درود
Mehrbod نوشته: به نگر من از نگرش ماشینوار (در هر سنی یک چیزی خوب است و ...) خوددارید و بگذارید با دسترسی به ابزارهای
خوب (همچون کتاب, رایانه, شترنگ[1], ...) و با کمی انگیزهگیری از شما, هر چیزی را خودشان برای خودشان از نو بیابند.
همینکه شما میپرسید چه کتابهایی برای این سن خوب هستند یعنی وارونه دارید مینگرید, کمابیش همهجور کتابی خوب است و با خواندنِ همه آنها فرزاندتان
چیزی میآموزند, نه با خواندن برخی از آنها.
ولی برخی چیزها نیازمند سنی خاص هست
ما هر چند ماهی یکبار برنامه ی خرید کتاب داریم(که باید انجام دهیم)
بچه ها اجازه دارند هر کتابی که خود میپسندند انتخاب کنند
ولی برخی کتابها را خودمان انتخاب می کنیم برای آنها
وقتی من ِ مادر بدانم چه نوع کتابی بهتر هست برای آنها ،آن را هم تهیه می کنم
البته اکثر کتابهایی که برای آنها تهیه کردم بیشتر داستان هست (قصه هایی که هر شب باید بخوانم قبل خواب)از قبیل کلیه و دمنه،قابوس نامه ،گلستان و مُلستان،شیخ عطار،مثنوی مولوی و....
Mehrbod نوشته: من برای خودم چون کودکی و نوجوانی هیچکس کاری به کارم نداشت (هفت دولت آزاد) و بجایش دسترسی به کتابخانهیِ بزرگ پدرم داشتم, از همه
چیز میخواندم که آنروزها هنوز چون بهترین روزهای زندگی ام به یاد میاند, که در کتابخانه با یک چایی یا قهوه لم داده و یک نسک[2] نو را بی
کوچکترین فشاری در اینکه این برای سن من خوبه
هر فرد همانگونه که اثر انگشتش با دیگری متفاوت ست شخصیتش نیز چنین ست
اگر کودک را از هفت دولت آزاد بگذاری حتما سراغ کتابخانه ای نمی رود که اجازه دارد.
چگونه می توان مطمئن بود اگر کودک را آزاد بگذاری بهتر ست؟
نباید کمکش کرد؟
Mehrbod نوشته: این روزها نمیدانم برای کودکان چگونه است (در اروپا کودکان را مانند روبات بار میآورند و کمتر کودکی در
خیابان میبینید) ولی از بازی در خیابان و سر و کله زدن با دوستان کودکی آدم بیشتر از ١٠٠٠ کتاب آروین[4] میاندوزد. اینکه شما بیاندیشید[5] کودکتان در آرامش
درون خانه دارد چیزی میآموزد کمی خودفریبانه است, کودکی که بیرون با دیگران بازی میکند و سر و کله میزند دارد همزمان بسیار بیشتر از همانِ کتاب میآموزد, هر
چه باشد کتاب یک رسانهیِ[6] دست دوم است (یکی یک چیزی را آروینسته[7] و دیرتر نوشته) و هرگز ارزش آروین یکراست[8] را ندارد, گرچه این آروین به اندازهیِ بازیهایِ بچگی باشد.
کودک نیمی از روز خود را با همسن و سالهایش هست و گاه بازی می کند
پسر من تا بحال با کودکان همسایه بازی نکرده(اصلا نمیشناسمشان )
چرا دروغ؟نمی توانم اجازه دهم او دوستانش را در کوچه پیدا کند و بر سر و کله ی هم بزنند.:e108:
جدای از مدرسه در شترنگ و گاهی پارک همبازی های خود را دارد.
Mehrbod نوشته: برای انگلیسی هم من هنوز دوستانی دارم که از کودکی اینها میشناسم و شاید ١٠ سالی! کلاس زبان رفتهاند, ولی هنوز انگلیسی اشان میلنگد, هنگامیکه من تنها از سر نیاز به انگلیسی روی آوردم
و در کمتر از چند هفته آموختم و بی کوچکترین سختی از همهیِ آنها سَر شدم. این فاکتور نیاز را کوچک نگیرید, اگر کودکتان نیاز به چیزی داشته باشد, بی
آسانی و بی کوچکترین دُشواری میآموزد, ولی اگر زبان یک چیز زیبا
و تجملی باشد سالها میتواند آموزشگاه برود بی آنکه یک ارزن پیشرفت کند (و نفراموشید سودِ آموزشگاهها هم در اینه که فرزند شما هر چه کُندتر بیاموزد تا بیشتر پول بکشند).
شاید تا مدتها این نیاز را در خود نبیند و حتی تنبلی کند
زبان از دبیرستان شروع می شود به نظرم خیلی دیر ست
البته آموزشگاهی که می رود کمی بهتر از سایر مشابهش هست (کانون زبان ایران)
+
گمان می کنید منزل ما شبیه یک پایگاه نظامیست ؟
دوست دارم بچه ها هر کاری را با برنامه انجام دهند ولی سختگیری هم نمی کنم
اکثرا سوالاتی که میپرسند را با آزمایش کردن به جواب می رسند.حتی اگر شده هفته ها هم وقت صرف کنیم(مثل رشد یک لوبیا)
همیشه سعی می کنم به تمام خلاقیتهایشان احترام بگذارم و برایم ارزشمند باشد حتی شده قصه ساختن در حد ِ چند جمله.
آنها از نظر خود مخترعان بزرگی هستند که توانسته اند چیزهای زیادی اختراع کنند