دوستان، من احتمالا تا پس از عید نوروز نخواهم بود.
گفتگوهای خوبی داشتیم در این مدت. امیر جان از
دیدنات در این مدتی که بودم خوشحال شدم.
امیدوارم به همهی دوستان خوش بگذرد.
به امید دیدار مجدد
.
Ouroboros نوشته: کپیپیستر ِ اشعار فله و نیمفهم که بییاری گرفتن از دیگران قادر به دو خط اندیشیدن نیست، همه را به کیش خود پندارد!
علاوه بر خودشیفتگی نابجا، سادیست هم که هستید؟ :e106:
Because I won't dignify your existence with a serious reply.
من گمان کردم شما آدم جالبی هستید با حرفهایی برای گفتن که میتواند از دریچهای متفاوت در مباحث انجمن مشارکت بکند و به غنای گفتگوها یاری برساند. سوء تفاهمی بود که برطرف شد.
سوال امتحان پایان ترم «استاد» بوده این؟
قوهی تخیل من حسابی تحریک شده که بدانم چگونه میخواهید در چت نوشتاری ثابت بکنید دختری زیبا و جوان هستید که ارزش وقت مرا دارد!؟
اگر بناست با هم دوست باشیم و بهمان خوش بگذرد، نمیتوانید همینطور دائم به مهربد بگویید «ارباب، ارباب». یک بنده و دو ارباب که نمیشود! :e405:
خدایا اگر وقت کردی اینم شفا بده
پ.ن . منم فکر می کردم شما عاقله ی این فروم هستید بعد دیدم نه :)) پس ماندنم اینجا برای بحث جدی فایده ای ندارد اینجا همه ی جستارهایش مثل همین پاتوق می ماند مانده ام چرا تالارها را جدا کرده اید همه را در همین پاتوق بگویید دیگر چه فرقی می کند:))
من بیشتر در فروم های غیر فارسی فعالیت داشتم و در چند تا فروم فلسفه هم عضو بودم و چه بحث هایی که نمی شد و از این لودگی ها در آنجا نبود همین الان دوباره برگشته ام به همان فروم ها و تاپیک هایی که باز کردم چقدر آدم با سواد آمده اند و چه پست هایی نگذاشته اند آنهم در مورد شیخ اشراق . دوست داشتم در یک فروم فارسی زبان عضو فعال باشم ولی انگار فقط در موسیقی اش می توان فعالیت مفیدی داشت و در فروم های اجتماعی اش نه!
باشد هر طور راحتید با هم خوش باشید که این فروم بدرد ِ بحث ِ جدی نمی خورد!
Mehrbod نوشته: خوب نیست, در انگلیسی هم بایستی بیشتر کار کنید: self-consciousness ≠ self-conscious
این چیزیکه شما میگویید را میتوان خودهشیاری یا خودپروایی ترزبانید و پیوندی به "خودآگاهی"
که در تراز نخست آگاهی از خویشتن و در تراز دوم "دسترسی" به دانسته های روان است, ندارد.
پ.ن.
دل استْوار نیستم «روان» ریشه شناسانه خود همان رَو+ان از رفتن نباشد, ولی به هر
روی اینجا بخوبی کار میکند. آنچه در ذهن "روان" است, بگونه ای همان روان = soul میباشد.
من نمی دانم کی و کجا انگلیسی حرفیدم که باید الان برای آن هم به شما جواب پس بدهم ولی باشد رویش کار می کنم ولی شما هم بهتر است روی زبان فارسی بیشتر کار کنید و حداقل لینکی را می گذارید بخوانید تا مثل قضیه ی عمله و کارگزاران تعبیر کردنیش به فارسی نشود!!! خوب است که در لینکی که خودتان از فرهنگ معین گذاشته بودید اشاره شده بود که عمله به فارسی معنای مفرد می دهد یعنی کارگزار.
بگذریم.... خوش باشید
Dariush نوشته: دوستان، من احتمالا تا پس از عید نوروز نخواهم بود.
گفتگوهای خوبی داشتیم در این مدت. امیر جان از
دیدنات در این مدتی که بودم خوشحال شدم.
امیدوارم به همهی دوستان خوش بگذرد.
به امید دیدار مجدد.
ای بابا داریوش جان کجا رفتی، تازه داشت بحثهایمان گرم میشد.
امیدوارم موفق و شاد باشید دوست عزیزم. :e303:
نمیدونم چرا بعضی اعضای خوب فروم انقده شخصیت خودشونو پایین میارن که با هر احمقی دهن به دهن میشن...
دوستان کسی هست بیاد شطرنج بازی کنیم؟ :)))
Detection نوشته: درود فراوان خدمت دوستان عزیز تارنمای دفترچه
حال و احوال چطوره؟ من بعد از گذشت چند سال کانکت شدم دو روزه نگاه میاندازم میبینم خلوته، فکر میکردم اینجا جای سوزن انداختن نداشته باشد. چه شده که دفترچه بعد این همه سال درجا زده؟
خوشبختانه بچههای قدیم هنوز هم فعالیت میکنند.
