Dariush نوشته: ساده است دوست من:
1- دانشگاه برای دو منظور است :الف:علمآموزی ب:تحویل دادن متخصصهایی به بازار کار.
2- مشخص است که هدف دوم بدون اولی قابل دستیابی نخواهد بود. چرا که شما اگر صرفا نامِ متخصص را به یدک بکشید و چیزی ندانید، بعد از مدت کوتاهی صاحب کارتان شما را از کارتان اخراج خواهد کرد و کاری پیدا نخواهید کرد.
3-نشان دادیم که شما میتوانید در دانشگاه اگر بخواهید چیزهایی بیاموزید.
4-اکنون آنکس که درسها را میپیچاند لایق سرزنش است. چرا که او علاوه بر اینکه منابع و سرمایههای کشور را برباد میدهد، وقت خویش را نیز هدر داده است چرا که دچار نقض غرض شده. اگر نمیخواسته یاد بگیرد پس چرا دانشگاه رفته است؟
من نظام آموزشی کشور را نه از این جهت که هیچ چیزی به کسی نمیآموزد، بلکه آن را تا یک میزانی ناکارآمد میدانم قبول ندارم. سیستم ارزشیابی و نظام دانشگاهی دلزننده است. اما هرگز به این معنا نیست که به کلی آن را مردود بدانم.
این می شود همان کار پیدا نشدن برای کسی که درس نخوانده و فقط پاس کرده و مدرک گرفته (هر چند اینجوری نیست که یه نفر "همه" درساشو فقط برای پاس کردن بخونه، و اینجوری نیست که همه بتونن الکی الکی درس پاس کنن و مدرک بگیرن، به خصوص در همون دانشگاه هایی که شما معتقدید واقعا دانشگاه هستند، در بسیاری از مواقع شما تا علم نیاموزید نمی توانید پاس کنید).
حالا می ماند پاسخ به سوال من که شما بهش جواب ندادید:
شما 19 سال دارید، نظام آموزشی (یا دانشگاهی) کشور را بی ارزش می دانید و دو گزینه هم پیش رویتان است: دانشگاه رفتن و یا بیکار ماندن توی خانه، کدام را انتخاب می کنید؟
Philo نوشته: شما 19 سال دارید، نظام آموزشی (یا دانشگاهی) کشور را بی ارزش می دانید و دو گزینه هم پیش رویتان است: دانشگاه رفتن و یا بیکار ماندن توی خانه، کدام را انتخاب می کنید؟
فیلو جان البته شما فرض مهم تری رو ( برای پسران ) در نظر نگرفتی : رفتن به خدمت مقدس سربازی
!!
Anarchy نوشته: فیلو جان البته شما فرض مهم تری رو ( برای پسران ) در نظر نگرفتی : رفتن به خدمت مقدس سربازی !!
آنارشی جان هزینه قاچاقی از کشور بیرون زدن از 4-8 سال دانشگاه رفتن به مراتب کمتره! آینده بسیار روشن تری هم داره (کمترینش یادگیری یک زبان دیگر است که برای همان باید 4 سال بروی دانشگاه
) تازه در مورد کشوری مثل ایران ریسکش هم کمتره*!!!
*نصفه شبی نمیریزند توی خوابگاه از پشت بوم بندازنت پایین بگن قربونی حضرت زهرا!!!
Dariush نوشته: من تقریبا مختالفتی با بخشهای دیگر سخنانِ شما ندارم. آنچه شما از وضعیت تاریک جوانان کشور ترسیم میکنید مورد پذیرش من نیز هست. اما یک چیزی را هم در نظر داشته باشید و بدانید که شرایط دانشگاههای هر کشوری ارتباطی مستقیم با سیستم اقتصادی و صنعتی و تواناییهایی تکنولوژیکِ آن کشور دارد. کسی که در ایران رشتهی خودرو میخواند مسلما متخصصیست در حد و اندازههای همان نیازمندیهای بازار ایران مثل ایرانخودرو و سایپا. آنکس هم که در هاروارد و MIT و میشیگان درس خوانده متخصصیست در حد و اندازههای بنز و فراری. پس مقایسه این دو سیستم دانشگاهی اندکی ناعادلانه است.
بله درست میگید... البته در سطح همون ایراد خودرو و سایپا هم نیازی نیست کسی بلد باشه در این سیستم :e407: !! ولی حرف من این بود که در همون علوم محض هم پخی نیستیم جز مقلد برادران غربی و گاهی هم شرقی...
