یکی از چیزهایی که من براستی ازش بیزارم دیدن این آدمهای الکی درگیر و خودمهمپندار است که بام تا شام دارند سگدو میزنند و میپندارند "زندگی همین است" و یک دم آسودگی ندارند گاهی بنشینند ببینند از بیخ چرا زندهاند و با این زندگیاشان میخواهند چه کنند. کسی که زمان برایِ آسودن و "هرز" دادن نداشته باشد یک بردهی نوینی بیش نیست.
“What fools call "wasting time" is most often the best investment.”
Taleb
(04-16-2020, 03:03 PM)Mehrbod نوشته: [ -> ] (04-16-2020, 11:39 AM)undead_knight نوشته: [ -> ] (04-16-2020, 09:13 AM)Mehrbod نوشته: [ -> ] (04-16-2020, 09:02 AM)undead_knight نوشته: [ -> ] (03-23-2020, 09:34 AM)Rustin نوشته: [ -> ]من هر چه فرومنویس میشناختم (از فرومهای نظامی تا فرومهای اینچنینی) و اکثر کاربران فرندفید جملگی به توییتر مهاجرت کردهاند. توییتر ذاتا محیط خوبی برای گفتگوی عمیق نیست (محدودیت کاراکتر، تقویت سوبرداشت و محیط قضاوتی) اما ظاهرا بخاطر مخاطب بیشتر (مخاطبی که مثلا دغدغه اندیشه دارد و اینستاگرامی نیست) برای خیلیها جذابتر است.
هر چند خود فرومهای اینترنتی در مقابل شکل واقعی اندیشهورزی کاریکاتوری بیش نیستند اما اندیشهورزی توییتری در مقابل فرومنویسی حتی آن کاریکاتور هم نیست.
اگر اینحا کشور درستی بود احتمالا این نسلی که دغدغههایش را پشت نامهای مستعار در این مکانهای مجازی ارضا میکرد، میتوانستند بواسطه پیگیری همان دغدغهها در دنیای واقعی که بسیار غنیتر و پاداشدهندهتر است به آدمهایی برجسته و ماندگار تبدیل شوند. قسمت تراژیک قضیه دیدن تلف شدن همین آدمهای با استعداد (در زمینههای مختلف) پای استبداد چند آخوند نشُسته است.
«اما ظاهرا بخاطر مخاطب بیشتر (مخاطبی که مثلا دغدغه اندیشه دارد و اینستاگرامی نیست) برای خیلیها جذابتر است.» تشخیص شما در مورد بحث تعداد مخاطب درسته ولی در مورد دغدغه کاملا غلطه :)) توییتر صرفا برای کسی که نوشتن رو به ارسال عکس/فیلم ترجیح میده مناسب تره (هرچند هم نوشتن دراینستاگرام ممکنه و هم ارسال عکس/فیلم در توییتر، اما طراحی متفاوت پلتفورم ها باعث این تفاوت شده). البته کسایی که فرمت اینستاگرام رو ترجیح به توییتر میدند در دنیا هم بیشتره ولی ارتباطی به عمیق تر بودن مخاطب توییتری نداره و صرفا نشون دهنده تعداد کمتر کساییه که نوشتار غالب رو ترجیح میدند و چیزی که توشون مثل بقیه جاها نت و البته دنیا زیاده، کسمخه :)) توهمات برتری به کاربران اینستاگرام البته گویا در توییتری های فارسی زبان از مثلا انگلیسی زبان ها بیشتره و یه علتش میتونه بحث فیلترینگ باشه.
توییتر روشنه بستر بهتری برای اندیشیدن است، اینستا بیشتر برای خودنمایی و یک کارت ویزیت نوین به شمار میرود. این دو ابزار
سراسر دگرسانیاند، هر دو کارکردهای خودشان را دارند ولی هیچکدام
ژرفی فارومها را ندارند.
فارومها از زمانه واپس افتاده اند، اینروزها چیزی که روی گوشی آسان و
در دسترس نباشد خود به خود چند گام واپس مانده.
مع الاسف از نتایج زیادی جدی گرفتن این فضاهاست :)) البته فروم ها هم خوبی های خودشون داشتند منتهی حتی در محیط اکادمیک که مناسب تصحیح تفکر و نظامند شدنش هم هست هم بحث ها میتونند به بیراهه برند، محیط اینترنتی یا اصلا دنیای بیرون که جای خود دارند. اینکه کی چقدر عمیق فکر میکنه هم بیشتر مربوط به عادات شخصیه تا پلتفورم، مثلا من خودم یه توییت میخوام بزنم که یه ذره به چیزیش مطمئن نباشم ممکنه قبلش نیم ساعت برم مطلب بخونم حداقل :)) اما خب این عادتیه که توی فروم نویسی داشتم و خیلی ها نداشتند، کسی که موقع توییت زدن هم چنین عاداتی نداشته باشه توی فروم این عادت رو پیدا نمیکرد. البته فرصت روده درازی و بسط الکی مطالب در فروم ها بیشتره ( و البته بسط مفید، که خب مفید بودن مطلب به تنهایی کافی نیست خود مخاطب و قواعد حاکم بهش مهمتر از پلتفورمه)
در واقع اصلا اگر کسی میخواد مدعی برتری بشه، باید نشون بده که نتایج بهتری از توش در میاد تا اون وقت بشه گفت علت اون برتری نتایج پلتفورم هست یا نه. نتایج مثبت فروم و بعد توییتر رو من واقعا چندان زیاد نمیبینم :)) اگرنه بله، مثلا اکادمیا رو ادم بخواد بکنه تو توییتر یه چیز کسشر میشه چون محیط مناسبی واسه بحث اکادمیک نیست.
