Dariush نوشته: درود یاسی عزیز. امیدوارم خوب و خوش باشی. آری، مردم در این شرایط استیصال و بیچارگی، حداقل برای اندکی کاستن از بارِ سنگین فشارها، به رای دادن امیدوار شده بودند و یکبار دیگر به این نظام اعتماد کردند. روحانی نیز پیروز شد.
ممنون داریوش جان..شما خوب هستید؟ چند وقت پیش وسط یك روز شلوغذ و پركار یادتان افتادم ولی متاسفانه وقت نكردم سر بزنم
فكر نمیكنم روحانی بتواند دردی از دردهای مردم دوا كند
فكر میكردم حد اقل در شهرهای بزرگ مردم هجوم نیاورند برای رای دادن ولی گویا اشتباه میكردم
yasy نوشته: ممنون داریوش جان..شما خوب هستید؟ چند وقت پیش وسط یك روز شلوغذ و پركار یادتان افتادم ولی متاسفانه وقت نكردم سر بزنم
سپاس، بانوی نازنین. من بد نیستم و زندگی را میگذرانم، جای شما خالی، در باغ میوههای بهاری و نیمه تابستانی، گویی زندگی دوبارهای یافتم. به امید روزی که آزاد شویم و همه شما دوستانِ فرهمند را به اینجا دعوت کنم و هلو و آلوچه و زردآلو و... بخوریم و از طبیعت سرشار شویم. تشکر فراوان از اینکه به یاد من بودید، نشان از مهرِ شما به من دارد و مایه مسرت است برایم
yasy نوشته: كر نمیكنم روحانی بتواند دردی از دردهای مردم دوا كند
فكر میكردم حد اقل در شهرهای بزرگ مردم هجوم نیاورند برای رای دادن ولی گویا اشتباه میكردم
یک تغییراتی که بیشک اتفاق میافتد. مثلا همین الان دلار سیصد چهارصد تومان ارزان شد. اما اینکه این تغییرات چقدر باشند و ماندگار باشند یا نه، جای سوال اساسیست. مردم هم ، یاسی جان، در بد وضعی گرفتار هستند. هر کس یکجور تحلیل میکند و گاهی به این نتیجه میرسد که رای بدهد و یکی هم به این نتیجه میرسد که رای ندهد. جوانی که 16 سال درس خوانده، 2 سال سربازی رفته ، انواع گرفتاریها و بدبختیها را تحمل کرده، حق این را دارد که اگر تصور میکند با رای دادن فردا اوضاعش بهتر خواهد شد، برود رای بدهد. نمیتوان او را سرزنش کرد. اکثر کسانی که من دیدم برای رهایی از وضع موجود و اینکه راهی دیگر نمانده بوده، ناچارا رای میدادند. خودت شرکت نکردی؟
مردم ما حافظه ی تاریخی خوبی ندارند.و ذکاوت به خرج نمیدهند.گویی عادت کرده اند به بیچاره بودن و بیچاره زیستن.من اصلا نمیتوانم درکشان کنم. این همه تحقیر شدن_نادیده انگاشته شدن-با این نتایجی که از اقتصاد و دیپلماسی و غیره میبینیم چه استدلالی میتوان داشت برای مشارکت کردن!!جالب است که روحانی برنده شد!!این هم غیر قابل پیش بینی بود برایم.....گویا بازی های این حکومت تمامی ندارد........
iranbanoo نوشته: مردم ما حافظه ی تاریخی خوبی ندارند.و ذکاوت به خرج نمیدهند.گویی عادت کرده اند به بیچاره بودن و بیچاره زیستن.من اصلا نمیتوانم درکشان کنم. این همه تحقیر شدن_نادیده انگاشته شدن-با این نتایجی که از اقتصاد و دیپلماسی و غیره میبینیم چه استدلالی میتوان داشت برای مشارکت کردن!!جالب است که روحانی برنده شد!!این هم غیر قابل پیش بینی بود برایم.....گویا بازی های این حکومت تمامی ندارد........
