Anarchy نوشته: این چربی های باقی مونده ، خیلی مقاومن ... هر کاری کردم از یه حدی نتونستم کمترشون کنم !! گفتم فعلا یه مدت بالک کنم ، بعد یه فکری به حال اون چربی ها میکنم ...
شما دو ماهه چربیها را جمع کردهاید که دو ماهه میخواهید آب کنید؟! هر روشی که امتحان کردید، حداقل شش ماه به آن فرصت بدهید برای نتیجه دادن.
Anarchy نوشته: عجب ... حالا الگوی شما چی/کی بوده ؟ فرقه حسن صباح ، مجاهدین خلق یا داعش ؟
هیچکدام پروردگارا!
ببینید ذهن مرد مدرن را چگونه شستشو دادهاند که هر زمان اشارهای به گروهی متشکل از مردان متعهد به باورهایشان میشنود یاد اینجور عتیقهجات میافتد..
من صرفا برای همنشینی با خودم نرخ تعیین کردهام، هم هزینهی مادی، هم هزینهی روانی، هم هزینهی عملی...
undead_knight نوشته: "اگر آدم چیزهای درستی رو باور داشته باشه، چرا نباید از نگه داشتنشون خوشحال باشه"
«درست»
undead_knight نوشته: ولی این قضیه لیبرال هم مثل همون اخلاقیات مسیحی هست، کرم داری به ملت برچسب چیزهایی رو بزنی که نیستند:))
برچسبها خوب هستند چون تشابه فکری شما با تمام ادمهای اطرافتان را نمایان میکنند و اوهام خود-خاص-پنداری را دشوار. همینطور ریشههای مذهبی عقایدتان را نمایان میکنند، که ایمان اول بوده و بعد خرد و علم و استدلال و ... آمده.
undead_knight نوشته: خب به سلامتی فرقه امیریه هم تاسیس شد، فقط مواظب باش تو ایران جنبه ندارند، مثل این یارو طاهری زندانیت میکنندا :))
گروهی که من پیریختهام بسیار قوی خواهد شد اما هیچگاه آنقدر بزرگ نمیشود که رادار سرکوب دولتی بخواهد آنرا بیابد، بهخصوص که من عمیقاً با عضوگیری مخالفم و هیچکس را بجز پس از طی مراحل بسیار به آن راه نمیدهم و هرکس را به محض تخلف از اصول بنیادین اخراج میکنم. بگذریم منظور من از طرح موضوع این بود که بگویم این روزها هیچ وقتی برای اینجا در خدمت دوستان بودن ندارم و به نظر میرسد این کمبود وقت بیشتر هم خواهد شد. این است که این زمان اندک را به بحث پیرامون موضوعات مهم سپری بکنیم و از این خالهزنک بازیها بپرهیزیم.:e057:
امیر ِ گرامی هر چند مدت با یک سخن و عقیده ی خاص که برای بقیه شگفت و جدید است
به اینجا می آید...
برخی هاش که برای من جالب توجه و مهم بوده رو به ترتیب اسم می برم:
آنارشیسم: اوایل این برام جالب بود و خوب حرف هاش روی من بی تاثیر نبود... واقعا حرف
های ناب و جدیدی در این باره داشت...
مخالفت با گیاهخواری: هر چند هنوز به گیاهخواری معتقدم... ولی بعضی حرف هاش
منطقی بود و قبلا جائی نشنیده بودم...
بعد شد مخالفت با فمینیسم و پدافند از حقوق مردان: فمینیست بودم ولی بحث های
اینجا که امیر شروع کننده اش بود روم تا حدی تاثیر گذاشت و ...
اما الآن میبینم با همجنسگرائی مخالفه و حرفهای شگفت آوری در این باره میزنه... اما
اینو هیچ رقمه نمیتونم قبول کنم و ابدا نظراتش رو قبول نخواهم کرد...
برای اولین بار عاشق پستهای امیر نبودم و هتا برعکس انقدر متنفر بودم که نتونستم
تا آخرشون رو بخونم....
خدا به خیر بگذرونه بار بعد دیگه با چی میخواد مخالفت یا موافقت کنه....
Bibak نوشته: امیر ِ گرامی هر چند مدت با یک سخن و عقیده ی خاص که برای بقیه شگفت و جدید است
به اینجا می آید...
برخی هاش که برای من جالب توجه و مهم بوده رو به ترتیب اسم می برم:
آنارشیسم: اوایل این برام جالب بود و خوب حرف هاش روی من بی تاثیر نبود... واقعا حرف
های ناب و جدیدی در این باره داشت...