شما که همه چیز را به ریشخند میگیرید چه دگرسانیای دارد این یا آن. روی سخن من برایِ کسانی بود که یک چیزهایی برایشان مهم است.
برای این دسته, نخست فاروم, سپس توییتر, سرانجام اینستا.
برای من پلتفورم توییتر مناسب تره چون نوشتن رو بیشتر دوست دارم اما خیلی وقته حوصله طولانی نویسی ندارم. من باب اشاره به ترجیحات گفتم نه اینکه ادمی که مینویسه الزاما خزعبل گو باشه، بحث اینه که توی فروم مثال هیوم و راسل (حضرت برتراند) هم بیان نتیجش با محیط اکادمیک تفاوت خیلی چشمگیری میکنه :)) بین توی محیط نت و خارجش به طور معمول rule of mob حاکمه و موقع بحث مهم اینکه که کی بتونه بهتر مخاطب رو قانع کنه (و بر خلاف مخاطب، قانع کردن طرف مقابل معمولا نزدیک غیر ممکنه توی یک جمع) و هر قدرم پلتفورم مناسب باشه نمیشه این رو ازش جدا کرد. وقتی حرف از خروجی میزنم، منظورم اینه که اگر کسی اعتقادی به حقیقت، واقعیت و... داشته باشه از این جور محیط ها نمیشه بهش رسید و ضمن اینکه استاندارد پایین محیط، گریبان گیر تفکر خود ادمم میشه و خروجیش رو ضعیف میکنه. اگر هم هدف اقناع مخاطب باشه، طبعا پلتفورمی که بیشترین مخاطبو داشته باشه ارجحه نه پلتفورمی که بهتر میشه منظور رو توضیح داد (چو.ن هدف اقناع میشه و نه همون رسیدن به حقیقت یا به ازمون گذاشتن عقاید خود و...)
البته من خودم اصلا اعتقادم رو به حقیقت و... از دست ندادم ولی اعتقاد به اینکه چنین محیط هایی به درد بحث سازنده میخوره رو کامل از دست دادم :))
هرچند از اول هم انگیزه من کشف حقیقت نبود ولی لااقل کنار اون تفریحی که میکردم اعتقاد داشتم از بحث کردن در این محیط ها میشه بهش رسید. البته اینکه اهمیت «اشتباه» بودن عقاید بقیه تو ذهنم کم شده هم باز موثره، تا وقتی ضرر خاصی به من نمیزنه این هم میشه مثل هزاران تفریح دیگه بشر و اگر هم اسیب میزنه عقیده یه نفر چه اهمیتی داره، باید از ابزاری استفاده کرده که عقاید ادم های زیادی رو عوض کنه :))
کارکرد نخستین اینجا بایست برزش اندیشیک و جوان نگه داشتن فلسفه و ژرفاندیشی درونی باشد.
زمان گذاشتن برای فلسفه چنانکه در جستار دیگر گفتم از نان شب هم نیازینتر است چون انگیزهی زندگی از آن برمیخیزد. کسیکه میداند
چرا زنده است و چرا زندگی باارزش است از پس هرچیزی بر میآید،کسیکه
ولی پول و پله هم دارد ولی فلسفه ندارد به سیهروزی و خودویرانگری میرسد.
من خودم بسیاری میشناسم که پول و دارایی و آسودگی دارند ولی همچنان ناخرسند و هتا افسرده اند، زیرا فلسفهی زندگی ندارند و از
درون تهیاند. بهترین ایندو بروشنی کسیست که هم آسودگی را دارد
هم فلسفه را، ولی اگر نیاز به گزینش باشد فلسفه همواره باارزشتر است
زیرا از فلسفه میتوان به پول رسید، ولی از پول بسختی میشود به فلسفه رسید.
حقیقت چیست هم یک پرسش فلسفیکست، ولی فلسفه میتواند
همینکه چرا ما میمیریم، چرا تکنولوژی همیشه خوب نیست و چرا
پیادهروی برای ما خوب است را هم دربر بگیرد که همان کلاننگری و جهانبینی باشد.
با برشمردن همهی اینها توییتر ژرفتر از اینستا است چون محیط آن
پر از کسانیست که به فلسفه میپردازند. اینستا ولی برای زیباییشناسی
و یک جور spotify از جنس دیداریست. من از اینستا تنها
برای دیدن شاید انگشت شماری بهره میگیرم ولی توییتر را بتازگی
خوب دنبال میکنم و نکتههای بسیاری هم فراگرفته ام.
