(07-13-2025, 03:34 PM)Scary نوشته: [ -> ] (07-13-2025, 01:18 PM)Anarchy نوشته: [ -> ]اگر پست های سالهای قبل من در همین فورم رو بگردی پیدا کنی یا اگر بحث های من در فورم هم میهن یادت باشه اتفاقا من همیشه بیش از حد لازم از اسرائیل دفاع میکردم ... حالا یا خام و احساسی بودم یا کم اطلاع یا بنا به تفکر اشتباهی که دشمن دشمن من ، دوست من است فکر میکردم باید از اسرائیل دفاع کرد . در نتیجه این حرفت که به کلی رد میشه . بیش از لیاقت اسرائیل در گذشته ازش دفاع کردم ...
اما اینجا نباید در این حد کلی گویی کرد در تحلیل مساله . داستان رو در سه وجه باید نگاه و بررسی کرد .
1. مساله اسرائیل و فلسطین به تنهایی
2. مساله مناقشه اسرائیل و فلسطین و بهره برداری جمهوری اسلامی از این مناقشه طولانی در سطح داخلی و جهانی
3. موضع گیری ما به عنوان ایرانی نسبت به حمله اسرائیل به خاک و موجودیت ایران
خیلی کوتاه مینویسم ... در تشکیل دولت یهودی با دوز و کلک و لابی غربی ها و جنایت و اشغالگری اگر کسی شکی داره در چاه ظلمت فرو رفته ... تا وقتی هم که در نیومده اصلا نباید باهاش در مورد دو مساله بعدی بحثی کرد .
دقیقاً همین نگاه چندلایه و بازبینانهای که پیشنهاد کردی، اگر واقعاً اجرا بشه، باید ما رو به تحلیل چندوجهیتری هم از موقعیت فعلی برسونه. مخصوصاً در مورد «حمله اسرائیل به ایران» که گفتی باید از این سه زاویه بررسی بشه، من کاملاً بات موافقم — با یک تفاوت ظریف:
ما هنوز باید اضافه کنیم که جمهوری اسلامی با دهها سال حمایت مادی و لجستیکی از نیروهای نیابتی، با هدف تضعیف اسرائیل، در صحنهی جنگی منطقهای بازی کرده — نه صرفاً در «مساله فلسطین».
بنابراین وقتی اسرائیل امروز واکنش نشون میده، لزوماً به معنای «حمله به خاک و موجودیت ایران» نیست، بلکه به اهدافی میزنه که بهطور عملی سالها در حال تدارک جنگ با اسرائیل بودن. آیا اسرائیل بیخطاست؟ قطعاً نه. آیا گذشتهی استعماری و تشکیلاش در بستر تاریخی فاجعهبار بوده؟ کاملاً موافقم.
اما ما اگر میخوایم تحلیلگر باقی بمونیم و نه مفسر هیجانات، باید بتونیم این واقعیت رو هم ببینیم که ج.ا. خودش رو به عنوان دشمن فعال اسرائیل تعریف کرده، اینجا حضور مستقیم در جبههست. موشکهایی که از لبنان یا یمن به سوی اسرائیل میرن، موضع ما رو به عنوان ایرانی بهمراتب پیچیدهتر از صرفاً «دفاع یا حمله» میکنه.
در نهایت، دغدغهی من این نیست که از اسرائیل دفاع بشه — دغدغهام اینه که مردم ایران، از آذربایجان تا تهران و کرمان و خوزستان، در حال تبدیل شدن به گوشت قربانی یک بازی ژئوپلیتیک فراملی هستن که ج.ا برای دههها با ارادهی کامل در اون بازی کرده. اینجاست که باید از خودمون بپرسیم: دفاع از کی؟ از چی؟ و در برابر چه چیزی؟
خب این تحلیلی که کردی بدون نگاه به مورد اول بود ... اسرائیل از روز اول که نه حتی چند دهه قبل از تشکیلش هم از طریق نیروهای شبه نظامی نظیر ایرگون، هاگانا که بعدا شدن ارتش اسرائیل و همچنین گروه لهی در حال ایجاد تنش و درگیری با تمام همسایه ها بوده ... سی سال قبل از انقلاب اسلامی ایران هم به وجود اومده و باز هم مدام در حال جنگ و درگیری بوده ... پس عامل تنش خودش بوده در درجه اول !!
