Ouroboros نوشته: یک مشت زبالهی فمینیستی بصورت فله لینک کردهاید که مثلا چه بشود؟ کسی اینجا از هجمهی فمینیسم به آکادمیا و تسلط کامل بر گفتمان جنسیتی در غرب و تکفیر هرکس سخن متفاوتی از ایدههای ایشان گفت بیخبر است؟ ما هنوز با وجود کوه انبوه اسناد و مدارک برای وجود عینی جنسیت لاین کمپانی را اینطرف و آنطرف میشنویم، دربارهی مسائل جدیتر کسی چه توقعی دارد؟ «دانش واقعی» و «علم حقیقی» در زبان الکن فمینیستی یعنی علم سانسور شده برای تطابق با ایدئولوژی در چالش ما. لاشخوران دپارتمان «مطالعات زنان» دانشمندان حقیقی را بدلیل مخالفت با احکام فقه خودشان از کار بیکار میکنند و به شکار محققان کفرگو میروند.
امیر عزیز نظرات شما در مورد فرگشت که به صورت تخصصی رشتت بهش مرتبط هست هم ایراد داره، حتی در چیزهای ساده مثل گزینش جنسی.
بنبراین من فکر نمیکنم نظرات "بیولوژیست" ها و ""نورولوژیست ها"ی دیگه(بعله چون چندتاییشون هستند) اعتبارشون به اندازه نظر شما و "کوه" تحقیقاتی ناموجود یا روانشناسی فرگشتیک باشه:))
Anarchy نوشته: چی شده ویوی جان :e405: ؟
به صورت غیرمنتظره ای شوالیه را در جایی زیارت نمودیم. دوست هستیم حتی
Ouroboros نوشته: دانشمندان حقیقی
یک پرسش:
ما چه سنجه ای برای بازشناسی دانشمندان راستین، از دانشمندان "سهمیه ای" و "متعهد" داریم؟
•
پارسیگر
آندد؛
خیلی نامردی، خیانت کردی به «ما»؟!:e108:
Ouroboros نوشته: قسمت دوم حرف شما اشتباه است.
جنین در رحم مادر تحت تاثیر تغییرات هورمنی اوست و میزان سطوح هورمنی مادر روی ویژگیهای جنسیتی تاثیر مستقیم میگذارد. برای مثال استرس باعث افزایش سطوح تستسترون در مادر بالاتر رفتن ویژگیهای جنسی مذکر در جنین او میشود(منبع)، این ربطی به ویژگیهای جنسی ثانویه که هنگام بلوغ در دو جنس شروع به رشد و تکامل میکنند، و تفاوت جنسیتی را هرچه بیشتر تشدید میکنند ندارد. برای مثال اثر تستسترون روی جنسیت بچه:
و اثر آن روی خود بچه:
لامصب برساختهی فرهنگی و آثار مردسالاری و شستشوی مغزی در نوزادان هم تبلور پیدا کرده:e140:
زنان دارای فک تیغکشیده یا چانههای بزرگ، دستان و بدن پرمو، جمجمههای تفکیک شده و ... در رحم مادر تستسترون بالاتر از حد دریافت کردهاند و رفتار مردانهتری دارند و احتمال اینکه به شما خیانت بکنند بالاتر است(منبع). نتایج این یافتهها تماما با تجربیات شخصی من هماهنگ است و هر دختر پشمالوی ِ فکمکعبی ِ چانهبزرگ که دیدهام رفتار زمخت و بیبندباری جنسی در حد مردان داشته. پس اگر ابرلاشی ِ مردنمایی با یک سبیل کمرنگ یافتید بدانید به گنج زدهاید و احتمال سکس در همان شب در صورت بازی متناسب بالای ۹۰٪ است. :e106:
بله حق با شماست. الان که نوشته ام رو میخونم تعجب می کنم. منظور من فقط روی اندام جنسی بود. یعنی شما می توانید به اندازه ای هورمون دریافت کنید که مغزتان در جنینی دگرگون شود ولی تاثیری روی اندام جنسی تان نگذارد. از دید رفتاری بیماری و داروهای مختلفی هستند که ما را زنانه یا مردانه می کنند. مثلا زنی با عارضه ترنر ژن XX ندارد بلکه ژن XO دارند که باعث می شود تخمدان نداشته باشند و چون تخمدان، کمی هورمون مردانه در زنان تولید می کند، این زنان به شکل مبالغه آمیزی زنانه رفتار می کند. معمولا زیاد آرایش می کند، همیشه در رویای بچه دار شدن است و عاشق