توییتر اون خاصیت باندبازی و یارکشی رو خیلی شدید داره و مدام هم این واقعیت رو جلوی چشمت میاره که مردم بدون فکر و گله ای پشت یک ایده یا جریان راه می افتن، برای اینکه از واکنش نشون دادن نسبت به مسائل جا نمونن یا از دسته باحالها بیرون نیفتن.
خودم توییتر می رم برای دنبال کردن بعضی خبرها، ولی همونم خوب نیست احتمالا چون همه مون یه سری خبرها رو می خونیم و فقط به همون اخبار و اتفاقات توجه می کنیم و در نهایت همه مون مثل هم فکر می کنیم.
این اواخر این کتاب رو خوندم
https://books.google.co.uk/books/about/T...&q&f=falseگ
کتاب میگه جوامع سرمایه داری چطور از شوک (مثل سونامی، زلزله و ...) بهره میبرن و حتی مدیون این شوک میشن، به شکلی این شوک ها برای اونها سود آوره که گاهاً شوک رو خودشون ایجاد میکنن تا بتونن از اون نهایت بهره رو ببرن.
این صرفاً معطوف به ابرشرکت ها نمیشه. بلکه دولت ها هم نهایت بهره رو از این شوک ها میبرن (اعتراضات آبان در ایران، جنگ ِعراق ، قتل عام های اندونزی و .... )
در واقع این ایده وارد کردن شوک، مربوط به اواسط قرن 20ام هست که یک روانپزشک کانادایی اون رو روی برخی ها اجرا میکنه. بعد مدتی سیا میفهمه و شروع به پرداخت هزینه های این آزمایشگاه انسانی میکنه و 50 سال بعد چندتاخبرنگار پیگیر قضیه میشن و این مدارک لو میرن و شروع میکنن به پیدا کردن اونایی که این روش ها - که تحت عنوان «درمان» افسردگی و اسکیزوفرنی- روشون اجرا میشده. از سیا شکایت میشه و سیا و دولت کانادا قرامت پرداخت میکنن !
در سریالی که درمورد تدکازینسکی ساخته شده، نیم نگاهی به این شوک درمانی شده.
شخص رو به مدت طولانی (گاهاً 6 ماه) در اتاقی سفیدرنگ، ساکت، غذاهای تکراری، دستای بسته شده و ...( به طوری که ورودی ِاطلاعاتی مغز شخص رو به صفر برسونن) نگه میداشتن.بعد از این دوره چندماهه با داروهای خواب اور و حتی ال اس دی، به استقبالش میرن و بعد مدتی شوک الکتریکی آماده میشد. بعد از وارد کردن شوک های الکتریکی فراوان شروع میکنن به حرف زدن با شخص(مثلا تو یک زنی، تو مادر ِخوب و متعهدی هستی. صبح ها سرکار میری و ... ). روانپزشکی که مسئول پروژه بوده عنوان میکنه «مغز ِآنها مثل ِلوحی سفید ، آماده پذیرش هرچیزیه»
فریدمن (اقتصاددان) هم از این ایده شوک درمانی استفاده میکنه. اصلاحات اقتصادی(آزادی ِاقتصادی) رو بدون وارد کردن #شوک غیرممکن میبینه.
اینارو گفتم که بگم کرونا هم - چه ساخته شده ابرشرکتها باشه، چه طبیعت- در همین لحظه آمادن تا بهره زیادی ازش ببرن. چنین ِشوکی با این وسعت، بنظرم منجر به تغییر کلی دنیا میشه. دنیایی تخمیتر!
از آب گلآلود ماهی گرفتن که از دیرباز در زبان خودمان هم هست. بههرروی بدبختی بدبختی میماند اینکه چگونه از آن بهره بگیریم یک چیز پرکتیکال است.
شوک برای سامانههای پادشکننده, چوُنان که نسیم پرداخته, تا یک آستانهای سودمند نیز است, مانند ورزش که همان آسیب به تن است ولی به تندرستی میانجامد.
درود دوستان. با راه اندازی دوباره فروم جده جنده آل محمد رسول الله را دوباره گاییدید!
این فروم کیریست در کون امام زمان.
(05-07-2020, 09:35 PM)sonixax نوشته: [ -> ] (05-07-2020, 08:50 AM)Agnostic نوشته: [ -> ]درود دوستان. با راه اندازی دوباره فروم جده جنده آل محمد رسول الله را دوباره گاییدید!
این فروم کیریست در کون امام زمان.
ها؟!
گویا درود فرستاد به آل محمد و تایید کرد که قالب تالار بهتر شده و جمله آخر را مزین کرد با حدیث پُر برکت و فرمود:
این فروم کیریست در کون امام زمان.
پ ن: دلمان برای جک ها و نوشته های آگنوستیک تنگ شده بود و امیدواریم مثل قبل بیشتر وقت بزارن برای خدمت به آل محمد.
یک سوال دارم از تمام دوستان آیا نگرش شما در این سال های اخیر تغییر کرده؟
تلاشی کرده اید که در همان ناباوری و بی اعتقادی خودتان خطاها و ایرادها را جستجو کنید؟