Nilftrondheim نوشته: دانشجو که بودم رفتم. انترنی که به خرحمالی و بیگاری گذشت اما اکسترنیش بهترین بخشم بود. به جرات میتونم بگم نصف بیمارا واقعا نیازی به حضور نداشتن مثلا یه پیرزن بود که بچه هاش آورده بودن انداخته بودن که آقا این مانیکه! یا یه دختر بود که باز مانیک بود هی حرف میزد و کاملا لیبرال بدون روسری میگشت!!! یا یه مرد که به خاطر عقب ماندگی ذهنی اونجا بود!!! گرفتی؟ کسی که خطر خودکشی (افسردگی شدید) یا دگرکشی (سایکوز) نداشته باشه چه نیازی به زندانی شدن تو اون خراب شده داره؟ بیشتر شبیه خانه سالمندانه که وقتی اطرافیان کسی که مشکل داره اهمیت نمیدن یا عرضه ندارن میارن میندازنش اونجا. یه بار رفتیم راند اون مرده رو آوردن نشوندن که دکاتیر آینده به حرفاش گوش بدین و تشخیص بذارین. بعد نیم ساعت کسی مشکلی پیدا نکرد! بگذریم که خود روانپزشک ها هم چندان سالم نبودن.
اول به من گفتن اسکیزوفرنی دارم. بعد شد سایکوز بعد افسردگی حالا هم دو قطبی! تشخیص شما چیه؟:
http://www.daftarche.com/%DA%AF%D9%81%D8...#post78827
از نظر خودم من بیمار نیستم. نه اسکیزوفرنی دارم (توهم دیداری و شنیداری) نه سایکوز دارم (هدفمند به اون دختر آسیب رسوندم وگرنه قبل و بعد از آن به کسی آسیبی نرسوندم) نه افسردگی (چیز خنده دار ببینم یا بشنوم میخندم)
من صرفا به این نتیجه رسیدم که باید خودکشی کنم چون آینده ای برای من وجود نداره. از نظر من خودکشی به عنوان آخرین راه حل برای هر کسی مطرحه من هم راه حل دیگه ای نمیبینم.
طاعات و عبادات دوستان عزیز مورد قبول درگاه حق..
ما رم دعا کنید سر سفره افطار...
میگم حالا نمیشه این دفه رو بیخیال شید و به پیج فیسبوک بازیکنان و کادر فنی ما کاری
نداشته باشید؟ باور کنید ما تمام تلاشمونو کردیم که لهستان رو ببریم.. خوب نشد دیگه..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
متیو اندرسون در حال صحبت با ایرانیها برای معطل کردن آنها تا بقیه برن همه ی پیجهای
فیسبوکشون رو غیر فعال کنن..
Nilftrondheim نوشته: دانشجو که بودم رفتم. انترنی که به خرحمالی و بیگاری گذشت اما اکسترنیش بهترین بخشم بود. به جرات میتونم بگم نصف بیمارا واقعا نیازی به حضور نداشتن مثلا یه پیرزن بود که بچه هاش آورده بودن انداخته بودن که آقا این مانیکه! یا یه دختر بود که باز مانیک بود هی حرف میزد و کاملا لیبرال بدون روسری میگشت!!! یا یه مرد که به خاطر عقب ماندگی ذهنی اونجا بود!!! گرفتی؟ کسی که خطر خودکشی (افسردگی شدید) یا دگرکشی (سایکوز) نداشته باشه چه نیازی به زندانی شدن تو اون خراب شده داره؟ بیشتر شبیه خانه سالمندانه که وقتی اطرافیان کسی که مشکل داره اهمیت نمیدن یا عرضه ندارن میارن میندازنش اونجا. یه بار رفتیم راند اون مرده رو آوردن نشوندن که دکاتیر آینده به حرفاش گوش بدین و تشخیص بذارین. بعد نیم ساعت کسی مشکلی پیدا نکرد! بگذریم که خود روانپزشک ها هم چندان سالم نبودن.
من یکی از توجهاتم به این نوع افراده.
افرادی که با جامعه ی خودشون همخوانی ندارن.نیاز به مراقبت و تیمار داریشون وجود داره ولی در عین حال نه خطری برای کسی ایجاد میکنند و نه برای خودشون.
ولی به نظرم زندگی کردن با این افراد واقعا سخته.اطرافیان رو خسته میکنند و جامعه برای رفتار نامتعارف اونها اطرافیان و خانواده ی اونها رو مسئول میدونن و چندان به این افراد روی خوش نشون نمیدن
سوال من اینه....
اگر شما یکی از اعضای خانوادتون دچار چنین مشکلی بود که نگهداریش براتون سخت وغیر ممکن بود باز هم این حرف رو میزدید؟
برایدنگهداری این بیماران چه قدر حاضر بودید هزینه بپردازید؟
دلتون براشون میسوخت یا سعی میکردید از این امکان که بشه در فضایی جدا اونها رو نگهداری کرد استفاده میکردید؟
iranbanoo نوشته: من یکی از توجهاتم به این نوع افراده.
افرادی که با جامعه ی خودشون همخوانی ندارن.نیاز به مراقبت و تیمار داریشون وجود داره ولی در عین حال نه خطری برای کسی ایجاد میکنند و نه برای خودشون.
ولی به نظرم زندگی کردن با این افراد واقعا سخته.اطرافیان رو خسته میکنند و جامعه برای رفتار نامتعارف اونها اطرافیان و خانواده ی اونها رو مسئول میدونن و چندان به این افراد روی خوش نشون نمیدن
سوال من اینه....
اگر شما یکی از اعضای خانوادتون دچار چنین مشکلی بود که نگهداریش براتون سخت وغیر ممکن بود باز هم این حرف رو میزدید؟
برایدنگهداری این بیماران چه قدر حاضر بودید هزینه بپردازید؟
دلتون براشون میسوخت یا سعی میکردید از این امکان که بشه در فضایی جدا اونها رو نگهداری کرد استفاده میکردید؟
از کسی بپرسید که 5 بار بستری بوده و خودش هم بیماره!
اکثر بیمارای روانی که من توی 5 بار بستری شدنم دیدم آرومن. بعضی هاشون رفتارهای غیر عادی دارن مثل حرف زدن با خود ولی در کل آرومن. من خودم هم یکی از اونا بودم و با بسیاری از اونها دوست بودم. در کل بیش از 100 روز تاکنون بستری بودم و مثل یک انترن یا دکتر یه ربع پیششون نبودم و برم بلکه 24 ساعت از نزدیک با اونها زندگی کردم.
من هم یکی مثل اونا! با قاطعیت میتونم بگم اکثر اونها وقتی که پا روی دمشون گذاشته بشه یا احساس کنن پا روی دمشون گذاشته شده (چه درست چه غلط) از کنترل خارج میشن یعنی نمیتونن خودشونو کنترل کنن. من خودم توی خانه همینطورم. با کسی کاری ندارم ولی وقتی احساس کنم بهم بی توجهی میشه یا توهین میشه یا آزارم میدن غیر قابل کنترل میشم. داروهایی هم که میخورم باور کنید هیچ کاری برام انجام نمیدن فقط بهشون معتاد شدم و نخورمشون بهم میریزم و خوابم نمیبره.
فرق اصلی خودم و این افراد با بقیه در توانایی کنترل خود در شرایط نامناسب هست. همیشه زندگی مطابق میل آدم نیست و آدم با شرایط کنار میاد ولی خودم و این افراد بنا به هر دلیلی نمیتونن با شرایط کنار بیان و به دنبال تغییر دادن شرایطن که ممکن نیست.
مثلا خودم به همین دلیل از دولت پول میگیرم و دکترم بهم پیشنهاد ازدواج داده. (نه برای خودش! با یکی که خودم انتخاب کنم) ولی برادرم از بچگی بجز من رفیق نداشته و بهم وابستست و سنگ اندازی میکنه. مادرم که تو زندگیش فقط مادرش رو دوست داشت که 10 سال پیش مرد و منو به عنوان نوه مادرش دوست داشته نه بچه خودش! کلا خانوادش تخمشم نیستن و کل هفته منتظر اینه که بشه پنجشنبه بره سر قبر مادرش! بابام هم که بیخیال ترین بابای دنیاست! تو جوونیش که هرچی قابل کشیدن بوده کشیده و مخش پکیده و اسکیزوفرنی داره. برای کفتراش ویتامین میخره ولی تا حالا منو دکتر نبرده!
@
m@hdi خوبه که هنوز زنده هستی...
زمانش نزدیک است!
دوستان من یک سفر کاری رفته بودم به برزیل لامصب چه باسن های خوشگلی دارند این خواهران برزیلی در حد تیم ملی!
[ATTACH=CONFIG]4782[/ATTACH]
Theodor Herzl نوشته: دوستان من یک سفر کاری رفته بودم به برزیل لامصب چه باسن های خوشگلی دارند
حلا دست هم زدی یافقط نگاه کردی؟
سلام
میشه لینک دانلود یک فیلترشکن خوب و ایمن به من بدید؟
احساس میکنم اکثر فیلترشکن ها کار دست برادران پلیس و.. هست.
یا مثلا ایمیل کنید برام..