در اینکه ما دچار ضعف حافظه تاریخی هستیم با شما موافقم اما در اینکه برای رای دادن مردم را سزاوارِ سرزنش بدانم خیر. اینکه انتظار داشته باشیم همهی مردم به دنبال اهداف سیاسی باشند، به کلی اشتباه است. نمیتوان یک نفر را به قبولِ مسئولیتِ بارِ تودهی مردم مجبور کرد و او حق دارد که بخواهد زندگی بهتری داشته باشد و به هر طریقی که شده این هدف را پیگیری کند. من خود نیز از جمله مخالفین مشارکت بودم و رای هم ندادم، چنانکه در دورههای پیش هم رای ندادم اما هرگز نمیتوانم این حق را از آنِ مردم ندانم که برای آنچه به آن امید دارند تلاش کنند؛ که این سرشت بشر است. مردم هم که همه از سیاسی و بابصیرت نیستند، گاهی شخصی برای اهدافِ روزمرهی زندگی خود، به این نتیجه میرسد که بهتر است رای دهد. افرادی هم هستند همچون من و شما که اهدافِ بلندمدت را در نظر میگیرند و یا قائل به مشروعیت نظام و دستگاه انتخاباتاش نیستند و رای نمیدهند. پرسش این است که در شرایط بسیار پیچیده و عامضِ ایرانِ امروز، واقعا کدام یک تصمیم درستیست و چگونه میتوان به این پرسش پاسخ داد؟ تمامِ تحلیلها و بیان نظرها، برآمده از تحلیل و درکِ اشخاص از وضع موجود بعلاوه زندگی شخصی خودش است که هیچ راهی برای راستی آزمایی نتیجهگیری او نیست. در ثانی، مردمی که نه حزب دارند، نه رسانه آزاد دارند، نه امکانِ فعالیت سیاسی داردند و نه های دیگر، چگونه از ازشان میتوان انتظار داشت که در یک حرکت واحد و منسجم، یک عملِ سیاسی را انجام دهند؟ من فکر میکنم به جای سرزنش یکدیگر، بهتر آن است که لعنتها و نفرینها را به سوی حکومتی روان کنیم که مردمِ خود را به چنین روزی رسانده.
نه!سرزنشی در کار نیست.شاید یک یادآوری چند باره است از اینکه در کجا و تحت چه شریطی زندگی می کنیم و امیدمان را به چه چیز هایی بسته ایم!!حق رای دادن و تحلیل کردن شرایط هر فرد در جای خود محفوظ است اما این چند پارگی و عدم انسجام فکری مردم آنهم با توجه به اتفاقاتی که از وقوع ان مدت زمان زیادی نیست که گذشته در نوع خود دل زننده است!من تنها فکر میکنم مردم ما چرا باید بعد از اینهمه فراز و نشیب دیدن و بالا و پایین شدن ,علی رغم اینکه همه به طور واحد میدانند که باید مبارزه کنند اما در تشخیص اینکه در کدام سنگر باشند را هنوز نمیدانند.اینکه در رژیم مبارزه کنند یا با رژیم؟!!البته به قول شما فقدان فضای باز سیاسی و نبود رهبران و احزاب سیاسی خود عامل مهمیست در این سردر گمی اما باز هم این ماهیت اجتماع ما را توجیه نمی کند!مردمی که با چند بازی به راحتی تهییج میشوند و نظر دیروز و امروزشان با دیدن یک دلقک بازی به یکباره می دگرد چه امیدوی به تغییر و بهبود دارند؟مطمئنا هم انتخاب روحانی به دست سیاست گذاری های خود حکومت بوده تا وقایع 88 را به نوعی توجیه کند وگرنه به قول راسل حتی از اینکه رای ها را برای اطلاع خودشان بشمارند هم اطمینانی نیست!!
به دید من اینکه ما طیف حاکمیت را کاملا یکپارچه بدانیم و اینکه بپنداریم اینها فقط برای کلاه سر مردم گذاشتن اینگونه روی به روحانی آورده اند اشتباه است.من با اینکه خودم به شدت از اسهال طلبان! نفرت دارم اما هواداران این گروه را میان مردم نادیده نمی گیرم و چه بسا با بسیاری از سیاست هایشان موافقم.اما در مورد این انتخابات میتونم بگم اکثر کسایی که سال 88 رای دادند و به خاطر رای و برای براندازی تظاهرات کردند این انتخابات را تحریم کردند.اما این رایی که در سبد روحانی است از سوی طبقه ی میانه رو تر جامعه و بخشی از طبقه ی محروم و سنتی جامعه است که براستی من باور نمی کردم که به روحانی رای داده باشند چنان که بسیاری از روستاییان و پایین شهری هایی که من می شناختم به روحانی رای داده اند و این 50 درسد یک دروغ بزرگ است و رای روحانی بیش از این حرفاست.من به ایشان حق می دهم و گمان می کنم ایرانیان عزیزی که خارج از کشور زندگی می کنند به خوبی نمی توانند وضع اسف بار مردم بینوا را در ایران درک کنند.به طور مثال خود من لااقل در 4 سال اخیر در آمدم4،5 برابر شده اما در رفاه زندگی و خوشی بردن نه تنها پیشرفت نکرده ام بلکه هنوز هم 8 ام گروی 9 امه.شما تصور بکنید زندگی آن کارگری که ماهی 400 تومان در آمد دارد و خرید یک آبلیمو 1 لیتری 10 هزارتومانی! را یا خرید کاهو کیلویی 3 هزار تومان.من خودم به امید اینکه اینها تقلب کنند و باز اعتراضات ادامه یابد برآن شدم که رای بدهم اما لحظات آخر پشیمان شدم اما براستی از این نتیجه ناراحت نیستم و این رو حق مردم می دونم که تو این اوضاع اسف بار برن به روحانی رای بدن.اما به گمانم این رای سرآغاز پوئن دادن حاکمیت است و اینگونه نیست که حالا با این انتخابات نظام بیمه شده.نه.همانطور که در دوران خاتمی با باز گذاشتن اندک فضا با هزار و یک دردسر و اعتراض مواجه شدند این سری هم جان سالم به در نمی برند.از سوی دیگه من به هیچ روی راه تغییر نظام رو در گرسنگی مردم نمی بینم و با اینکه تا همین اواخر امید به دخالت نظامی آمریکا داشتم اما سرنوشت سوریه درس بزرگی به من داد که با حدود 100 هزار کشته هنوز هم جامعه ی جهانی به فکر نیافتاده.
