Alice نوشته: برو بابا از خداتم باشه :e416: (دیگه چی بگم آخه...) اما نمیخواد طاقچه بالا بذاری اگه خیلی خیلی خیلی دیوانهوار اصرار کنی شاید بذارم پامو ببوسی! :) بـــلــــــه....
خدا را شکر هنوز چنان جوان، رعنا و زیبا هستم که دختران برایم سر و دست میشکنند و لازم نیست که به دخترانِ ردهی 4و 5 رو بیاندازم! حالا اگر خیلی خیلی دیوانهوار اصرار کنی، آندد هم اگر با ما باشد، شاید یک فکری به حالت کردم.
یه آهنگ فوقالعاده غمناک گوش میدم در همین لحظه دلم خیلی گرفت... :e408:
Alice نوشته: یه آهنگ فوقالعاده غمناک گوش میدم در همین لحظه دلم خیلی گرفت...
آخییی... غددِ نیهیلیستیِ پرنسسبانوی کوچولوی ما دوباره عود کرد... الان حتما صادق جون هم آنجاست، نه؟ یک آهنگ شاد بگذار حالت خوب میشود جوجو...
Alice نوشته: خیلی وقت پیش عاشق یکی از دوستام شده بودم..، اما اصلا جنبه جنسی نداشت، وگرنه من کاملا هتروسکشوالم! از لحاظ عاطفی ولی نه... درکش سخته میفهمم! بیخیال! :)
:)
این روابط عاطفی بین دختران خیلی بامزست!من دوران دانشجویی دو همخانه ای داشتم که عاشق هم بودند (و البته هم جنس گرا).بحث همجنسگراییشان به کنار ولی خیلی بامزه بودند.ساعتها می رفتند تو اتاق با یکدیگر جر و بحث میکردند!
خیلی رو مخ بودند:))
iranbanoo نوشته: این روابط عاطفی بین دختران خیلی بامزست!من دوران دانشجویی دو همخانه ای داشتم که عاشق هم بودند (و البته هم جنس گرا).بحث همجنسگراییشان به کنار ولی خیلی بامزه بودند.ساعتها می رفتند تو اتاق با یکدیگر جر و بحث میکردند!
مورد من اصلا جنسی نبود، اتفاقا ما فقط با هم بیرون میرفتیم و میگشتیم و دست هم رو میگرفتیم و... همونطوری دو جنس متضاد عاشق هم میشن اما منهای رابطهی جنسی!
فقط میخواستیم با همدیگه باشیم، همین.. اما توی خوابگاه قبول دارم اگر کسی با فاز آدم فاصله داشته باشه خیلی رو مخه!
Dariush نوشته: آخییی... غددِ نیهیلیستیِ پرنسسبانوی کوچولوی ما دوباره عود کرد... الان حتما صادق جون هم آنجاست، نه؟ یک آهنگ شاد بگذار حالت خوب میشود جوجو...
شوخی نکن با من! :) فهمیدی؟ شوخی نکن من خطریم، یه چیز میگم اینجا کار دستت میدم بعدا هر دومون اخراج میشیم! :)
من بخوام انگولک کنم خطری میشم
Alice نوشته: شوخی نکن با من! :) فهمیدی؟ شوخی نکن من خطریم، یه چیز میگم اینجا کار دستت میدم بعدا هر دومون اخراج میشیم! :)
Alice نوشته: من بخوام انگولک کنم خطری میشم
اوه اوه، باید الان قیافهی مرا ببینی، از ترس رنگش پریده، و انگشتانم از شدت لرز به سختی روی دکمههای کیبرد فرود میآیند. بروم آبقندی بخورم بیایم ...
حالا میدانی در زبانِ رشتی به چه زنانی میگویند «تومانبَکَندِه»؟
Alice نوشته: مورد من اصلا جنسی نبود، اتفاقا ما فقط با هم بیرون میرفتیم و میگشتیم و دست هم رو میگرفتیم و... همونطوری دو جنس متضاد عاشق هم میشن اما منهای رابطهی جنسی!
فقط میخواستیم با همدیگه باشیم، همین.. اما توی خوابگاه قبول دارم اگر کسی با فاز آدم فاصله داشته باشه خیلی رو مخه!
خوب منهم هم سن و سال شما بودم چنین دوستی های عمیقی داشتم.اینها طبیعیند ولی باید بین دوستی های عمیق و شبه عاطفی با عاشق هم جنس خود بودن تفاوتی باشد.البته به نظر من!
این هم خانه ای که گفتم بحث تفاوت فاز نبود.چون من کلا انسان منعطفیم.ولی اینها روی مخ بودند چون واقعا رابطه شان عاشقانه بود.برای هم غیرتی میشدند!یکدیگر را کنترل میکردند!حتی چون من با یکی شان رابطه ام خوب بود آن یکی با من حسابی لج بود و مرا رقیب خودش میدید
Anarchy نوشته: میگم این قضیه راسته که میگن همه زن ها یه کمی لزبین هم هستن ؟؟
every woman is a lesbian
with a little help from alcohol :))))
Alice نوشته: آره برو یه لیوان آب قند بخور! :) ضمنا جوجوئم خودتی!
آری خوردم، تازه نفسم بالا امدم، تو را به جانِ مهربد و امیر کمی به من رحم کن، اینچنین دلم را نلرزان! جوجو هم خودتی، یک نگاهی به وضعیتات بکن:))))
Alice نوشته: تومانبکنده؟ نه نمیدونم یعنی چی! میرم از بابام میپرسم. معنی بدی نده یهو آبرومون بره؟؟؟
حیف که میدانم پدرت از اینهایی نیست که یکی سیلی آبدار بخواند زیر گوشت وگرنه میگفتم برو بپرس:))
Dariush نوشته: خدا را شکر هنوز چنان جوان، رعنا و زیبا هستم که دختران برایم سر و دست میشکنند و لازم نیست که به دخترانِ ردهی 4و 5 رو بیاندازم! حالا اگر خیلی خیلی دیوانهوار اصرار کنی، آندد هم اگر با ما باشد، شاید یک فکری به حالت کردم.
داریوش جان من صدهابار سلیقم رو گفتم،نه واقعا به من میخوره پدوفیل باشم؟:)))