گروه هایی نظیر حماس و حزب الله هم در خلا که به وجود نیومدن ... در سایه اتفاقات قبلی به وجود اومدن. اون تحلیل های آبکی ماهواره ای که میگن صرفا جمهوری اسلامی عامل بی ثباتی در منطقه هست رو بریزید دور ... قبل از جمهوری اسلامی هم همین بوده که چه بسا بدتر !!
بعد نقش اسرائیل به صورت مستقیم و غیر مستقیم در ظهور و رشد انواع افراطی گرایی در منطقه رو هم نادیده گرفتید ... مثلا لینک دادم از نقش اسرائیل در تشکیل و بهره بردن از حماس در مقابل جبهه فتح جهت جلوگیری از تشکیل کشور مستقل فلسطینی ... یا ارتباطات موساد با دولت قطر و تایید ارسال بودجه از طریق قطر برای حماس ...
همه این مطالب به راحتی با یه سرچ قابل دسترسه .
حالا میمونه جمهوری اسلامی که با دست خالی داشت گنده گوزی میکرد و کشور رو برد لبه تیغ ... کسی تایید که نمیکنه اما به هر حال اگر کشورم بره زیر بمباران خارجی بیشترین آسیب در نهایت به مردم غیر نظامی و زیر ساخت ها وارد میشه . ده ها نمونه جلوی چشممون هست . در نتیجه ما شاید کاری از دستمون بر نیاد ، اما حداقل دیگه نریم تو جبهه یه سری آدمکش اسرائیلی که به هیچ قانونی پایبند نیستن و همین الان حکم دستگیری تو دیوان لاهه دارن .
دنیای خر تو خری داریم که آمریکا میاد نماینده سازمان ملل در غزه رو تحریم میکنه چون اون خانم ایتالیایی داره میگه اسرائیل مرتکب جنایات جنگی شده یا میخواست قاضی دیوان لاهه رو به صرف صدور حکم جلب برای نتانیاهو و گالانت تحریم کنه ...
(دیروز, 07:52 AM)Anarchy نوشته: [ -> ]خب این تحلیلی که کردی بدون نگاه به مورد اول بود ... اسرائیل از روز اول که نه حتی چند دهه قبل از تشکیلش هم از طریق نیروهای شبه نظامی نظیر ایرگون، هاگانا که بعدا شدن ارتش اسرائیل و همچنین گروه لهی در حال ایجاد تنش و درگیری با تمام همسایه ها بوده ... سی سال قبل از انقلاب اسلامی ایران هم به وجود اومده و باز هم مدام در حال جنگ و درگیری بوده ... پس عامل تنش خودش بوده در درجه اول !!
گروه هایی نظیر حماس و حزب الله هم در خلا که به وجود نیومدن ... در سایه اتفاقات قبلی به وجود اومدن. اون تحلیل های آبکی ماهواره ای که میگن صرفا جمهوری اسلامی عامل بی ثباتی در منطقه هست رو بریزید دور ... قبل از جمهوری اسلامی هم همین بوده که چه بسا بدتر !!
بعد نقش اسرائیل به صورت مستقیم و غیر مستقیم در ظهور و رشد انواع افراطی گرایی در منطقه رو هم نادیده گرفتید ... مثلا لینک دادم از نقش اسرائیل در تشکیل و بهره بردن از حماس در مقابل جبهه فتح جهت جلوگیری از تشکیل کشور مستقل فلسطینی ... یا ارتباطات موساد با دولت قطر و تایید ارسال بودجه از طریق قطر برای حماس ...
همه این مطالب به راحتی با یه سرچ قابل دسترسه .
