Russell نوشته: من که نه قهرم نه فحش میدم، پس من چی؟!!
داری حسودی میکنی!؟:))))
من هر وقت میخوام مخ یکی رو بزنم رقیباش از راه میرسند،آخه این چه وضعشه:)))
undead_knight نوشته: داری حسودی میکنی!؟:))))
من هر وقت میخوام مخ یکی رو بزنم رقیباش از راه میرسند،آخه این چه وضعشه:)))
بابا مگر قرار با [MENTION=299]Dariush[/MENTION] نبود برای تریسام؟ حالا معلوم شده میخوای مخ امیر رو بزنی، منرو همداری در حال حسودی میبینی؟!!
این چه وضعه آخه، تنوعطلب !!
Russell نوشته: بابا مگر قرار با @Dariush نبود برای تریسام؟ حالا معلوم شده میخوای مخ امیر رو بزنی، منرو همداری در حال حسودی میبینی؟!!
این چه وضعه آخه، تنوعطلب !!
قضیه یه عمر زندگیه،آدم باید به همه گزینه های موجود فکر...شاید هم عمل بکنه:))
امیر و داریوش که فعلا نیستند(مهربد هم که سفره) به خودت میگم:اگر با من نبودش هیچ میلی, چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟
kourosh_bikhoda نوشته: بیچاره مزدک که بین اینهمه جوان جویای کام و کله شق گیر افتاده
من که چندی است کمگویی تا
خاموشی پیشه کردم، ببینم
گفتمان شما دوستان به چه
فرجام یا دستاوردی رسید.
•
اینجا یک انتراکت برای شما
[video=youtube;MWaYT2Zlc0Q]http://www.youtube.com/watch?v=MWaYT2Zlc0Q[/video]
مزدك بامداد نوشته: من که چندی است کمگویی تا
خاموشی پیشه کردم، ببینم
گفتمان شما دوستان به چه
فرجام یا دستاوردی رسید.
مزدک گرامی شما نظری ندارید در مورد این داستان های زن و مرد و مخ زنی و ... ؟ یعنی دوران جوانی از این کارها نمیکردید
؟
Anarchy نوشته: مزدک گرامی شما نظری ندارید در مورد این داستان های زن و مرد و مخ زنی و ... ؟ یعنی دوران جوانی از این کارها نمیکردید ؟
شما هیچ دوست خوبی نیستید که میخواهید پای پیر وسست
مرا بدین تاس لغزنده و این گلخن مرگبار بکشانید؟ من که
پدافند از کامراد استالین را آسان تر از این میدان می یابم !
بهرروی من از زنان خوشم میاید و آنهارا باشندگانی میدانم
که ما برای کاریاری آنان فرگشته شده ایم و آنها هم به
شما خوب مهر میورزند و پرستندگان تان هستند، اگر بیمار
شدید، روی شما پتو می اندازند و لپ شما را بوس میکنند؛
مهری که از میلیونها دلار ( یا اکنون باید گفت یورو؟)
ارزشمند تر است و آنچه که در زندگی به شمار میرود جز
این چیزی دیگر نیست! (-> گمان کنم خود را در جایگاه
آنچه شما "اوپسیلون" میگویید، "آوتیدم" ! ) ولی خب،
من تا کنون از زنان تلخی و زیان و آسیب ندیده ام و برای
همین شاید نگر خوشتر و هایسته تری از دیگر دوستان درباره ی
آنان دارم. چندین تن از زادمان من هم مادینه هستند و مهربان.
•
پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: شما هیچ دوست خوبی نیستید که میخواهید پای پیر وسست
مرا بدین تاس لغزنده و این گلخن مرگبار بکشانید؟...
«ماچ روی لپ»؟
جناب مزدک شما از اثرات شفابخش همنشینی با زنان زیبا بیاطلاع به نظر میرسید و من در آن جستار «صندلی داغ» دیدم که گفته بودید به جای مست بوی تن و آغوش گرم و پذیرای زیبارویان ِ سیمینتن شدن، به نوهبازی و ... این قبیل بتابازیهای چندش آور روی آوردهاید!
اکنون هم مایهی نا امیدی و دلسردی ماست که میبینیم استاد دوستداشتنیمان به جای نشاندن یک ماده برهی معصوم ِ گمشده و حیران به روی زانوان خود و بوسیدن لبانش چنانکه گویی هیچ فردایی نیست، ترجیح می دهد یک زندگی نباتی و غیرجنسی داشته باشد و این چند صباحی که در سراشیبی گور نشسته را پای سر و کله زدن با عملهی جهل و نوکر سرمایهداری و للگی بچهها ... هدر بکند. من از شما دورادور و در سایهها بسیار آموختهام، اگر بنا بود تمام آن آموختهها را با یک «هدیه» به شما جبران بکنم، آن هدیه یادآوری این حقیقت میبود که یک شب غرق شدن در بوسههای خیس دلبری جوان و سوختن در آتش تن ِ تبدارش تمام خاطرات و اوهام «ماچ روی لپ» و «نوهبازی» و ... را خاکستر خواهد کرد و مردی دوباره زنده و سرحال از شما خواهد ساخت، و نره شیر شرژهای که سالهاست در سیاهچالههای عمیق ذهنتان زندانی شده را دوباره از بند رها کرده، به جان مهچهرگان ِ کمسن و سال خواهد انداخت!
شما اگر نکنید چه کسی بکند؟ همین جایگاه والایی که اینجا دارید و من احتمال میدهم که در زندگی شخصیتان هم وجود داشته باشد، با یکی دو کلک ساده میتواند وجوه جنسی هم پیدا بکند. سن را بهانه نکنید، گمان میکنید دختران جوان مشتاق به همخوابگی با مرد توانا و هوشمندی مثل «مزدک بامداد» نیستند اگر او کمی موسموس را کاهش بدهد و به جای عکس نوههایش به دلبری که در بار نشسته سوویچ جگوار را نشان بدهد او بند تنبان از هم نمیگشاید؟ پس به جای این بیمهریها بیایید به جستار بازی:آموزش، که ما هوای رفقای مسنتر خود را نیز داریم و کلکهایی که لازم دارید را به شما میآموزیم!
وای امیر خیلی خبیثی :))))
امیر تک شاخ نکشدت،چقدر تو بلایی:))))
اسپاگتی خیر دنیا و آخرت رو بهت بده جوون:)))