Russell نوشته: تنها چاره کار که من میشناسم قهوه است، میتوانی هم یکی دو ساعت بخوابی و ساعت را زنگ بگذاری.و از همه مهمتر از اسپاگتی مدد بجویی
منظورم از کوفت و زهرمار همین قهوه بود! شاید باید زیاد بنوشم... ها؟
اتفاقا میخواستم کمی بخوابم و زنگ بگذارم، ولی تجربههای پیشین نشان
میدهد «اگر» چشمانم بسته شود تا صبح الالطلوع میخوابم و با زنگ و اینها
بیدار شدنی نیستم... یعنی اگر یک لحظه چشمانم را به نیت خواب ببندم و
باز کنم صبح شده!
MEHDI نوشته: چه تجربه آشنایی! تریاک دم دستت نیست؟ از چند نفر شنیدم اینطوری شبای امتحان تا صبح بیدار می موندند.
اگر نیست، همون قهوه خوبه.
می توانی بگی چه آزمونی داری و چه کتابی هست؟
درود. نه تریاکی نیستم! البته خیلی دوست دارم باشم، صادق هدایت خیلی
از این افیون ماوراءطبیعی تعریف میکرد.
قهوه هم کمی خوردم ولی گویا کارساز نیست... الان که اینجا مینویسم هیچ
مشکلی ندارم، تا سرم به کتاب میرود از خودم بیخود میشوم!
امتحان میانترم دانشگاه است،(با عرض معذرت:e108:) ولی چون با استاد مربوطه
یک داستانی داشتم میخواهم امتحان آن را خوب بدهم.
آلیس نوشته: منظورم از کوفت و زهرمار همین قهوه بود! شاید باید زیاد بنوشم... ها؟
اتفاقا میخواستم کمی بخوابم و زنگ بگذارم، ولی تجربههای پیشین نشان
میدهد «اگر» چشمانم بسته شود تا صبح الالطلوع میخوابم و با زنگ و اینها
بیدار شدنی نیستم... یعنی اگر یک لحظه چشمانم را به نیت خواب ببندم و
باز کنم صبح شده!
درود. نه تریاکی نیستم! البته خیلی دوست دارم باشم، صادق هدایت خیلی
از این افیون ماوراءطبیعی تعریف میکرد.
قهوه هم کمی خوردم ولی گویا کارساز نیست... الان که اینجا مینویسم هیچ
مشکلی ندارم، تا سرم به کتاب میرود از خودم بیخود میشوم!
امتحان میانترم دانشگاه است،(با عرض معذرت:e108:) ولی چون با استاد مربوطه
یک داستانی داشتم میخواهم امتحان آن را خوب بدهم.
من در این شرایط به خودم انگیزه میدم.
برو جلوی آینه و چند تا جمله باحال به خودت بگو تا تحریک بشی و شروع کنی. بگو من یک روباتم! با اراده محکم تا صبح میشینم و این درس رو میخونم. صاف و چهارشونه پشت میز بشین.نفس عمیق بکش.یه ذره ورزش کن. یه موزیک تحریک کننده بذار مثل راک تا خواب از سرت بپره بعد شروع کن.فقط وقتی شروع می کنی دیگه نذار فکر متوقف شدن هم به ذهنت بیاد.فقط دیگه غرق درس شو. با اراده محکم مثل یک steamroller برو جلو.
بهتر هم هست که دیگه تا صبح بیخیال اینترنت بشی و همه تمرکزت روی درس باشه.
آلیس نوشته: درود. نه تریاکی نیستم! البته خیلی دوست دارم باشم، صادق هدایت خیلی
از این افیون ماوراءطبیعی تعریف میکرد.
قهوه هم کمی خوردم ولی گویا کارساز نیست... الان که اینجا مینویسم هیچ
مشکلی ندارم، تا سرم به کتاب میرود از خودم بیخود میشوم!
امتحان میانترم دانشگاه است،(با عرض معذرت) ولی چون با استاد مربوطه
یک داستانی داشتم میخواهم امتحان آن را خوب بدهم.
نظر من رو میخوای بگیر بخواب ! فوقش میری خراب میکنی دیگه !!!
من هیچ وقت وقتی حس کاری نباشه اون کار رو انجام نمیدم مگر اینکه مساله مرگ و زندگی باشه .
ولی اگر خیلی مهمه براتون شاید یک دوش آب سرد + قهوه + آدامس تاثیر داشته باشه .
MEHDI نوشته: من در این شرایط به خودت انگیزه میدم.
برو جلوی آینه و چند تا جمله باحال به خودت بگو تا تحریک بشی و شروع کنی. بگو من یک روباتم! با اراده محکم تا صبح میشینم و این درس رو میخونم. صاف و چهارشونه پشت میز بشین.نفس عمیق بکش.یه ذره ورزش کن. یه موزیک تحریک کننده بذار مثل راک تا خواب از سرت بپره بعد شروع کن.
بهتر هم هست که دیگه تا صبح بیخیال اینترنت بشی و همه تمرکزت روی درس باشه.
فکر کنم این از صد فنجان قهوه هم بهتر پاسخ بدهد، انگیزه و امّـید!
«من یک روبات هستم. با ارادهی آهنین و مستحکم!» سپاسگزارم.
(اینترنت که نباشم احساس تنهایی و نومیدی میکنم، ولی تمرکزم
روی درس خواهد بود)
:e303:
@
آلیس
امتحانت چی شد آلیس جان
؟
روشی هست که من زیاد توصیه نمیکنم... اون هم مصرف ریتالین هست که از مشتقات مت آمفتامین هست به نظرم !!
آلیس نوشته: منظورم از کوفت و زهرمار همین قهوه بود! شاید باید زیاد بنوشم... ها؟
انگار دیر رسیدم. ولی خب برای دفعات بعدی میگم. جایی خوندم که یک عدد سیب از قهوه تاثیر بیشتری داره. خودمم با سیب بیشتر حال میکنم.
آقا دانشجو ها برای این کار معمولا از شیشه استفاده می کنند.این طور که شنیده ام می زنند یک دوروزی بیدار می مانند.اما شخصا بگویم هیچ گاه با خواندن شب امتحان حال نکرده ام و اکثرا یا پیش از آن خوانده ام و یا رفتم گند زدم.تجربه هم به من نشان داده که درس های درست و حسابی و سخت هیچ رقم با شب امتحان خواندن پاس نمی شوند.
دوستان بابت راهکارهایتان سپاسگزارم.
ولی من شب امتحانی نیستم، همینطور این یکی را حوصله نداشتم و شب امتحان انبار کرده بودم!
وانگهی عجب حس بدی بود دیشب...