Dariush نوشته: سپاس، بانوی نازنین. من بد نیستم و زندگی را میگذرانم، جای شما خالی، در باغ میوههای بهاری و نیمه تابستانی، گویی زندگی دوبارهای یافتم. به امید روزی که آزاد شویم و همه شما دوستانِ فرهمند را به اینجا دعوت کنم و هلو و آلوچه و زردآلو و... بخوریم و از طبیعت سرشار شویم. تشکر فراوان از اینکه به یاد من بودید، نشان از مهرِ شما به من دارد و مایه مسرت است برایم
یک تغییراتی که بیشک اتفاق میافتد. مثلا همین الان دلار سیصد چهارصد تومان ارزان شد. اما اینکه این تغییرات چقدر باشند و ماندگار باشند یا نه، جای سوال اساسیست. مردم هم ، یاسی جان، در بد وضعی گرفتار هستند. هر کس یکجور تحلیل میکند و گاهی به این نتیجه میرسد که رای بدهد و یکی هم به این نتیجه میرسد که رای ندهد. جوانی که 16 سال درس خوانده، 2 سال سربازی رفته ، انواع گرفتاریها و بدبختیها را تحمل کرده، حق این را دارد که اگر تصور میکند با رای دادن فردا اوضاعش بهتر خواهد شد، برود رای بدهد. نمیتوان او را سرزنش کرد. اکثر کسانی که من دیدم برای رهایی از وضع موجود و اینکه راهی دیگر نمانده بوده، ناچارا رای میدادند. خودت شرکت نکردی؟
:e303:حس و حال الانتان پایدار باشد داریوش جان جای ما را هم خالی كنید كه از تابستان فقط گرما ی طاقت فرسا و آفتابش نصیب ما میشود:e108:
حق با شماست مردم اوضاع بدی دارند امروز تو هر تاكسی ای كه نشستم دلم گرفت خیلی خوشحال و خوشبین بودند مردم به این كه روحانی انتخاب شده و امیدوار بودند به این كاهش زود هنگام قیمت ارز و طلا ولی هر چه فكر میكنم میبینم بعید است كه حتی این كاهش هم پایدار بماند...كاملا حس میكنم آمدن روحانی حرف هایش حمایت خاتمی و هاشمی یك دام بود كه مردم باز به نظام اعتماد كنند و حوادث هشت سال اخیر و به فراموشی بسپارند.
نه داریوش جان با اینكه بهم توصیه شد به خاطر اینكه در روند استخدام در یك بیمارستان دولتی هستم رای بدهم تا مهر در شناسنامه داشته باشم ولی نتوانستم خودم را راضی كنم كه حتی بروم و سفید بیاندازم.
nevermore نوشته: از سوی دیگه من به هیچ روی راه تغییر نظام رو در گرسنگی مردم نمی بینم و با اینکه تا همین اواخر امید به دخالت نظامی آمریکا داشتم اما سرنوشت سوریه درس بزرگی به من داد که با حدود 100 هزار کشته هنوز هم جامعه ی جهانی به فکر نیافتاده.
سوریه با ایران فرق داره وقتی جامعه ی دهانی میبینه آمریکا داره دست و پا میزنه تا حکومت
سکولار [SIZE=2]و[SIZE=3] اقلیت دوست [/SIZE][/SIZE]اسد رو با القاعده تعویض کنه در حالی که دوازده سال سر مبارزه با تروریسم ماتحتش رو پاره کرده:e420:و هر روز تو شیپور کهنه ی سلاح های کشتار جمعی (که دیدیم تو عراق چقدر زیاد بود
) میدمه زیاد رو نمیده در حالی که تو ایران بر عکسش خواهد بود. اما مشکل روسیه و چین و تنگه ی هرمز هنوز موجودن. آمریکا هم بهونه ی درست و حسابی برای حمله نداره و اگه دولتشون اینکارو بکنه آمریکاییها به حساب دفاع از اسراییل میذارنش و حسابی خلقشون تنگ میشه:e416:
عجب گرفتاریای داریم ما با این دیوانههای متوهم. مدتیست بدجوری به این انجمن پیله کردهاند.
Dariush نوشته: عجب گرفتاریای داریم ما با این دیوانههای متوهم. مدتیست بدجوری به این انجمن پیله کردهاند.
مسالهای نیست داریوش جان،از این نوع نخالهها در فضای مجازی هست بالاخره،قبلا زیادی با اینها مدارا شده و امر بهشان مشتبه شده که خبریست اینجا.با اجرای قاطع قوانین اینگونه توهمات اینها بزودی کاملا برطرف خواهند شد !!