Crusader نوشته: راستش MGTOW یک انتخاب آگاهانه نیست، کاملا تحمیلیست. من هم در فرومهای آنها بودهام و واضح است که این بندگان خدا اصلا گزینهی دیگری نداشتند و در آخرین سوراخ باقی فرورفتهاند و با آن خودارضایی میکنند. من شخصا کمتر کسی را یافتهام MGTOW باشد و همزمان قدرت عینی روابط متعدد با زنان را هم داشته باشد. چیزی که هست یک عدهی سرخورده و مفلوکی میبینم که طرد شدهاند و برخلاف بتاهای روتین به جایگاه مطرود خود واقف شدهاند، و به جای مبارزه و اصلاح آن بیشتر عقبنشینی میکنند، با یکی از آنها نشست و برخاست کنید به عقدههای سرکوبشده و نفرتشان بهتر پی میبرید.
شاید. وانگهی آدم اگر بخواهد کاری جدیتر از خوشگذرانی انجام بدهد آنوقت چه؟ این واقعا اراده میطلبد که عیش باشد و شما به آن پشت بکنید. من الان دو سه سالیست دارم یک کتاب مینویسم و چند صد صفحهای از آنرا نوشتهام، اما هر وقت میخواهم اندیشهای جدی خرج آن بکنم دلم برای خانمبازی و .... تنگ میشود و افسرده میشوم. تعادل واقعا فریضهی بزرگیست!
Ouroboros نوشته: شاید. وانگهی آدم اگر بخواهد کاری جدیتر از خوشگذرانی انجام بدهد آنوقت چه؟ این واقعا اراده میطلبد که عیش باشد و شما به آن پشت بکنید. من الان دو سه سالیست دارم یک کتاب مینویسم و چند صد صفحهای از آنرا نوشتهام، اما هر وقت میخواهم اندیشهای جدی خرج آن بکنم دلم برای خانمبازی و .... تنگ میشود و افسرده میشوم. تعادل واقعا فریضهی بزرگیست!
قدما دراینباره چه روشی را پیشه میکردند؟
بالاخره در روزگار قدیم هم در شهر فاحشهخانه بوده.
Russell نوشته: قدما دراینباره چه روشی را پیشه میکردند؟
بالاخره در روزگار قدیم هم در شهر فاحشهخانه بوده.
Asceticism و Stoicism. من نظرم اینست که رستگاری دوبارهی بشر تنها از همین مسیر Asceticism میگذرد.
Ouroboros نوشته: Asceticism و Stoicism. من نظرم اینست که رستگاری دوبارهی بشر تنها از همین مسیر Asceticism میگذرد.
امیر تو همچنان به امکان رستگاری معتقدی؟!
undead_knight نوشته: امیر تو همچنان به امکان رستگاری معتقدی؟!
البته که معتقدم، با تمام علاقهای که بهتان دارم، شما و داریوش باید بروید کمی آنطرفتر بیاستید مبادا بوی تعفن این «پوچگرایی» نوجوانپسند ِ سطحی که چیزی بجز یک مکانیزم روانی برای عمومیت بخشیدن به زندگی پوچ و بیارزشی که دارید و تحمل آن نیست، مرا خفه بکند. رستگاری ولو برای من میسر نباشد، برای دیگران ممکن است.
Ouroboros نوشته: البته که معتقدم، با تمام علاقهای که بهتان دارم، شما و داریوش باید بروید کمی آنطرفتر بیاستید مبادا بوی تعفن این «پوچگرایی» نوجوانپسند ِ سطحی که چیزی بجز یک مکانیزم روانی برای عمومیت بخشیدن به زندگی پوچ و بیارزشی که دارید و تحمل آن نیست، مرا خفه بکند. رستگاری ولو برای من میسر نباشد، برای دیگران ممکن است.
والا ترجیح شخصی من این هست که فاصله ایدولوژیکم رو با دیگران حفظ کنم،هیچ چیز نفرت اورتر از این نیست که دیگران هم مثل من فکر کنند،اون وقت باید دیدگاهم رو عوض کنم:))
و البته هرچند من معنا رو انکار میکنم ولی ارزش رو نفی نمیکنم.
البته من تصور رستگاری رو ممکن میدونم ولی این تصور بلاخره یک جایی از بین میره ولی گویا تو امید داری که دیگران بتونند این تصور رو حفظ کنند.
+To choosehistory, and history alone, is to choose nihilism و قطعا من خودمو نهیلیست نمیدونم
undead_knight نوشته: البته من تصور رستگاری رو ممکن میدونم ولی این تصور بلاخره یک جایی از بین میره ولی گویا تو امید داری که دیگران بتونند این تصور رو حفظ کنند.
کسشعر بس است یک آواتار جالبی پیشنهاد کن.
Ouroboros نوشته: Asceticism
من به عنوان انسانی که زندگی هدانیستی دارم، میبینم لذتی که در انکار ارادی خوشی هست در خود خوشی وجود ندارد. من پس از انکار خوشی احساس غلبه بر خود خویشتن میکنم. یک قدرت بسیار عمیق، این احساس که سرنوشتم در اختیار خودم است و هیچکس نمیتواند آنچه را ندارم از من بگیرد. یک هدانیست به من نشان بدهید و من به شما مردی را نشان میدهم که میتوان او را از طریق تهدید یا تحدید دسترسی او به ابژهی لذتش کنترل کرد، فریب داد، به هر سو کشاند.. اکنون یک زاهد به من نشان بدهید، و من مردی را به شما نشان میدهم که هیچکس قادر نیست به اختیار و ارادهی او نسبت به خودش متعرض بشود.
به نظر میرسد هر خصلت نیک در آدمی زاییدهی خودانکاریست نه خودپذیری. تغییر مثبت تنها از طریق پرهیز از عمل ناپسند است که حاصل میشود. من خیلی دیر شروع کردهام اما ای کاش راهنمایی در این راه داشتم. منظورم راهنمای زنده است که با او در اینباره سخن بگویم نه مردانی که سیصد سال پیش قبلتر مردهاند.
undead_knight نوشته: http://maverickphilosopher.typepad.c...75c89a6970c-pi
هم بهت میاد هم کچل خوشتیپه :))
خدا به داد بچههایتان برسد که با این سلیقه قرار است چه مادری برایشان انتخاب بکنی :e108:
خودم یک فکری میکنم.