Dariush نوشته: شما میگوئید فرض کنیم که سیستم دانشگاهی هم خوب است و دانشجویان خوبی تربیت میکند، آنگاه همچنان اینان آیندهی روشنی پیش روی خویش ندارند. خب این اندکی به موضوع بحث بیربط است آنارشی جان.
نه در واقع از برهان خلف استفاده کردم... گفتید چرا دانشجویان ما اینگونه هستن ، ما هم دلیل آوردیم!!!
Dariush نوشته: ما گفتیم اینکه شما در دانشگاه مطلقا وقت تلف میکنید و هیچ چیزی نمیآموزید از بیخ نادرست است و منطبق بر واقعیت نیست. حالا پس از اینکه آموختید و از دانشگاه فارغالتحصیل شدید چه میشود، موضوعیست دیگر. وانگهی مطمئنا خود شما هم باور دارید که تحصیل در دانشگاه شانس کاریابی را نسبت به دیگران بالا میبرد.
خب مگه من گفتم چنین کاری درسته
؟ اگر صرفا حرف و درد دل بود که هیچ ، اما اگر نگاه به قول معروف آسیب شناسانه باشه ، بدون در نظر گرفتن ریسک فاکتور ها که نمیشه تحلیل درستی ارائه داد...
بله شانس رو بالا میبره ، اما با عرض معذرت با ریده شدن در این سیستم دانشگاهی ایران و رشد قارچ گونه دانشگاه ها در همه سایزها و اندازه ها در اقسا نقاط کشور پهناور اسلامی ایران برای سرگرم شدن همان نوازادان دهه 60 و حالا 70 هجری شمسی ، راه های رسیدن به خدا بسیار ساده تر از قبل برای هر ننه قمری فراهم شده... در نتیجه به -قول عاغا- شایسته سالاری به تخمی ترین سطح خودش رسیده !!
حالا ببینید در این سیستم چرا کسی وقتش رو تلف کنه برای درس خوندن وقتی اصولا تخصص شرط لازمی برای کاریابی هم حتی نیست ؟
Philo نوشته: حالا می ماند پاسخ به سوال من که شما بهش جواب ندادید:
شما 19 سال دارید، نظام آموزشی (یا دانشگاهی) کشور را بی ارزش می دانید و دو گزینه هم پیش رویتان است: دانشگاه رفتن و یا بیکار ماندن توی خانه، کدام را انتخاب می کنید؟
راستش من متوجه نمیشوم دوست عزیز. اگر دانشگاه رفتن هیچ تاثیری در آیندهی من ندارد خب کسخل هستم بروم دانشگاه یا که چه؟ اگر دانشگاه رفتن و نرفتن با هم برابر است (جز در زمان تلف کردن) خب پس بدون دانشگاه رفتن هم میشود کار پیدا کرد و زندگی کرد، آنگاه چرا باید بروم دانشگاه؟ نه خیر هرگز نمیروم. در این حالت پرسشِ شما یک دشواری دروغین یا فالس آنالوژی است. به دانشگاه نرفتن الزاما به معنای بیکار بودن نیست، میتوانید کار کنید، میتوانید خودتان مستقل از دانشگاه متخصص شوید (از طریق تجربه)، میتوانید مدرک بینالمللیای که برای هر رشتهای هست بگیرید که برخی از آنها در ایران از فوقالیسانس هم برد بیشتری دارند (همچون MCSE یا MCSD و مدارک IEEE) ، میتوانید از ایران خارج شوید و هزار راه دیگر.
موضوع این است: من وقتی وارد دانشگاه میشوم نمیتوانم به بهانهی قبول نداشتن سیستم دانشگاهی کشور درسها را بپیچانم، چون من با قبول این شرایط وارد دانشگاه شدهام. در اینکه برخی از درسها (همچون وصایای امام و تاریخ اسلام و...) بیخود هستند و ربطی به تخصص ما ندارند شکی نیست اما دروس تخصصی و مربوط به رشته را پیچاندن به این بهانههای واهی، قابل قبول نیست.
Anarchy نوشته: نه در واقع از برهان خلف استفاده کردم... گفتید چرا دانشجویان ما اینگونه هستن ، ما هم دلیل آوردیم!!!
خیر، این همهی دلیل نیست و بازهم شما علت و معلول را جای هم نشاندهاید. وقتی صاحب کار یک تحصیل کردهی دانشگاه را میآورد سرکار و میبیند که هیچ چیز بارش نیست و فقط مدرک دارد، آنگاه به جای آنکه برود از فارغالتحصیلان دانشگاهها استخدام کند، میرود آگهی میدهد در روزنامه که هرکس که فلان چیزها را بلد است بیاید استخدام شود. دانشجوی لیسانسی که چند واحد دیتابیس هم پاس کرده موقع مصاحبه هنوز کاربرد distinct در کوئری را نمیداند، این دیگر تقصیر دانشگاه و سیستم دانشگاهی نیست که.
