Russell نوشته: درود داریوش جان، دوستان اینجا از جمله شما در دل من جایشان محفوظ است.
من همچنان گاه و بیگاه به اینجا سر میزنم.
به به، دوست قدیمی با همان بوی خوش ِ همیشه آشنای خودش...
شما هم همیشه در دل ما جا دارید راسل گرانقدر، چه بار گرانی
از اندیشه در سکوتات میبینم؛
کمی برای ما معنا به کلمه بده دوست عزیز... از دیروزت چه خبر
راسل جان؟
Dariush نوشته: به به، دوست قدیمی با همان بوی خوش ِ همیشه آشنای خودش...
شما هم همیشه در دل ما جا دارید راسل گرانقدر، چه بار گرانی
از اندیشه در سکوتات میبینم؛
کمی برای ما معنا به کلمه بده دوست عزیز... از دیروزت چه خبر
راسل جان؟
خبر خاصی نیست داریوش جان. همچنان زندهایم.
بگمانم سکوت من بیشتر به حس من بر میگردد تا بار اندیشهام،
دلیلش هر چه هست بنظر میرسد مقارن شده با اضافه شدن کاربران
جدید به اینجا،که با همهیِ اینها هنوز مایهیِ دلگرمی من است.
سارا نوشته: می دانم مثلا از مسلمانها بدتان می آید ولی دائم باهاشون بحث و کل کل می کنید!!! از من بیزارید ولی بازهم جواب پستهامو می دید!!! کلن عجیب غریبید!!
جواب دادن پستها که دلیل نشد که!!! دو کشور هم که با هم در حال جنگ هستند از هم بیزارند ولی به هم پاسخ میدند :))
سارا نوشته: می تونم بپرسم رشته اتان دقیق چی بود؟ آی تی یا کامپیوتر؟
هیچ کدام! من مالتی مدیا انجینرینگ (مهندسی رسانه یا همچین چیزی) خوندم که برنامه نویسی و نرم افزار هم توشه، الان هم دنبال تحصیل در یک رشته تازه هستم. از انجام کارهای تکراری خوشم نمی آید. اگر نوشتن در اینجا هم تکراری میبود ولش میکردم.
به سلامتی یک ترول جدید به جمعمان اضافه شده!!
سارا نوشته: شما گویا خیلی برآشفته می شوید وقتی نام "ضد اسراییل " می آید!
انقدر هوش نکردید که برآشفتگی من به خاطر انجمنه؟
سارا نوشته: صهیونیستستان آب و هواش چطوره ؟ :))
تا چشم سرکار دراد بسیار بهتر از میهن تازی زده.
Lord-Agnostic نوشته: شوربختانه در «دفترچه» خبری از آن تب و تاب و شور وحرارت و فعالیت های نخست،نیست و همسویی و همراستایی و منطبق بودن مسیر فکریِ اغلب دوستان بر یکدیگر و ایضاً حضور کمّیِ قلیلِ مخالفین و دگراندیشان و ناهمراهان، به این قضیه دامن زده است، امید است که با تبلیغات وسیع تر و آگاهی رساندن به سایرین و فراخوان ایشان به حضور در اینجا، موجب رونق روز افزون و پویایی بیشترِ "دفترچه"گردیم..
شلوغ بودن و نبودن اینجا به کاری نمیاید, بهتر است بکوشید از هر چه هست
بیشترین بهره را بُرده و ببینید در جهان راستین و آن بیرون, چه کاری میتوانید انجام بدهید.
سارا نوشته: جناب مهربد ، بنده اینقدر حالم گرفته شده بود که فراموش کردم یک مطلبی را خدمتتان عرض کنم.
اول باید خدمتتان عرض کنم بنده ام به اندازه ی فهم و دانشم در باب پیشرقت تکنولوژی یا همان فندآوری فکر کرده ام و اندیشیده ام. هر اختراعی هر ابداعی هر فند آوری ای هم مزیت هایی دارد و هم معایبی. اما آنچه باعث می شود آن اختراع و ابداع و تکنولوژی توسعه یابد برتری و چیرگی مزیت هایش بر معایبش می باشند. از وقتی که علم آغاز شد و اختراعات و ابداعات و کشفیات رونق گرفتند زندگی بشر روبه سمت آسایش بیشتر رفت تکنولوژی در ابتدا در خدمت بشر بود برای آسایشش بود اما شاید بتوان گفت با شروع جنگ جهانی اول دانشمندان به سمت ساخت سلاح های کشتار جمعی رفتند و علم هسته ای که قرار بود در خدمت رفاه بشریت درآید تبدیل به یک سلاح دهشتناکی شد. در حقیقت ما اکنون در نقطه ای قرار گرقتیم که پیشرفت تکنولوژی بیشتر مضرت بار است تا سودآور! یعنی دقیقا در نقطه ی critical قرار داریم. چاره چیست؟ نمی توان از پیشرفت تکنولوژی جلوگیری کرد ولی می توان جهتش را تغییر داد و کاری کرد که حداقل توازنی بین مزیت ها و معایبش برقرار گردد و معایبش بر مزیت هایش چیره نباشند!!
اینها براستی درونمایهیِ سخن «گفتمان تکنولوژی» نیستند, برای نمونه بخش کمتری از سخن دربارهیِ کشته
شدن و نابودی بشر و بخش بزرگتری از سخن دربارهیِ از دست رفتن آزادیها است; ولی این دو
پیوسته جابجا گرفته میشوند چون یکی چیزی ملموس است, دیگری ناملموس و بیشتر انتزاعی, گرچه مهمتر.
