Dariush نوشته: میتوانید از هجویاتِ سعدی، خواجوی کرامانی، وحشی و دیگران استفاده کنید. مثلا این:
سپاس :e303: واقعا گاهی پیدا کردن متنی که حق مطلب را ادا کند سخت است حدود یک ماه ذهنم درگیر این موضوع شده و امشب به اوج خودش رسیده
رها کنید اینها را مسافر جان.....
خوب حرف دلتان را راحت بگویید.چرا خود را آزار میدهید.بی مقدمه برایش بنویسید که رفتارش آزارتان داده.
مطمئن باشید اگر کمی شعورش را به کار بگیرد (با عرض معذرت) پیگیر میشود که شما را چگونه رنجانده و مطمئنان بسیاری از سوءتفاهمات را حل خواهید کرد
iranbanoo نوشته: رها کنید اینها را مسافر جان.....
خوب حرف دلتان را راحت بگویید.چرا خود را آزار میدهید.بی مقدمه برایش بنویسید که رفتارش آزارتان داده.
مطمئن باشید اگر کمی شعورش را به کار بگیرد (با عرض معذرت) پیگیر میشود که شما را چگونه رنجانده و مطمئنان بسیاری از سوءتفاهمات را حل خواهید کرد
گمان ایشان احتمالا این است که یک جمله یا شعرِ خیلی فلسفی اما سوزنده، باعث میشود آن شخص به شدت متاثر شوند. من که چنین گمان نمیکنم و اساسا، کلام در وجه هجوش، آنچنان که تصور میشود موثر نیست و بیش از آنکه برای شخصِ مقابل تاثیرگذار باشد، در واقع راهیست برای تخلیه خشمِ خود ورنه آنکسی که ایشان توصیفاش کردهاند، کوبندهترین پیامک هم برایشان بفرستند، آن شخص آنرا میخواند، در بهترین حالت، چند لحظه به آن فکر میکند و بعد میرود دنبالِ زندگیاش!
iranbanoo نوشته: رها کنید اینها را مسافر جان..... خوب حرف دلتان را راحت بگویید.چرا خود را آزار میدهید.بی مقدمه برایش بنویسید که رفتارش آزارتان داده. مطمئن باشید اگر کمی شعورش را به کار بگیرد (با عرض معذرت) پیگیر میشود که شما را چگونه رنجانده و مطمئنان بسیاری از سوءتفاهمات را حل خواهید کرد
باید بشکافم مطلب را و بخاطر برخی مسائل نمیشود نمیتوانم حرف دلم را بگویم چون ارزشش را ندارد که بخواهم هم کلامش شوم در ضمن اجازه ندارم مستقیم با او در این مورد صحبت کنم ولی میدانم مطلبی از سمت من با نیش و کنایه کارسازتر هست و حرف و حدیثش به کل فرق میکند دقت کردی کسانی که ادعای فهم و عقل دارند همانهایی هستند که از داشتن آنها عاجزند؟ دقت کردی کسانی که همیشه ادعای استقلال میکنند به فردی زلیل تر از خود محتاجند؟ خیلی دوست دارم حقارت این مثلا بزرگ را به رخش بکشم، نه با بازگو کردن ناراحتی ها و رفتارهای احمقانه اش.
Dariush نوشته: گمان ایشان احتمالا این است که یک جمله یا شعرِ خیلی فلسفی اما سوزنده، باعث میشود آن شخص به شدت متاثر شوند. من که چنین گمان نمیکنم و اساسا، کلام در وجه هجوش، آنچنان که تصور میشود موثر نیست و بیش از آنکه برای شخصِ مقابل تاثیرگذار باشد، در واقع راهیست برای تخلیه خشمِ خود ورنه آنکسی که ایشان توصیفاش کردهاند، کوبندهترین پیامک هم برایشان بفرستند، آن شخص آنرا میخواند، در بهترین حالت، چند لحظه به آن فکر میکند و بعد میرود دنبالِ زندگیاش!
ایشون کلا همیشه عادت دارد خودش را بالاتر از بقیه ببیند و جالب که همیشه نزد ما زیر دست بوده ست کلمات تاثیر گذارند برای او، چون اگر کوچکترین بی احترامی به او شود همیشه عنوانش میکند و ناراحتی خود را نسبت به آن بروز میدهد و میدانم سخنی که به او بزنم تا مدتها منفور میکند مرا نزدش ، و این حس ِ او مرا به وجد می آورد چنین افرادی دوست ندارند کسی به آنها بیاحترامی کند آن هم از نوع کنایه و نیش دار
mosafer نوشته: باید بشکافم مطلب را و بخاطر برخی مسائل نمیشود نمیتوانم حرف دلم را بگویم چون ارزشش را ندارد که بخواهم هم کلامش شوم در ضمن اجازه ندارم مستقیم با او در این مورد صحبت کنم ولی میدانم مطلبی از سمت من با نیش و کنایه کارسازتر هست و حرف و حدیثش به کل فرق میکند دقت کردی کسانی که ادعای فهم و عقل دارند همانهایی هستند که از داشتن آنها عاجزند؟ دقت کردی کسانی که همیشه ادعای استقلال میکنند به فردی زلیل تر از خود محتاجند؟ خیلی دوست دارم حقارت این مثلا بزرگ را به رخش بکشم، نه با بازگو کردن ناراحتی ها و رفتارهای احمقانه اش.
