sonixax نوشته: هستیم آنارشی جان، شما نیستید!
خوبی ؟
ما هم هستیم البته زیر پوستی . دیگه کسی اینجا حرفی نمیزنه منم از دور فقط نگاه میکنم . ای بد نیستم
!!!
ببینم، اینجا چه خبر است؟ جز مشتی ارواح سرگردان، گویا خبری از زندهها
و صدایی از جنبندهای به گوش نمیرسد! من مدت زیادی گرفتاریهای بسیاری را
پشت سر گذاشتهام و اکنون که بازمیگردم، گویا کسی نیست سلامام را
پاسخ گوید:e108:.
[MENTION=31]Anarchy[/MENTION] مرسی از احوال پرسیت آنارشی جان.مگر احوال پرسی شما...
[MENTION=299]Dariush[/MENTION] خیر مقدم.البته اینجا بچه ها سرک میکشن ولی دیگرشان نای سخن نیست گویا...
شما هم که بعد زمانی تشریف آوردید باز به این پلنگ دخترکان بی آزار حمله کردید:))
اكبر كه گور میگرفتى همه عمر دیدى كه چگونه گور اكبر گرفت ؟
رحلت جانگوز اكبر هاشمى رسمنجانى را بدینوسیله اعلام میداریم.
روحش محشور عمام عمت قرار گیرد.
تا همین سه ساعت پیش اکبر نماد فتنه بود و الان نماد وحدت شد!
مردم رو یه مشت آلزایمری گوسفند فرض میکنن که همه چیز رو یادشون میره.
یک عمر دزدیدن ملت صداشون در نیومد بعد از مرگشون هم امامزاده میشن. چه به سر این ملت اومده؟
به یزدان اگر ما خرد داشتیم کجا این سرانجام بد داشتیم
و بله؛ رفسنجانی درگذشت! چه رمز و رازها
و چه نگفتهها که این جانور با خود به گور برد!
رابطه خامنهای و رفسنجانی در این ده-دوازده
سال اخیر جالب بود. از سویی بیاعتمادی و از
سویی همراهی و همدلی میانشان برقرار بود.
خصم خامنهای نسبت به رفسنجانی به گمان من
بیش از هر چیز از این بود که همدست دیروز، چگونه
پیشینهی مشترک را حاشا کرده و بازی سیاست
از یادش برده که چه جنایتها که نکردهاند. خامنهای
آدم احمق اما استوارقدمیست. او دیروزش را به امروزش
نفروخت. دعوای این سالهای اخیر از همین نشات میگرفت
که خامنهای میدید همینها که تا دههی هفتاد همگی به
یک اندازه دستشان به خون آلوده بود، اکنون خیلی ناگهانی
مدافع حقوق بشر و اصلاحطلب شدهاند! من به او حق میدهم
و اگر قرار باشد در دادگاهی این دو محاکمه شوند، بیشک
رفسنجانیست که متهم ردیف اول خواهد بود.
در ورای این دعواها و اختلافات، آنها در نهایت به تفاهم میرسیدند،
چرا که مجبور بودند، سقوط هر یک، سقوط آن دیگری را پی میداشت.
امشب برای خامنهای، شب مهمیست! او با خود به سرنوشت
حکومتاش خواهد اندیشید. او میداند که هاشمی اگرچه
این اواخر از او فاصله گرفته بود، اما همچنان مورد اعتماد بود؛ و ای
بسا مورد اعتمادترین شخص دوروبرش. خوب میداند که هاشمی
با همهی اطرافیان و نوکیسگانی که دراین سالها دور و بر بیتاش
واغ واغ میکنند، فرق داشت؛ هاشمی اگر در این سالها دوست
خیلی صمیمیای نبود، اما دوستیاش بیخلل بود. دیگران قبلهشان
بدانسوست که سودی در آن باشد دلچسب.
به هر رو، رفسنجانی در این سالهای اخیر آدم چندان مهمی
نبود و این جار و جنجالهای سالهای پیش هم بیخود بودند.
مانند کودکی که سخنان بیسروتهش را دیگران دستمایه
توجیه خشونت خویش قرار میدهند، رفسنجانی نیز چنین
بود و هر حرفی که میزد، یک عده فقط برای خودشیرینی
و خایمالی، جیغ و داد راه میانداختند(به خصوص این بیشرافت،
صادق لاریجانی). مرگ او در این شرایط مسالهای به مسائل
میافزاید و نه گرهای را میگشاید. او مدتها بود که دچار مرگ
سیاسی شده بود.
سلام. خوبین؟ منم بد نیستم. میگذرونم.
از اینورا رد میشدم گفتم یک سلامی هم بدهم.
Dariush نوشته: ببینم، اینجا چه خبر است؟ جز مشتی ارواح سرگردان، گویا خبری از زندهها
و صدایی از جنبندهای به گوش نمیرسد! من مدت زیادی گرفتاریهای بسیاری را
پشت سر گذاشتهام و اکنون که بازمیگردم، گویا کسی نیست سلامام را
پاسخ گوید:e108:.
علیک.
اخوی مواظب باش به سرنوشت گردابی ها دچار نشی! راه توبه باز است.