Dariush نوشته: خیر، این همهی دلیل نیست و بازهم شما علت و معلول را جای هم نشاندهاید. وقتی صاحب کار یک تحصیل کردهی دانشگاه را میآورد سرکار و میبیند که هیچ چیز بارش نیست و فقط مدرک دارد، آنگاه به جای آنکه برود از فارغالتحصیلان دانشگاهها استخدام کند، میرود آگهی میدهد در روزنامه که هرکس که فلان چیزها را بلد است بیاید استخدام شود. دانشجوی لیسانسی که چند واحد دیتابیس هم پاس کرده موقع مصاحبه هنوز کاربرد distinct در کوئری را نمیداند، این دیگر تقصیر دانشگاه و سیستم دانشگاهی نیست که.
داریوش عزیز پس شما میگید علت
اصلی اینکه در حال حاضر خیل عظیمی از جوانان دانشگاه رفته بیکار هستن ، این هست که درسشون رو خوب یاد نگرفتن و هیچ عامل دیگه ای هم تاثیرگذار نیست و همه چیز ایده آل برای جوان فراهم بوده
؟
چرا یک دانشجوی مقطع دکتری یا ارشد که از ایران رفته و در خارج در حال تحصیل هست، حاضر میشه در رستوران و کافه کار کنه و یا صندوق دار بشه، اما همون شخص در ایران و در حین تحصیل حاضر نیست همچین کاری کنه؟؟؟!
بحث پول بیشتره؟ خب کارهای دیگری هم هست که پول بیشتری داره. مثل کارگری ساختمان. ولی حاضر نیست بره! بنظرتون چرا؟
چرا رفتار های ما در مکان های مختلف تغییر میکنه؟
یه نفر نوشته: چرا یک دانشجوی مقطع دکتری یا ارشد که از ایران رفته و در خارج در حال تحصیل هست، حاضر میشه در رستوران و کافه کار کنه و یا صندوق دار بشه، اما همون شخص در ایران و در حین تحصیل حاضر نیست همچین کاری کنه؟؟؟!
بحث پول بیشتره؟ خب کارهای دیگری هم هست که پول بیشتری داره. مثل کارگری ساختمان. ولی حاضر نیست بره! بنظرتون چرا؟
چرا رفتار های ما در مکان های مختلف تغییر میکنه؟
فرض کنید من بخواهم در کشورم با اینکه در دانشگاه درس خوانده ام پیش بنا و کارگر کار کنم. با چه کسانی باید کار کنم. اصلاً از نگر اجتماعی با آنها نمی خورم. بحث این نیست که من آدم سرگران و مغروری باشم. ولی آنها هیچ سنخیت و شباهتی به من ندارند و من بسیار آزرده خواهم شد. نمی توانم ارتباط اجتماعی خوب و سازنده ای با آنها داشته باشم و زود زدوده میشوم. اگر من هم آنها را بپذیرم آنها هرگز مرا از خود نخواهند دانست. کبوتر با کبوتر باز با باز.
ماها اسیر ساختارهای اجتماعی ای هستیم که نمی توانیم با نادیده گرفتن آنها تصمیم بگیریم.
پارسیگر
Spehr نوشته: فرض کنید من بخواهم در کشورم با اینکه در دانشگاه درس خوانده ام پیش بنا و کارگر کار کنم. با چه کسانی باید کار کنم. اصلاً از نگر اجتماعی با آنها نمی خورم. بحث این نیست که من آدم سرگران و مغروری باشم. ولی آنها هیچ سنخیت و شباهتی به من ندارند و من بسیار آزرده خواهم شد. نمی توانم ارتباط اجتماعی خوب و سازنده ای با آنها داشته باشم و زود زدوده میشوم. اگر من هم آنها را بپذیرم آنها هرگز مرا از خود نخواهند دانست. کبوتر با کبوتر باز با باز.
ماها اسیر ساختارهای اجتماعی ای هستیم که نمی توانیم با نادیده گرفتن آنها تصمیم بگیریم.
پارسیگر
در اروپا یک کارگر ساختمان ساده بیشتر از یک فرهیختهیِ ایرانی پُرگاه میبییند چیز میداند, چندان نگران نباشید.
مطالعه!
این را هم دوست امان [MENTION=6]sonixax[/MENTION] خود اش از آلمان گرفته بود: