Russell نوشته: ج.ا ساقط شود که میرویم قرار حظوری میگذاریم و بسلامتی اینجا مینوشیم و کافه دومگو را در تهران براه میاندازیم.
من که شدیداً پیرامون کاربران اینجا کنجکاو شدهام، اما زهی خیال باطل. :e528:
mosafer نوشته: پسرم چند روزی میشود که از مرز 9 سالگی گذشته بازی با پسر در این سن بیشتر غرورش را جریحه دار میکند(حرفش را هم که میزنم ناراحت میشود) برای خودش هم عذاب آور است این ترس حتی چند جلسه ای را عمومی برایش درنظر گرفتیم تا با دیدن شنای بقیه ی بچه ها ترسش کمتر شود ولی نشد.. قابل قیاس نیستند هیچ گاه خواهران و برادرانی که در یک محیط بزرگ میشوند و این دو بچه برخلاف یکدیگر یکی عاشق هیجان و دیگری دقیقا نقطه ی مخالف او براستی که بزرگ کردن بچه یکی از سختترین کارهاست
دلیل آنرا هنوز بدرستی نمیدانند اما من گمان میکنم مثل اغلب فوبیاها ریشه در تجربهای هیجانآمیخته و ترسآلود در دوران کودکی دارد که توضیح ملنی کلین برای چگونگی شکلگیری فوبیاست. بچهای که به سمت پنجره میدود و با فریاد مادر روبرو میشود از ارتفاع خواهد ترسید، یا یک روز کنار دریا هستید و فرزندتان به سمت آب میدود و شما با ترس و نگرانی نام او را فریاد میزنید و از این کار بازش میدارید .. واقعه میتواند آنقدر جزئی و کوچک باشد که خیلی زود از یاد والدین برود اما در ناخودآگاه بچه تثبیت و در ابعادی چند برابری تشدید خواهد شد. من پیشنهاد میکنم با یک روانکاو مشورت بکنید، آنها در رفع فوبیا بسیار موفق عمل میکنند(نه روانشناس یا روانپزشک، روانکاو. اینها با هم متفاوت هستند).
[URL="http://en.wikipedia.org/wiki/Aquaphobia"]Aquaphobia - WiKi
[/URL]
امروز از یک کوچه خلوت رد می شدم دیدم ۳ تا کله پوستیهای نازی دارند یک زن محجبه رو اذیت میکنند خلاصه رفتم جلو و کلی کتک کاری کردم و اون زن رو که فکر کنم لبنانی بود رو نجات دادم ، زنه با انگلیسی دست و پا شکسته از من پرسید کجایی هستی گفتم ایران ، گفت ای شیعه هستی؟ گفتم نه یهودی هستم ، یک دفعه رفتش بدون تشکر چیزی سریع رفت ، انگار نه انگار که شاید من چاقو چیزی میخوردم
.
Alice نوشته: مگر هنوز یهودی هستید؟
من اگر جای کسری بودم هر بار یک نفر این سوال را میپرسید قاطی میکردم، چون بارها آنرا پاسخ داده
یهود یک هویت فرهنگی/قومی/ملی/مذهبیست، نه فقط یک دین. اکثریت مطلق(همه؟!)یهودیانی که من دیدهام و میشناسم آتهایست هستند.
Theodor Herzl نوشته: امروز از یک کوچه خلوت رد می شدم دیدم ۳ تا کله پوستیهای نازی دارند یک زن محجبه رو اذیت میکنند خلاصه رفتم جلو و کلی کتک کاری کردم و اون زن رو که فکر کنم لبنانی بود رو نجات دادم ، زنه با انگلیسی دست و پا شکسته از من پرسید کجایی هستی گفتم ایران ، گفت ای شیعه هستی؟ گفتم نه یهودی هستم ، یک دفعه رفتش بدون تشکر چیزی سریع رفت ، انگار نه انگار که شاید من چاقو چیزی میخوردم
.
آفرین بر شما!
حالا که تنهایی زورت به سه نفر چربیده باید بری بتمنی پانیشری چیزی بشی
Alice نوشته: مگر هنوز یهودی هستید؟
میخواستم یه چیزی بگم اما ملاحظه CCU رو کردم شاید به اندازه کافی جا نداشته باشه.
Shlomo Shumbulowitz نوشته: حالا که تنهایی زورت به سه نفر چربیده باید بری بتمنی پانیشری چیزی بشی
یک مشت در گلو ، یک لگد به تخم دیگری میزنید ، نفر سوم خودش میگرخد فرار میکند:e420:
Theodor Herzl نوشته: یک مشت در گلو ، یک لگد به تخم دیگری میزنید ، نفر سوم خودش میگرخد فرار میکند
پس بفرمایید سه تا بیمار ALS بودن!
Ouroboros نوشته: من اگر جای کسری بودم هر بار یک نفر این سوال را میپرسید قاطی میکردم، چون بارها آنرا پاسخ داده
میدانم هویت یهود را یدک میکشند؛ گمان کردم شاید خداباور هم باشند.
Alice نوشته: گمان کردم شاید خداباور هم باشند.
خداباور هم که باشد از یاران قدیمی و برای ما عزیز است