اتفاقن اینجا اصلن درجا نزده! کیفیت همیشه برتر از کمیت بوده.
بهتر است که شمار بحثها کم ولی پربار باشد تا اینکه زیاد ولی به جایش در مورد تراشیدن موی زیر بغل در سایت جستار باز شود!!!
Ouroboros نوشته: هه، من ماندهام اینها چرا به اروپا میروند؟ بشر اروپایی هرگز نمیتواند مسلمان بشود و اصلا آن گونه غرق شدن در ایمان که از یک مسلمان معمولی انتظار میرود هیچگاه در تاریخ اروپا سابقه نداشته. این کسانی هم که به دلایل ایدئولوژیک مسلمان میشوند مثل رنه گنون بیشتر به ورژنهایی از اسلام میگروند که تأویلپذیر و نرمخوست.
داعشی ها بیشتر برای نفوذ در اروپا و انجام عملیات تروریستی به اینجا می آیند! این روزها در گوشه و کنار شهر حضور پلیس شاید ده برابر شده!
خیلی از آنها خوب از جنگ فراری هستند.
ولی به راستی آنهایی که تروریست نیستند و اهداف عملیاتی در اروپا ندارند و به جایش افکار اسلامی دارند و میگویند سگ نجس است و اون کافره و خوک نمیخورم و اینها!!! بسی شگفتی آفرین هستند که به جای رفتن به بهشت های اسلامی روی زمینشان به جهنم کفار پناهنده میشوند:)))
Alice نوشته: نه آخه این استاده اصن اینجوری نیست، خیلی خییلییی بعیده بخاطر سود شخصی معتقد باشه ادم واقعن خوبیه... با توجه به سواد و آگاهیشم خیلی عجیبه چجوری معتقده!!! خیلی واسم عجیبه... این استادم باعث شد من در اعتقاداتم شک کنم و در عدم وجود خدا کمی بازنگری بکنم... ولی آخه من هرچقدرم بازنگری کردم من تو کتم نمیره خدا وجود داشته باشه... نمیدونم شایدم واقعن سودی باشه چون آخه ادمی به فهم و عظمت ایشون امکان نداره بگه همینکه نفس میکشی خدا رو شکر کن...
شما که از زندگی شخصی طرف خبر ندارید!
اینجا توی آلمان یک آقای فوق حزب اللهی هست که طرز مصرف انواع مشروبات الکلی رو بلده ولی مشروب نمیخوره!!!!!! و تا خرخره مسلمونه :))) خوب معلومه طرف چه کاره بوده و الان برای چی تا خرخره مسلمونه!!! به خصوص که وضع مالی بدی هم نداره!
Alice نوشته: خیلی ممنونم
پس وایفایمو شبا خاموش کنم روزا روشن مشکلی نداره؟ باید ازش فاصله بگیرم؟
بالای سرتون نباشه کافیه! منظور از بالای سر یعنی درست بالای سر!!! مثلن 20 سانتی متری :دی
امیر جان، [MENTION=66]Ouroboros[/MENTION] ، آواتارت را معرفی نمیکنی؟
Russell نوشته: امیر جان، @Ouroboros ، آواتارت را معرفی نمیکنی؟
کم پیدایی راسل جان؟
این خوان دونوسو کورتز سیاستمدار و فیلسوف اسپانیاییست که ابتدا لیبرال و طرفدار انقلاب فرانسه بود اما بعدتر به یکی از بزرگترین منتقدان آن در تاریخ بدل شد. من از طریق کارل اشمیت، فیلسوف بزرگ آلمانی با او آشنا شدم که مقالهای دارد به نام «
دونسو کورتز ناشناخته» دربارهی اشتباهات او! ژولیوس اوولا هم اینسو و آنسو اشارههایی به او میکند و جایی میگوید که اندیشهی ضرورت اصول و نظم والا را نخستین بار کورتز در قالبی منسجم ارائه کرد. اینها مرا ترغیب کرد که به گمانم
تنها اثر ترجمه شده از او به انگلیسی را مطالعه بکنم. این کتاب اثر جالبی بر من گذاشت و برخی حقایقی که مدتی بود بر من آشکار شده بود را برایم «معنیدار» کرد. او در این کتاب برای مثال توضیح میدهد که مسیح نه به خاطر برنامههای خوب اجتماعی و اقتصادی، فلسفهی قویتر یا حتی معجزات الهی و آموزههای دینی، که به رغم اینها موفق شده و به سروری جهان رسیده است! من در جستار «درخودماندگی» توضیح خواهم داد که چرا این تئوری به نحوی تعیینکننده و خارقالعاده برای من مهم است و چگونه به نگاه کنونی من به جهان شکل داده، اما کورتز جدا از این نیز مهم است زیرا آن بخش عامدانه نادیده گرفته شده از تاریخ فلسفهی سیاسیست که مخاطب ایرانی به او معرفی نمیشود، اینست که اگر فرصتی کردید به او نگاهی بیاندازید.