حالا میمونه جمهوری اسلامی که با دست خالی داشت گنده گوزی میکرد و کشور رو برد لبه تیغ ... کسی تایید که نمیکنه اما به هر حال اگر کشورم بره زیر بمباران خارجی بیشترین آسیب در نهایت به مردم غیر نظامی و زیر ساخت ها وارد میشه . ده ها نمونه جلوی چشممون هست . در نتیجه ما شاید کاری از دستمون بر نیاد ، اما حداقل دیگه نریم تو جبهه یه سری آدمکش اسرائیلی که به هیچ قانونی پایبند نیستن و همین الان حکم دستگیری تو دیوان لاهه دارن .
دنیای خر تو خری داریم که آمریکا میاد نماینده سازمان ملل در غزه رو تحریم میکنه چون اون خانم ایتالیایی داره میگه اسرائیل مرتکب جنایات جنگی شده یا میخواست قاضی دیوان لاهه رو به صرف صدور حکم جلب برای نتانیاهو و گالانت تحریم کنه ...
در بسیاری از نکاتی که گفتی با تو همنظرم — از جمله نقش اسرائیل در تاریخ پرتنش منطقه، یا نفاق قدرتهای جهانی که منافع خود را پشت نقاب عدالت پنهان میکنند. اما مسئلهی من در وهلهی اول این نیست که چهکسی در سطح جهانی حق یا ناحق است؛ مسئلهی من این است که چهکسی مسئول فلاکتیست که مردم سرزمین من، امروز، هر روز، با گوشت و استخوان تجربهاش میکنند.
در مقام یک ایرانی، من نخست مسئولام که یقهی حکومتی را بگیرم که در این سرزمین قدرت دارد، میکُشد، سرکوب میکند، و در عین حال با دخالتهای بیپایان در منطقه، مردم خودش را گروگان سیاست خارجیاش کرده است. این حکومت اگر واقعاً نمایندهی مردم بود، اگر با عملکرد شفاف و پاسخگو، مشروعیت درونی و رضایت عمومی میداشت، آنگاه آیا هیچ قدرتی در جهان جرأت میکرد به کشور ما تعرض کند؟
بگذار یک سؤال روشن بپرسم:
اگر جمهوری اسلامی بهجای سرکوب و اختناق، سیاستی در پیش گرفته بود که مردم واقعاً از آن دفاع میکردند،
اگر میلیونها ایرانی امروز در دل و جان خود، این حکومت را از آنِ خود میدانستند،
آیا هیچ کشوری — از اسرائیل تا آمریکا — اصلاً مجال فکر کردن به حمله را پیدا میکرد؟
آیا مردم، خودشان، کشور را به چنان سنگری تبدیل نمیکردند که هر متجاوزی ناچار به عقبنشینی شود؟
اینجاست که تفاوت یک حکومت مردمی با یک حکومت اشغالگر از درون روشن میشود.
من ترجیح میدهم بهجای معطل ماندن در تسویهحسابهای تاریخی، یا انتقاد به نظم جهانی (که البته لازم است، اما اولویت من نیست)،
از جایی آغاز کنم که مسئولیت واقعیام در آن است: نقد و مقاومت در برابر نظامی که سرزمین مرا به حیاط خلوت نزاعهای فرامرزی و منبع دائمی رنج بدل کرده است.
تا روزی که ما این آینهی نزدیک را نادیده بگیریم، چشمدوختن به آسمانها، راه نجات نخواهد بود.
(دیروز, 08:09 AM)Scary نوشته: [ -> ] (دیروز, 07:52 AM)Anarchy نوشته: [ -> ]خب این تحلیلی که کردی بدون نگاه به مورد اول بود ... اسرائیل از روز اول که نه حتی چند دهه قبل از تشکیلش هم از طریق نیروهای شبه نظامی نظیر ایرگون، هاگانا که بعدا شدن ارتش اسرائیل و همچنین گروه لهی در حال ایجاد تنش و درگیری با تمام همسایه ها بوده ... سی سال قبل از انقلاب اسلامی ایران هم به وجود اومده و باز هم مدام در حال جنگ و درگیری بوده ... پس عامل تنش خودش بوده در درجه اول !!
