند و کمی به راست متمایل شده اند:))
iranbanoo نوشته: مرسی.بحث صداقت نیست.منظورم این بود که چون سوالات زیادی مطرح میشوند سخت است که بر سر یک پرسش
ذهن را متمرکز کنیم و بتوانیم هر آنچه که در ذهنمان هست را مختصرا بیان کنیم.اینجاست که به ناچار از شفافیت پاسخ کم میشود
آری، درست میگویید. تعدادِ سئوالات زیاد است و همچنین تنوعِ بالایی هم دارند. گاهی به سوالی برمیخورید که قبلا هرگز به آن فکر نکردهاید و برای اولین بار مجبور میشوید به آن اندیشه کنید. اینجاست که انرژی بالایی از شما گرفته میشود و احتمالا تمرکز روی سئوالات بعدی کمتر میشود! با اینحال به نظرم زیاد روی زمان حساسیت نداشته باشید.
در ثانی، اگر میخواهید با این سخنان دلِ مرا به رحم بیاورید که بخشهای بعدی سوالاتم را نپرسم باید بگویم تیرتان به سنگ خواهد خورد. این سئوالات خیلی راحت هستند، تازه سئوالات زنامردی باقی مانده!
iranbanoo نوشته: بعد میگویید مردان ظاهر بین نیستند!
اینهمه زیبایی بعد دست درازش چشم شما را گرفت؟
ضمنا این خانم دارند در را باز میکنند و کمی به راست متمایل شده اند:))
آخر به نظرم دستش زیاد دراز آمد.
حالا شاید با اردشیر نسبتی داشته باشد و همین بهانهای شود برای نزدیکی به این بانوی ماهرخ!:e318:
Dariush نوشته: آری، درست میگویید. تعدادِ سئوالات زیاد است و همچنین تنوعِ بالایی هم دارند. گاهی به سوالی برمیخورید که قبلا هرگز به آن فکر نکردهاید و برای اولین بار مجبور میشوید به آن اندیشه کنید. اینجاست که انرژی بالایی از شما گرفته میشود و احتمالا تمرکز روی سئوالات بعدی کمتر میشود! با اینحال به نظرم زیاد روی زمان حساسیت نداشته باشید.
در ثانی، اگر میخواهید با این سخنان دلِ مرا به رحم بیاورید که بخشهای بعدی سوالاتم را نپرسم باید بگویم تیرتان به سنگ خواهد خورد. این سئوالات خیلی راحت هستند، تازه سئوالات زنامردی باقی مانده!
بابت زمان که قبلا از راسل تایم گرفتم
یک خصوصیت خوبی که من در شما سراغ دارم این است که اصلا اهل تلافی و انتقام نیستید و واقعا به نظرم قابل تحسین است.(فکر این را هم بکنید که جستارها دوباره گشوده خواهند شد)
Dariush نوشته: حالا شاید با اردشیر نسبتی داشته باشد و همین بهانهای شود برای نزدیکی به این بانوی ماهرخ
عجب وصلت فرخنده ای!!
احتمالا فرزندشان هم همان مجید دلبندم میشود(یک شخصیت عروسکی بود که دستانش دراز بود!)
قطعا یکدور دیگر سوالات را باید باز کنیم.یکسری سوالات استاندارد جدید هم قرار میدهیم.
من هم موقع صندلی داغ خودم یکمقدار بی حوصله بودم و سوالات را از سر باز کردم،الان که نگاه میکنم میبینم خیلی جای کار دارد ،از آن گذشته نظراتم هم اصلا تغییر کرده نمونه واضح آن نگاهم به فمینیسم که خیلی رادیکالتر شده.
Dariush نوشته: چه کسی پیشنهاد داده جستارها را بازگشایی کنیم؟ اول جستارِ خودش را باز کنید
آلیس:)))
Dariush نوشته: آری از شما چه پنهان دستان من نیز ، دستِ کمی از دستانِ این بانوی پریرو ندارند و این است که به نظر میرسد آری دستانِ فرزندانمان به یک متر هم برسند! با اینحال شما اجازه دهید که ما با این بانو جوش بخوریم، دستانِ فرزندانمان را یک کاری خواهیم کرد
پس بی مناسبت نبود ایراد گرفتن از این بانو!
پیشنهاد میکنم در انتخابتان تجدید نظر کنید و گرنه اثر فرگشت تا چندین نسلتان را دراز دست میکند.
حالا خود دانید وگرنه که اگر پیدایشان کردید نوش جانتان:))
_______
روز راسل و داریوش گرامی به خیر و خوشی
ما که رفتیم سر کار
iranbanoo نوشته: آلیس:)))
آلیس که لیستِ پرسشهایش را به شما داده و خودش متواری شده!
iranbanoo نوشته: پس بی مناسبت نبود ایراد گرفتن از این بانو!
پیشنهاد میکنم در انتخابتان تجدید نظر کنید و گرنه اثر فرگشت تا چندین نسلتان را دراز دست میکند.
حالا خود دانید وگرنه که اگر پیدایشان کردید نوش جانتان:))
فکر کنم چند نسل دیگر دستهاشان بشود دستهای کارآگاه گجت :)))
شما هم میدانید دست ما به اینها نمیرسد ، میگویید نوش جانتان تا حسرت بیشتری را در ما برانگیزید. وانگهی این یکی بانو ، هم از او بسی زیباتر است و هم اگر بداند من به این دختر درازدست نظری دارم، سرم را خواهد کند!
-----
دوستان من میروم قدری استراحت کنم. روزتان خوش. از همصحبتی با شما خرسند شدیم
.