وای!
توی اون لینکی که آنارشی داد این عکس رو دیدم دو ساعته دارم میخندم! من فقط شیرها و پستاندارای دیگه رو از پشت دیده بودم، تاحالا شامپانزه اونم فیس تو فیس ندیده بودم!
:e407: چقدر رمانتیک: 3>
[ATTACH=CONFIG]3665[/ATTACH]
Dariush نوشته: کاریش نمیشود کرد! اینقدر هم خامشکلات نخور دختر، به قولِ امیر به زیبایی درون دچار میشوی، بعد میترشی روی دستِ پدرت و در حسرتِ «بچه» خواهی سوختها... برادری میگویم!
توئم خامه شکلاتی دوست نداری نه؟ ای بابا یه همدم نداریم توی این فروم! :)
Alice نوشته: توئم خامه شکلاتی دوست نداری نه؟ ای بابا یه همدم نداریم توی این فروم! :)
دوست دارم، اما فکر نکنم به اندازهی پرنسسبانوی باغِ طوطینشین که از فرطِ اینکه نمیداند در شرایطِ مختلف چه بپوشد و چگونه آرایش کند که ملوس شود به نیهیلیسم رسیده و با صادق جون و آلبر جون معاشقهی عرفانی میکند!
Dariush نوشته: دوست دارم، اما فکر نکنم به اندازهی پرنسسبانوی باغِ طوطینشین که از فرطِ اینکه نمیداند در شرایطِ مختلف چه بپوشد و چگونه آرایش کند که ملوس شود به نیهیلیسم رسیده و با صادق جون و آلبر جون معاشقهی عرفانی میکند!
با صادق من درست صحبت کن! حق نداری چیزی بهش بگیا...
عقاید نهیلیستی این روزها برطرف شده، یه دورهی چند روزه بود تموم شد رفت! :)
البته نهیلیست هستما، ولی رادیکال نیستم. نهیلیسم میانه! نه چپ نه راست.
فعلا خرید عید نرفتم، هفته بعدی میرم... ماهی قرمز هم خیلی دوست دارم. از سیگارت هم خوشم میاد! :)
Alice نوشته: من آدم بی جنبه ای نیستم ولی با این اتفاق واقعا ناراحت شدم. اذیت و دست انداختن هم شرایط و حدی داره، نه اینکه آدم توی حال خودش باشه، جلوی مردم سیگارت بندازن زیر پاش! اونم با اون صداش که زهرهی آدم واقعا آب میشه! حداقل یه ندایی می داد که حواست باشه یا برو اونور و ...! هیچی نگفت، حتی بعدشم عذرخواهی هم نکرد، فقط می خندید... پررروووو
خب منم منظورم این مدل اذیت کردن نبود. من اصلن دختر غریبه رو اذیت نمیکنم. منظورم دختری که میشناسم و باهاش شوخی دارم بود
در اونصورت از اذیت کردن دریغ نمیکنم :e420:
ما ورزشکاریم
کوفته ایم کلا. از روی تخت نمیتوانیم بلند شویم. یکشنبه بعد از باشگاه با دوستم رفتیم از سوپرمارکت کبریت خریدیم و رفتیم کوچه بالایی، سیگار کشیدیم. از آن روز گلویمان دچار التهاب شده. دوستمان که رو به موته
ملت ورزشکارنا. ولی هیکلا داغونه. ما با این قد و قواره مان احساس ریزی میکردیم بینشان. من و دوستام میریم باشگاه، چشم چرانی میکنیم بیشتر. آی حال میده، ولی میترسیم آخر بیایند و به علت هیزی عذرمان را بخواهند
اتانازی کودکان که تازگی ها به گمانم در فنلاند (؟) داره قانونی میشه خیلی خوبه. البته نوشته بود که کودک باید کاملا از وضعیت خودش آگاه باشه و واقعا مرگ را بخواهد ولی اینجانب برای یک کودک 6 ساله که توانایی های حرکتی/ذهنی/شناختی و ... اش از یک نوزاد یکساله هم پایین تر هست و انواع دفورمیتی های اسکلتی را دچارش هست یا در انتظارش نیز توصیه میکند. در هر صورت گمان نکنم لذتی از زندگی اش ببرد.