گروه هایی نظیر حماس و حزب الله هم در خلا که به وجود نیومدن ... در سایه اتفاقات قبلی به وجود اومدن. اون تحلیل های آبکی ماهواره ای که میگن صرفا جمهوری اسلامی عامل بی ثباتی در منطقه هست رو بریزید دور ... قبل از جمهوری اسلامی هم همین بوده که چه بسا بدتر !!
بعد نقش اسرائیل به صورت مستقیم و غیر مستقیم در ظهور و رشد انواع افراطی گرایی در منطقه رو هم نادیده گرفتید ... مثلا لینک دادم از نقش اسرائیل در تشکیل و بهره بردن از حماس در مقابل جبهه فتح جهت جلوگیری از تشکیل کشور مستقل فلسطینی ... یا ارتباطات موساد با دولت قطر و تایید ارسال بودجه از طریق قطر برای حماس ...
همه این مطالب به راحتی با یه سرچ قابل دسترسه .
حالا میمونه جمهوری اسلامی که با دست خالی داشت گنده گوزی میکرد و کشور رو برد لبه تیغ ... کسی تایید که نمیکنه اما به هر حال اگر کشورم بره زیر بمباران خارجی بیشترین آسیب در نهایت به مردم غیر نظامی و زیر ساخت ها وارد میشه . ده ها نمونه جلوی چشممون هست . در نتیجه ما شاید کاری از دستمون بر نیاد ، اما حداقل دیگه نریم تو جبهه یه سری آدمکش اسرائیلی که به هیچ قانونی پایبند نیستن و همین الان حکم دستگیری تو دیوان لاهه دارن .
دنیای خر تو خری داریم که آمریکا میاد نماینده سازمان ملل در غزه رو تحریم میکنه چون اون خانم ایتالیایی داره میگه اسرائیل مرتکب جنایات جنگی شده یا میخواست قاضی دیوان لاهه رو به صرف صدور حکم جلب برای نتانیاهو و گالانت تحریم کنه ...
در بسیاری از نکاتی که گفتی با تو همنظرم — از جمله نقش اسرائیل در تاریخ پرتنش منطقه، یا نفاق قدرتهای جهانی که منافع خود را پشت نقاب عدالت پنهان میکنند. اما مسئلهی من در وهلهی اول این نیست که چهکسی در سطح جهانی حق یا ناحق است؛ مسئلهی من این است که چهکسی مسئول فلاکتیست که مردم سرزمین من، امروز، هر روز، با گوشت و استخوان تجربهاش میکنند.
در مقام یک ایرانی، من نخست مسئولام که یقهی حکومتی را بگیرم که در این سرزمین قدرت دارد، میکُشد، سرکوب میکند، و در عین حال با دخالتهای بیپایان در منطقه، مردم خودش را گروگان سیاست خارجیاش کرده است. این حکومت اگر واقعاً نمایندهی مردم بود، اگر با عملکرد شفاف و پاسخگو، مشروعیت درونی و رضایت عمومی میداشت، آنگاه آیا هیچ قدرتی در جهان جرأت میکرد به کشور ما تعرض کند؟
بگذار یک سؤال روشن بپرسم:
اگر جمهوری اسلامی بهجای سرکوب و اختناق، سیاستی در پیش گرفته بود که مردم واقعاً از آن دفاع میکردند،
اگر میلیونها ایرانی امروز در دل و جان خود، این حکومت را از آنِ خود میدانستند،
آیا هیچ کشوری — از اسرائیل تا آمریکا — اصلاً مجال فکر کردن به حمله را پیدا میکرد؟
آیا مردم، خودشان، کشور را به چنان سنگری تبدیل نمیکردند که هر متجاوزی ناچار به عقبنشینی شود؟
اینجاست که تفاوت یک حکومت مردمی با یک حکومت اشغالگر از درون روشن میشود.
من ترجیح میدهم بهجای معطل ماندن در تسویهحسابهای تاریخی، یا انتقاد به نظم جهانی (که البته لازم است، اما اولویت من نیست)،
از جایی آغاز کنم که مسئولیت واقعیام در آن است: نقد و مقاومت در برابر نظامی که سرزمین مرا به حیاط خلوت نزاعهای فرامرزی و منبع دائمی رنج بدل کرده است.