مخالفت با گیاهخواری: هر چند هنوز به گیاهخواری معتقدم... ولی بعضی حرف هاش
منطقی بود و قبلا جائی نشنیده بودم...
بعد شد مخالفت با فمینیسم و پدافند از حقوق مردان: فمینیست بودم ولی بحث های
اینجا که امیر شروع کننده اش بود روم تا حدی تاثیر گذاشت و ...
اما الآن میبینم با همجنسگرائی مخالفه و حرفهای شگفت آوری در این باره میزنه... اما
اینو هیچ رقمه نمیتونم قبول کنم و ابدا نظراتش رو قبول نخواهم کرد...
برای اولین بار عاشق پستهای امیر نبودم و هتا برعکس انقدر متنفر بودم که نتونستم
تا آخرشون رو بخونم....
خدا به خیر بگذرونه بار بعد دیگه با چی میخواد مخالفت یا موافقت کنه....
من «وحدت فکری» داشتهام در این معنی که همیشه «حقیقتمدار» بودهام، یعنی اگر به چیزی ابراز اعتقاد کردهام از روی حقیقی انگاشتن آن بوده نه چیز دیگری. بیشتر انسانها اما اعتقاد دارند یا به این دلیل که احساس خوبی به ایشان میدهد(«من از حقوق همجنسگرایان دفاع میکنم چون انسان نیک و مهربان و نوعدوست و … هستم»، «من مخالف همجنسگرایی هستم چون خدا فرموده و ایمان به خدا احساس بسیار خوبی در من پدید میآورد» و ...)یا به این دلیل که جایگاه اجتماعی آنها در نظم موجود را ارتقاء میدهد(«من مدافع حقوق همجنسگرایان هستم و از مخالفان آن روادارتر، آزادیخواهتر، باهوشتر، خاصتر و بهتر هستم»، «من مخالف همجنسگرایی و از مدافعان آن اخلاقمدارتر، مومنتر، خداترستر و … هستم»…). حقیقت برای شما امر ثانویه است چنانکه اگر امروز مراجع دینی مقبولتان(«نهادهای علمی معتبر»)همجنسگرایی را یک بیماری درمانپذیر روانی اعلام بکنند باز تأثیری در نظرات شما پیرامون «حقوق بدیهی و انسانی» آنها نخواهد گذاشت و مخالف «حق» روبط آزادانه یا زندگی مسالمتآمیز آنها نخواهید شد. دلیلش آنست که این عقاید کالاهای لوکس و چشمنوازی هستند که به دقت برای نمایش به دیگر همفکرانتان در ویترین ذهنی شما دستچین شدهاند، نتیجهی باوری اصیل به حقانیت مستقل از نتایج و پیشفرضها نیستند.
پس تغییر نظر نتیجهی طبیعی و بدیهی روش و رهیافت من به جهان بوده و هست، من وحدت فکری در روش داشتهام و تغییر فکری در نمود، حالا که به برپا داشتن حقایق ازلی علاقهمند شدهام این فاصله از میان رفته. امروز هم اگر به این نتیجه برسم که در اشتباه هستم عواطف شما یا خودم، جایگاهم در جمع یا نظر فلان کس و … در تغییر عقیده و ابراز این تغییر تأثیری نخواهد گذاشت. ولی برای من جالب است که همانهایی که مسلمان را به خاطر مقاومت در برابر ترقی مغایر با ایمانش سرزنش میکنند اینجا میکوشند من را از طریق متهم کردن به بیثباتی فکری شرم بدهند، بیایید ریا را کنار بگذارید و بگویید که جهت تغییرات من مزاحم شماست نه اصل آنها، که تغییرعقیده و عدم پایبندی به باورها برای مرد مدرن ارزش اخلاقی و فضیلت است نه بالعکس.
من نظرم اینست که شما بهتر است به جای نفرت و عشق و ... کمی از موضوعات و جهان پیرامون خود فاصله بگیرید و به ور از داوری عاطفی به آن بنگرید.
Ouroboros نوشته: من «وحدت فکری» داشتهام در این معنی که همیشه «حقیقتمدار» بودهام، یعنی اگر به چیزی ابراز اعتقاد کردهام از روی حقیقی انگاشتن آن بوده نه چیز دیگری. بیشتر انسانها اما اعتقاد دارند یا به این دلیل که احساس خوبی به ایشان میدهد(«من از حقوق همجنسگرایان دفاع میکنم چون انسان نیک و مهربان و نوعدوست و … هستم»، «من مخالف همجنسگرایی هستم چون خدا فرموده و ایمان به خدا احساس بسیار خوبی در من پدید میآورد» و ...)یا به این دلیل که جایگاه اجتماعی آنها در نظم موجود را ارتقاء میدهد(«من مدافع حقوق همجنسگرایان هستم و از مخالفان آن روادارتر، آزادیخواهتر، باهوشتر، خاصتر و بهتر هستم»، «من مخالف همجنسگرایی و از مدافعان آن اخلاقمدارتر، مومنتر، خداترستر و … هستم»…). حقیقت برای شما امر ثانویه است چنانکه اگر امروز مراجع دینی مقبولتان(«نهادهای علمی معتبر»)همجنسگرایی را یک بیماری درمانپذیر روانی اعلام بکنند باز تأثیری در نظرات شما پیرامون «حقوق بدیهی و انسانی» آنها نخواهد گذاشت و مخالف «حق» روبط آزادانه یا زندگی مسالمتآمیز آنها نخواهید شد. دلیلش آنست که این عقاید کالاهای لوکس و چشمنوازی هستند که به دقت برای نمایش به دیگر همفکرانتان در ویترین ذهنی شما دستچین شدهاند، نتیجهی باوری اصیل به حقانیت مستقل از نتایج و پیشفرضها نیستند.
پس تغییر نظر نتیجهی طبیعی و بدیهی روش و رهیافت من به جهان بوده و هست، من وحدت فکری در روش داشتهام و تغییر فکری در نمود، حالا که به برپا داشتن حقایق ازلی علاقهمند شدهام این فاصله از میان رفته. امروز هم اگر به این نتیجه برسم که در اشتباه هستم عواطف شما یا خودم، جایگاهم در جمع یا نظر فلان کس و … در تغییر عقیده و ابراز این تغییر تأثیری نخواهد گذاشت. ولی برای من جالب است که همانهایی که مسلمان را به خاطر مقاومت در برابر ترقی مغایر با ایمانش سرزنش میکنند اینجا میکوشند من را از طریق متهم کردن به بیثباتی فکری شرم بدهند، بیایید ریا را کنار بگذارید و بگویید که جهت تغییرات من مزاحم شماست نه اصل آنها، که تغییرعقیده و عدم پایبندی به باورها برای مرد مدرن ارزش اخلاقی و فضیلت است نه بالعکس.
نخست و نخست باید بگم یک سوء تفاهم پیش اومده... ابدا نخواستم تغییر عقاید شما و عدم ثبات
عقیده یا هر اسم دیگه ای که روش بخوایم بذاریم رو به عنوان یک ضعف یا دست مایه ریشخند مطرح
کنم یا شما رو شرم بدم یا جلوی بیان اعتقاداتتون رو بگیرم... از بابت عذر میخوام ولی من فقط
احساساتم رو بیان کردم.. ممکنه عقایدتون رو شرم آور بدونم... ولی من کی هستم که بخوام شما
رو از تغییر عقایدتون شرم بدم یا برای بیان عقایدتون تعیین تکلیف کنم...
استدلالهاتون پیرامون عقاید من پیرامون همجنسگرائی مقبول نیست... معتقدم کسی حق نداره
دو نفر رو از سکس توافقی بازبداره... تموم شد رفت...
حرفتون پیرامون مراجع علمی هم درسته... منظورم اونجا که گفتید
"چنانکه اگر امروز مراجع دینی
مقبولتان(«نهادهای علمی معتبر»)همجنسگرایی را یک بیماری درمانپذیر روانی اعلام بکنند باز
تأثیری در نظرات شما پیرامون «حقوق بدیهی و انسانی» آنها نخواهد گذاشت و مخالف «حق»
روبط آزادانه یا زندگی مسالمتآمیز آنها نخواهید شد. "
ولی هیچوقت نیومدم بگم صرفا چون مراجع علمی میگن همجنسگرائی اوکیه پس منم مشکلی
ندارم... بلکه وقتی مخالفان همجنسگرائی از علم آویزون میشن بهشون یادآوری میکنم که دارند
چرت و چرت میگن.... پس من نگفتم نظر مراجع علمی باعث شده من با این مساله مشکلی
نداشته باشم..
باز هم معذرت میخوام که حرفهای احساسیم باعث شده فک کنید میخوام شما رو شرم بدم
و از بیان عقایدتون بازبدارم... اگر هم چیزی بوده که نبوده ناخودآگاه بوده و یادم نمیاد از ابراز
نظراتم اون دلایلی که عرض کردید رو داشته باشم....
نقل قول:من نظرم اینست که شما بهتر است به جای نفرت و عشق و ... کمی از موضوعات و جهان پیرامون خود فاصله بگیرید و به ور از داوری عاطفی به آن بنگرید.
دید من به همه مسائل انسانیه...
