Alice نوشته: آهـــ...
چقدر امشب دلم گرفته...
جان جهانم می خوام امشب اینجا کنارت باشم... میای؟ آخه کجا رفتی تو؟!! من کجا تو رو پیدا کنم عشقم؟
[ATTACH=CONFIG]3691[/ATTACH]
آلیس جان ، تو که فکر کردی من خوابم ... تو که نمیدونی من الان و تو چه موقعیت خطیری هستم دختر جان ...
فعلا بشین این آهنگ رو گوش کن که به حال و هوات هم میخوره :
[video=youtube;Y6N_GMUr5LM]https://www.youtube.com/watch?v=Y6N_GMUr5LM[/video]
Anarchy نوشته: آلیس جان ، تو که فکر کردی من خوابم ... تو که نمیدونی من الان و تو چه موقعیت خطیری هستم دختر جان ...
عشق من مُرد... یه تکه از اعماق قلبم رو هم باهاش دفن کردم. دلم گرفته... قلبم تیکه تیکه شده ...
باید با فکرش معاشقه کنم... با فکرش معاشقه کنم...
[ATTACH=CONFIG]3693[/ATTACH]
Alice نوشته: میلاد کت چرم مشکی می پوشی؟
کت ؟ نه
ولی کاپشن چرمی یه چند تایی دارم
Anarchy نوشته: playstation 4 !!
شیتیلش هم موجوده ؟
Alice نوشته: عشق من مُرد... یه تکه از اعماق قلبم رو هم باهاش دفن کردم. دلم گرفته... قلبم تیکه تیکه شده ...
باید با فکرش معاشقه کنم... با فکرش معاشقه کنم...
[ATTACH=CONFIG]3693[/ATTACH]
دخترم ... کاش زندگی همین رویاهایی بود که دیدی !! این جوری پیش بری زود دچار افسردگی میشی ...
حالا این لینکو ببین شاید کارت راه افتاد
:
اقدام دختران چینی مجرد در پی شوهران خیالی خود (عکس)
sonixax نوشته: شیتیلش هم موجوده ؟
دنبال جنس مفتی میگردی میلاد جان که بری آنلاین بخری
؟
Anarchy نوشته: دخترم ... کاش زندگی همین رویاهایی بود که دیدی !! این جوری پیش بری زود دچار افسردگی میشی ...
افسرده شدم، تیکه تیکه شدم.
نمی تونم تحمل کنم که خواب بوده.. وقتی بهش فکر می کنم از سینه تا گلوم تیـــر می کشه... نفسم پس می ره.. انگار قلبم نمیتپه!
نمی خوام تنها گریه کنم... می خوام اشکامو اون با دستاش پاک کنه..
[ATTACH=CONFIG]3694[/ATTACH]
آلیس گرامی بگو چی زدی ، ما هم بزنیم این احساسات بهمون دست بده
Theodor Herzl نوشته: آلیس گرامی بگو چی زدی ، ما هم بزنیم این احساسات بهمون دست بده
من اگه چیزی بزنم فقط می خندم... توی حالت عادی هم همیشه شادم.
ولی ای کاش اون خوابو نمی دیدم.
من که واسه هیچ پسری تره هم خورد نمی کنم به خاطر اون خواب، اتفاقایی که اون شب باهاش تجریه کردم، به این روز افتادم.
کسرا...
من چند شب پیش در خواب میدونستم که خواب هستم انقدر کیف میداد! برای بار اول هست که اتفاق میافتاد ، یعنی دقیقاً میدونستم که در خواب هستم ، کاش همیشه اینجوری باشه!
Theodor Herzl نوشته: من چند شب پیش در خواب میدونستم که خواب هستم انقدر کیف میداد! برای بار اول هست که اتفاق میافتاد ، یعنی دقیقاً میدونستم که در خواب هستم ، کاش همیشه اینجوری باشه!
من اگه می دونستم خوابم انقدر بهم نمی ریختم.
من با تمام وجودم باهاش راه می رفتم، باهاش جیغ می زدم، بغلش می کردم... با تمام وجودم به کمکش احتیاج داشتم... با تمام وجودم، با تک تک سلول های تنم عاشقش شدم...
همش یه خواب بود، عمرش قد یه چشم بهم زدن تموم شد.
شب به خیر