راستش منهم با داریوش گرامی هم نظرم.ایشان درست میگویند اینکه شما سعی میکنید تمامی رفتارهای زننده اش را با یک پیامک کوتاه به او گوشزد کنید تنها در خیال خودتان به او تشر زده اید در حالیکه چه بسا او را در رفتارهایی که کرده مغرورتر میسازید.
من نیز شاید چندی پیش یکی از مدعیانی که بهترین دوستم میدانستم چنین حسی به من داد,کسی که شب ها ور روزها از کنار یکدیگر جم نمیخوردیم چنان دوری مرا زد که هنوزم که هنوز است از یادش به جای او شرمگین میشوم.
اما نتیجتا متوجه شدم که بدترین مجازاتی که برای افراد نمک خور و نمک دان شکن میتوان در نظر گرفت این است که وجود و محبت و اعتنای خود را از آنان دریغ کنید.
شاید در همان ان متوجه نشوند که چه رفتاری کرده اند که یک ارتباط و یک احترام را از دست داده اند اما در بلند مدت خواهند فهمید که چه قدر احمقانه وجود یک فرد ی که برایش احترام قائل بوده را از دست داده اند.....
اگر هم که چنان در عالم هپروت خود سیر میکنند که:
آنکس که نداند و نداند که نداند....در جهل مرکب ابدالدهر بماند...
بگذارید در نادانی خود خوش باشد
iranbanoo نوشته: راستش منهم با داریوش گرامی هم نظرم.ایشان درست میگویند اینکه شما سعی میکنید تمامی رفتارهای زننده اش را با یک پیامک کوتاه به او گوشزد کنید تنها در خیال خودتان به او تشر زده اید در حالیکه چه بسا او را در رفتارهایی که کرده مغرورتر میسازید. من نیز شاید چندی پیش یکی از مدعیانی که بهترین دوستم میدانستم چنین حسی به من داد,کسی که شب ها ور روزها از کنار یکدیگر جم نمیخوردیم چنان دوری مرا زد که هنوزم که هنوز است از یادش به جای او شرمگین میشوم. اما نتیجتا متوجه شدم که بدترین مجازاتی که برای افراد نمک خور و نمک دان شکن میتوان در نظر گرفت این است که وجود و محبت و اعتنای خود را از آنان دریغ کنید. شاید در همان ان متوجه نشوند که چه رفتاری کرده اند که یک ارتباط و یک احترام را از دست داده اند اما در بلند مدت خواهند فهمید که چه قدر احمقانه وجود یک فرد ی که برایش احترام قائل بوده را از دست داده اند..... اگر هم که چنان در عالم هپروت خود سیر میکنند که: آنکس که نداند و نداند که نداند....در جهل مرکب ابدالدهر بماند... بگذارید در نادانی خود خوش باشد
فعلا در شرایطی هستم که دوست دارم عکس العملی نشان دهم و بی شک تصمیم درست آنی نخواهد بود که در عصبانیت میگیرم سعی میکنم تا عصبانی هستم هیچ کار نکنم سپاس ایران بانوی عزیز ... + از اینها بگذریم با پسری که از آب وحشت دارد چه میشود کرد؟ وقتی چندین جلسه آموزش شنا هم کاری ازش برنیاید؟
mosafer نوشته: از اینها بگذریم با پسری که از آب وحشت دارد چه میشود کرد؟ وقتی چندین جلسه آموزش شنا هم کاری ازش برنیاید؟
اینجا کسی فکر نمیکنم تجربه ی بچه داری داشته باشد:e405:
بعضی مربیان شنا بدتر فرد را از آب گریزان میکنند از بس بی حوصله تشریف دارند.
خودتان با بچه کمی آب بازی کنید.....
من که اینطور به آب علاقه مند شدم
iranbanoo نوشته: اینجا کسی فکر نمیکنم تجربه ی بچه داری داشته باشد:e405: بعضی مربیان شنا بدتر فرد را از آب گریزان میکنند از بس بی حوصله تشریف دارند. خودتان با بچه کمی آب بازی کنید..... من که اینطور به آب علاقه مند شدم
پسرم چند روزی میشود که از مرز 9 سالگی گذشته بازی با پسر در این سن بیشتر غرورش را جریحه دار میکند(حرفش را هم که میزنم ناراحت میشود) برای خودش هم عذاب آور است این ترس حتی چند جلسه ای را عمومی برایش درنظر گرفتیم تا با دیدن شنای بقیه ی بچه ها ترسش کمتر شود ولی نشد.. قابل قیاس نیستند هیچ گاه خواهران و برادرانی که در یک محیط بزرگ میشوند و این دو بچه برخلاف یکدیگر یکی عاشق هیجان و دیگری دقیقا نقطه ی مخالف او براستی که بزرگ کردن بچه یکی از سختترین کارهاست