نکتهیِ دیگر اینکه:
sara نوشته: فقط خواستم بگویم بنده به اندازه ی خودم دارم تلاشم را می کنم هرچند که فکر می کنم حتی رشد روز افزون فندآوری هم بزرگترین دغدغه بشری نیست!
کار نیمچه نیمه بدرد نمیخورد و دوباره همان داستان ملانصرالدین و جستجوی کلید زیر
چراغ برق است. یا کاری که انجام میدهید سرنوشتساز و مهم است, یا بهتر است هیچ انرژی در آن هرز ندهید.
نکتهیِ سوم, فرجامیابی شما درست ١٨٠° وارونهیِ آنچیزیست که در گفتمان تکنولوژی آمده است:
sara نوشته: نمی توان از پیشرفت تکنولوژی جلوگیری کرد ولی می توان جهتش را تغییر داد و کاری کرد که حداقل توازنی بین مزیت ها و معایبش برقرار گردد و معایبش بر مزیت هایش چیره نباشند!!
آنچه اینجا به آن بارها پرداخته شده است درست همین میباشد که
نمیتوان تکنولوژی را راستادهی نمود.
سارا نوشته: می دانم که بنده را یک دختر هپروتی افلاطونی تصور می کنید که در دنیای شعر و خیال غرق است!! اما هر چند دوست نداشتم این را بگویم اما به هر حال بنده ام جز گروهی هستم که داریم بر روی استفاده ی صلح آور از انرژی هسته ای کار می کنیم یعنی تحقیقاتی که انجام داده ایم و می دهیم که در آن سوخت راکتورهای هسته ای را برای ساخت بمب
غیر ممکن می سازد. مقالاتی هم داده ایم که یکی در میون اکسپت و ریجکتش دارند می آیند;)
از دیدگاه شخصی من پرداختن به ادبسار و چامهسرایی و بگوییم هنر کارهایی بیاندازه سودمندتر اند تا پرداختن به دانش و پژوهش.
دستهیِ یکم نه تنها بهترند که به والایش اندیشه و خوشی نیز میانجامند, دستهیِ دوم ولی تنها به بهکرد و
پیشرفت تکنولوژی افسارگریخته.
هر آینه, در جهان امروز چه شمای نامی خودتان را با هنر و ادبسار سرگرم
کنید چه نه, دانشمندان و پژوهشگرانی همواره یافت میشوند که این
کشتی را به پیش برانند.
سارا نوشته: شما درست می فرمایید ولی آیا این سخن از شما نیست؟!
چرا حرف منه ... خب علاقه دارم به بحث های ضد اسلامی اما شدتش واقعا کم شده !! دیگه مثل قبل خیلی حوصله ندارم ادامه اش بدم ...
سارا نوشته: یعنی الان دل شما برای من می سوزه که اینقدر با کلمات و واژه ها و حروف مرا به باد کتک گرفته اید؟؟؟ این همه شلاق و سیلی و طعنه و تحقیر همه و همه از روی دلسوزی است؟؟؟
اگر نخواهیم برایمان دلسوزی کنید باید که را ببینیم؟!!
چقدر شما حساس هستین ... شما با این روحیه چطور تصمیم به فورم نویسی گرفتید ؟!
سارا نوشته: شما فقط در حرف به این حرفتان قلباً اعتقاد دارید ولی در عمل خیر! وقتی با من بحث می کنید نگاهتان از قله به سمت ته دره است !!! واقعا آوتارتان بهتان می آید آقای دکتر!!
خب بحث که میکنیم با هم اما در فضای خارج از بحث من با شما مشکلی ندارم . به هر حال شاید کمی تندی هم چاشنی بحث باشه !! نه این آواتار معنای دیگه ای داره ... شما برداشت منفی نکنید
!!
Mehrbod نوشته: شلوغ بودن و نبودن اینجا به کاری نمیاید, بهتر است بکوشید از هر چه هست
بیشترین بهره را بُرده و ببینید در جهان راستین و آن بیرون, چه کاری میتوانید انجام بدهید.
درود
شوربختانه از مشکلات عدیده ی حال حاضر مردمانِ ما کم دانی و کم اطلاعی و آگاهی پایین نسبت به عمده ی مسائلی ست که خواه ناخواه و مستقیم یا غیر مستقیم زندگی ایشان را تحت الشعاع قرار داده است به عنوان نمونه به سیرِ میزان اعتقاد مردم در مورد دین اسلام بنگرید ،
این دین و باور به صورت سر راست و ناسرراست تا چه مقدار بر تمامی جنبه های فعلی و فاعلی مردم اثر گذاشته؟
آیا می توان از تاثیرات آن بر رشد و یا تنزلِ سطح یک جامعه غافل بود؟
حضور و فعالیت بیشتر و بیشترِ کاربران در این انجمن می تواند مقداری (و مطمئنا نه به صورت کامل)، اندیشه و هدف فوق الذکر را تحقق بخشد. همانگونه که اکنون در قیاس با چند سال پیش، میزان و ثمره ی آن کاملا مشخص شده و کسانی که روزگاری حتی یارای «اندیشیدن» و «تصور نمودنِ» امکانِ به چالش کشاندن افکارِ تابو گونه ی خویش را نداشتند امروزه آن را در عمل به انجام رسانده اند و تاثیرات مثبتش را در زندگی خود حس نموده اند.