Reactor نوشته: خرسکشی دستهجمعی و وحشیانه در ایران
از وقتی رفتم خدمت یک بخش خیلی قدرتمند از وجودم اخلاق ناباور شده... شاید چون
بارها به دیگران خوبی کردم و در جواب بدی دیدم... نه اینکه بخوام به بقیه ظلم کنم.
ولی این بخش میگه به دیگران کمک یا لطف نکن... بنابراین ممکنه مثل گذشته به این
مسائل خیلی حساس نباشم...
Ouroboros نوشته: شما دو ماهه چربیها را جمع کردهاید که دو ماهه میخواهید آب کنید؟! هر روشی که امتحان کردید، حداقل شش ماه به آن فرصت بدهید برای نتیجه دادن.
بابا من بیشتر از 8 ماهه که رو این رژیم هستم و اولش خیلی خوب جواب داد اما به مرور حس میکنم اثر دهیش کم شده ... اون چربی باقی مونده هم احتمالا قدیمی ترین چربی هست و سخت تر از بین میره .
Ouroboros نوشته: هیچکدام پروردگارا!
ببینید ذهن مرد مدرن را چگونه شستشو دادهاند که هر زمان اشارهای به گروهی متشکل از مردان متعهد به باورهایشان میشنود یاد اینجور عتیقهجات میافتد..
من صرفا برای همنشینی با خودم نرخ تعیین کردهام، هم هزینهی مادی، هم هزینهی روانی، هم هزینهی عملی...
اتفاقا اونا خیلی هم الگوهای خوب و کار آمدی هستن ... راهی که اولش هستی ، اونا تا آخر رفتن
!!!
Ouroboros نوشته: بگذریم منظور من از طرح موضوع این بود که بگویم این روزها هیچ وقتی برای اینجا در خدمت دوستان بودن ندارم و به نظر میرسد این کمبود وقت بیشتر هم خواهد شد. این است که این زمان اندک را به بحث پیرامون موضوعات مهم سپری بکنیم و از این خالهزنک بازیها بپرهیزیم.:e057:
امیر جان اتفاقا با این هدف جدیدت ، اینجا بودنت خیلی مفید تر هست . قبلا میگفتیم گرفتار خانم بازی و کار روزمره هستی که نمیتونی بیای اینجا ...
نقل قول:«درست»
مگر نمیگی ما مومن هستیم، باید اینها واست عادی شده باشه:))
نقل قول:برچسبها خوب هستند چون تشابه فکری شما با تمام ادمهای اطرافتان را نمایان میکنند و اوهام خود-خاص-پنداری را دشوار. همینطور ریشههای مذهبی عقایدتان را نمایان میکنند، که ایمان اول بوده و بعد خرد و علم و استدلال و ... آمده.
به تخمم
نقل قول:گروهی که من پیریختهام بسیار قوی خواهد شد اما هیچگاه آنقدر بزرگ نمیشود که رادار سرکوب دولتی بخواهد آنرا بیابد، بهخصوص که من عمیقاً با عضوگیری مخالفم و هیچکس را بجز پس از طی مراحل بسیار به آن راه نمیدهم و هرکس را به محض تخلف از اصول بنیادین اخراج میکنم. بگذریم منظور من از طرح موضوع این بود که بگویم این روزها هیچ وقتی برای اینجا در خدمت دوستان بودن ندارم و به نظر میرسد این کمبود وقت بیشتر هم خواهد شد. این است که این زمان اندک را به بحث پیرامون موضوعات مهم سپری بکنیم و از این خالهزنک بازیها بپرهیزیم.
:e057:
حیف که من رو راه نمیدی ، مگرنه سناریو یه کمدی خوب رو میشد از روش نوشت:))
Bibak نوشته: از وقتی رفتم خدمت یک بخش خیلی قدرتمند از وجودم اخلاق ناباور شده... شاید چون
بارها به دیگران خوبی کردم و در جواب بدی دیدم... نه اینکه بخوام به بقیه ظلم کنم.
ولی این بخش میگه به دیگران کمک یا لطف نکن... بنابراین ممکنه مثل گذشته به این
مسائل خیلی حساس نباشم...
یعنی به این شکل کشته شدن یک حیوان بی آزار, شما رو ناراحت نمیکنه؟
Reactor نوشته: یعنی به این شکل کشته شدن یک حیوان بی آزار, شما رو ناراحت نمیکنه؟
چرا.. ولی این مساله با اینکه بخوام وقت بذارم برای دفاع از اونها فرق داره...
از حمایت از حیوانات و محیط زیست و .. زده شدم..
حمایت نمیکنم ولی برام مهمه که خودم آزاری بهشون نرسونم...