تا روزی که ما این آینهی نزدیک را نادیده بگیریم، چشمدوختن به آسمانها، راه نجات نخواهد بود.
یقه حکومت رو گرفتیم و باز هم خواهیم گرفت تا از این رنج رها بشیم اما وقتی موشک اسرائیلی وسط تجریش یا محوطه زندان اوین یا ساختمان مسکونی چند طبقه پایین اومد پشت اسرائیل شادی نکنیم ... مردم ما متاسفانه دچار افراط و تفریط هستن !!
اگر بنا بود جنگ برای خاورمیانه خیر و برکتی بیاره تا حالا آورده بود ...
(دیروز, 08:22 AM)Anarchy نوشته: [ -> ]یقه حکومت رو گرفتیم و باز هم خواهیم گرفت تا از این رنج رها بشیم اما وقتی موشک اسرائیلی وسط تجریش یا محوطه زندان اوین یا ساختمان مسکونی چند طبقه پایین اومد پشت اسرائیل شادی نکنیم ... مردم ما متاسفانه دچار افراط و تفریط هستن !!
اگر بنا بود جنگ برای خاورمیانه خیر و برکتی بیاره تا حالا آورده بود ...
در مورد اینکه بخشی از جامعه ممکنه در مواجهه با حملات نظامی احساساتی بشه و واکنشهایی از جنس شادی یا انتقامطلبی نشون بده، به نظرم باید کمی با واقعگرایی بیشتری نگاه کنیم.
جامعهی ایران یک پیکره یکدست نیست. همونطور که در اعتراضات، انتخابات، بحرانهای زیستمحیطی، یا حتی فوتبال، واکنشها میتونن کاملاً متنوع، متناقض و بعضاً هیجانی باشن.
بنابراین متمرکز شدن روی یک دسته از مردم که در شرایطی خاص واکنش احساسی یا شاید نسنجیدهای نشون میدن، تصویر دقیقی از واقعیت اجتماعی نمیسازه و تحلیل رو از مسیر مؤثرش خارج میکنه. کار تحلیلگر، شناسایی روندها و ساختارهاست، نه برجسته کردن تکعکسهایی از یک صحنه متحرک.
واقعیت اینه که مردم ایران، در طول سالهای اخیر، بارها با هزینههای گزاف نسبت به بیعدالتیها، فساد، سرکوب، و ناکارآمدیهای جمهوری اسلامی واکنش نشون دادن. و بله، در مواجهه با حمله نظامی به یک نهاد سرکوبگر یا ساختار امنیتی ج.ا، بعضیها ممکنه احساس رهایی یا حتی امید بکنن.
اما این به خودی خود نه مایهی قضاوت دربارهٔ کل مردم ایران است، و نه نشانهای از تأیید جنگ یا بیتفاوتی به سرنوشت غیرنظامیان. در نهایت، انسان آگاه و تحلیلگر، نه در تشویق به شادی برای انفجار، و نه در ساکت ماندن مقابل فاجعه، بلکه در جستوجوی راههاییست که در میان هیاهوی روایتها، به آیندهای کمهزینهتر، آزادتر، و واقعاً انسانیتر ختم بشه. گرهگشایی واقعی، فقط از مسیر دیدن همهی حقیقتها با هم ممکنه — نه از برش زدنِ احساسات بخشی از جامعه و ساختن استدلال کلی از اون.
بنابراین به جای تمرکز بر اینکه چه کسی شادی کرد یا نکرد، باید بپرسیم: چطور به جایی رسیدیم که مردم، ولو بخش کوچکی از آنها، برای بمباران یک نهاد نظامی در کشور خودشون احساس آرامش میکنن؟ این سؤال، ما رو نه به دفاع از اسرائیل میکشونه، نه به تطهیر ج.ا — بلکه دقیقاً ما رو به عمق فاجعهای میبره که دهههاست در حال رخ دادنه: از همگسیختگی رابطه میان حاکمیت و مردم. و اگر نتونیم این گره رو درک و باز کنیم، از هر سو که ضربه بخوریم، باز هم مردم قربانی اول خواهند بود.
و با همهی اینها، یک نکته همچنان باقی میمونه که از نظر من، مسئلهی اصلی است:
با این رژیم چکار باید کرد؟
زیرا تا زمانی که جمهوری اسلامی در قدرت بماند، تا وقتی ساختار سرکوب و بیکفایتی بر سرنوشت مردم سایه انداخته، پایانبخش رنج نخواهد بود. برعکس:
در آینده فقط باید بهای سنگینتری پرداخت.
جمهوری اسلامی منشأ ریشهای بسیاری از بحرانهای داخلی و منطقهایست.
تا این گره باز نشه، ما صرفاً در حال مسکنزدن به زخمی هستیم که همچنان خونریزی خواهد کرد — و قربانی، باز هم مردم خواهند بود.
(دیروز, 12:49 PM)Scary نوشته: [ -> ] (دیروز, 08:22 AM)Anarchy نوشته: [ -> ]یقه حکومت رو گرفتیم و باز هم خواهیم گرفت تا از این رنج رها بشیم اما وقتی موشک اسرائیلی وسط تجریش یا محوطه زندان اوین یا ساختمان مسکونی چند طبقه پایین اومد پشت اسرائیل شادی نکنیم ... مردم ما متاسفانه دچار افراط و تفریط هستن !!
اگر بنا بود جنگ برای خاورمیانه خیر و برکتی بیاره تا حالا آورده بود ...
در مورد اینکه بخشی از جامعه ممکنه در مواجهه با حملات نظامی احساساتی بشه و واکنشهایی از جنس شادی یا انتقامطلبی نشون بده، به نظرم باید کمی با واقعگرایی بیشتری نگاه کنیم.
جامعهی ایران یک پیکره یکدست نیست. همونطور که در اعتراضات، انتخابات، بحرانهای زیستمحیطی، یا حتی فوتبال، واکنشها میتونن کاملاً متنوع، متناقض و بعضاً هیجانی باشن.
بنابراین متمرکز شدن روی یک دسته از مردم که در شرایطی خاص واکنش احساسی یا شاید نسنجیدهای نشون میدن، تصویر دقیقی از واقعیت اجتماعی نمیسازه و تحلیل رو از مسیر مؤثرش خارج میکنه. کار تحلیلگر، شناسایی روندها و ساختارهاست، نه برجسته کردن تکعکسهایی از یک صحنه متحرک.
واقعیت اینه که مردم ایران، در طول سالهای اخیر، بارها با هزینههای گزاف نسبت به بیعدالتیها، فساد، سرکوب، و ناکارآمدیهای جمهوری اسلامی واکنش نشون دادن. و بله، در مواجهه با حمله نظامی به یک نهاد سرکوبگر یا ساختار امنیتی ج.ا، بعضیها ممکنه احساس رهایی یا حتی امید بکنن.
اما این به خودی خود نه مایهی قضاوت دربارهٔ کل مردم ایران است، و نه نشانهای از تأیید جنگ یا بیتفاوتی به سرنوشت غیرنظامیان. در نهایت، انسان آگاه و تحلیلگر، نه در تشویق به شادی برای انفجار، و نه در ساکت ماندن مقابل فاجعه، بلکه در جستوجوی راههاییست که در میان هیاهوی روایتها، به آیندهای کمهزینهتر، آزادتر، و واقعاً انسانیتر ختم بشه. گرهگشایی واقعی، فقط از مسیر دیدن همهی حقیقتها با هم ممکنه — نه از برش زدنِ احساسات بخشی از جامعه و ساختن استدلال کلی از اون.
بنابراین به جای تمرکز بر اینکه چه کسی شادی کرد یا نکرد، باید بپرسیم: چطور به جایی رسیدیم که مردم، ولو بخش کوچکی از آنها، برای بمباران یک نهاد نظامی در کشور خودشون احساس آرامش میکنن؟ این سؤال، ما رو نه به دفاع از اسرائیل میکشونه، نه به تطهیر ج.ا — بلکه دقیقاً ما رو به عمق فاجعهای میبره که دهههاست در حال رخ دادنه: از همگسیختگی رابطه میان حاکمیت و مردم. و اگر نتونیم این گره رو درک و باز کنیم، از هر سو که ضربه بخوریم، باز هم مردم قربانی اول خواهند بود.
و با همهی اینها، یک نکته همچنان باقی میمونه که از نظر من، مسئلهی اصلی است:
با این رژیم چکار باید کرد؟
زیرا تا زمانی که جمهوری اسلامی در قدرت بماند، تا وقتی ساختار سرکوب و بیکفایتی بر سرنوشت مردم سایه انداخته، پایانبخش رنج نخواهد بود. برعکس: در آینده فقط باید بهای سنگینتری پرداخت.
جمهوری اسلامی منشأ ریشهای بسیاری از بحرانهای داخلی و منطقهایست.
تا این گره باز نشه، ما صرفاً در حال مسکنزدن به زخمی هستیم که همچنان خونریزی خواهد کرد — و قربانی، باز هم مردم خواهند بود.
از مرذم عادی که انتظاری نداریم اما برای مثال حتی همینجا هم به صرف مخالفت یا محکوم کردن حمله اسرائیل من رو متهم کردید به حمایت از رژیم یا حرکت در مسیر گفتمان رژِیم ... متاسفانه جریان رسانه ای هم دست امثال کانال کسشعر نشنال افتاده که در جفنگ گفتن و تحلیل آبکی و فیک نیوز با صدا و سیمای میلی رقابت تنگاتنگی داره . همین کانال در سفید شویی جنگ و حمله اسرائیل به ایران نقش موثری رو بازی کرده و میکنه .
فکر نمیکنم خوشحال شده ها از حمله اسرائیل صرفا بخش کوچکی باشن و این برای آینده ایران خبر خوبی نیست .
براندازی جمهوری اسلامی هم فشار دادن یک دکمه نیست که بزنیم و خلاص !! تا اون زمان برسه هم نمیشه بگیم فعلا بیخیال بذاریم اسرائیل حمله کنه و ما هم تشویق کنیم ... در هیچ حالتی نباید از چنین حمله ای خوشحال باشیم. نباید انقد در تحلیل ها سطحی و تنگ نظر باشیم که هر مخالف جنگی رو هم طرفدار رژیم بدونیم ...
مقوله براندازی اون هم براندازی یه حکومت تمامیت خواه مذهبی کار پیچیده و به شدت پر زحمتی هست . این نیست که شاهزاده بره دو تا مصاحبه به زبان خارجی بکنه و کار تموم شه . نیاز به مشارکت همه جانبه بیش از نود درصد مردم داره . نیاز به آموزش مبارزه میدانی و حتی مسلحانه داره . نیاز به بودجه و رسانه استاندارد با جنبه های ملی گرایانه واقعی و نه وابسته داره . نیاز به کارشناس خبره و مسلط داره . نیاز به اپوزیسیون واقعی در قامت یک حکومت داره نه یه سری الاف بی سواد بی هنر از همه جا رونده لنگ پول !!
آیا چنین شرایطی رو الان مهیا میبینید ؟
یه نظریه خیلی نا محبوب هم بدم ... از بین تمام حرکت های مردمی که از سال هشتاد و هشت تا الان دیدم ، اتفاقات سال هزار و چهار صد و یک بدترین و بی مایه ترینش بود و ضربه ای که به براندازی زد از همه بیشتر بود ... کلیت اون حرکت در اپوزیسیون نیم بند ما ، برون ریخت مشتی افکار عقده گشایانه فمینیستی و قومیت گرایانه بود و همون باعث شد به کلی از براندازی نا امید شم و اون رو موکول به امری در آینده دور و به صرف گذر زمان بدونم. در سطح خیابان هم بیشتر مشارکت با جوانان و نوجوانانی بود که اولین تجربه اعتراض رو داشتن و بی پناه و بی برنامه و بی آموزش وسط مشتی گرگ تا بن دندان مسلح رها شده بودن ...