مراقبت از کودکان است. همچنین در سوالات ریاضی و آزمون توانایی فضایی نمره خوبی نمی گیرد... به عنوان مثال دیگر، در دهه 50 و 60 میلادی برخی زنان باردار مبتلا به بیماری قند مدام سقط جنین می کردند. پزشکان دریافته بودند که این موضوع ناشی از کمبود هورمون زنانه است که از عوارض بیماری دیابت یا قند است برای همین با یک هورمون زنانه این مشکل را حل کردند که مشکل سقط جنین را از بین برد ولی این هورمون اضافی مغز و رفتار کودکان پسر را تغییر میداد. برای همین در یک خانواده یک پسر ممکن بود قوی باشد ولی پسر دیگر تحت تاثیر هورمون، در ورزش ضعیف نشان بدهد. یا مواردی وجود دارد که به خاطر بدکار کردن کلیه، بدن زن هورمون مردانه تولید کند. از این دست مثال ها بسیار زیاد و متنوع است. گاهی طبیعی نبودن کلیه به قدری هورمون های مردانه تولید می کند که نوزاد به لحاظ ژنتیکی مونث (XX) با آلت مردانه متولد می شود. چنین شخصی اگر ازدواج هم بکند بچه دار نمی شود چون به لحاظ ژنتیکی زن است و اسپرم ندارد گرچه از لحاظ رفتاری یک مرد است. چندی پیش شبکه من و تو هم مستند جالبی در رابطه با تفاوت های زیست شناختی زن و مرد نشان داد. اینکه بگوییم این دو جنس از لحاظ هوش و مهارت و رفتار با هم برابرند یک دروغ زیست شناختی است.
آقا من مادینه ام. هیچ دلم نمیخواد نرینه باشم :e408: همه چیزم هم زنانه هست
فقط کمی رفتارم به نگر دوستانم پسرانه میرسد.
Dariush نوشته: آندد؛
خیلی نامردی، خیانت کردی به «ما»؟!:e108:
دروغه باور نکنید:))
بعد هم تقصیر من نیست، من ماشینی در کنترل ژن هام هستم،روی افکارم کنترل(اونم نه کامل) دارم نه روی رفتارم :))))
نقل قول:[FONT="]دیگران را ببخش. نه به این خاطر که سزاوار بخششند! به این خاطر که تو سزاوار ارامشی.....[/FONT]
من عذر تقصیر دارم :)))
مزدك بامداد نوشته: یک پرسش:
ما چه سنجه ای برای بازشناسی دانشمندان راستین، از دانشمندان "سهمیه ای" و "متعهد" داریم؟
•
پارسیگر
۱. عدم نقض بیطرفی: مثل هرگونه «دانش فمینیستی».
۲. عدم موکول کردن نظریهپردازی به پس از «فراهم آوردن تمام اسناد»(مشابه آنچه آفرینشگرایان میگویند و شوالیه در جستار دیگر تکرار میکرد، «مگر شما آنجا بودهاید» و «ما سنگوارهی کافی نداریم» و ... دانشمند میداند که نظریه باید منطبق با «همهی اسناد موجود» باشد و تنها نتیجهگیری نهایی را میتوان به پس از فراهمآوردن تمام اسناد موکول کرد، نظریهپردازی تنها نیازمند تطابق با تمام اسناد موجود است نه تمام اسناد متصور)
۳. عدم تلاش برای تغییر/دست بردن و تطابق نتایج آزمایش با نظریه(برای مثال آزمایشی که در آن مشخص شده بیشتر متجاوزان محکوم شده بازندگان جنسی هستند با تلاش برای بازتعریف مفهوم تجاوز به چیزی فراتر از «دخول با زور» و اینکه مثلا «دیگر انواع تجاوز» هم باید برسی بشوند و ...)
۴. عدم وجود نفع شخصی واضح در نتایج آزمایش(برای مثال «دانشمندان» در استخدام شرکتهای تنباکوسازی که ادعا میکنند هیچ «ارتباط قدرتمندی» میان سیگار کشیدن و سرطان وجود ندارد)
۵. عدم «چیدن آزمایش» به نحوی که نتایج دلخواه را به بار بیاورد(برای مثال ازمودن میزان نگاه ابزاری به زن در مقام ابژهی جنسی بدون آزمودن همان ِ مرد در مقام ابژهی اقتصادی)
...
ما برای جلوگیری از موارد بالا
peer review داریم اما باز هم با این وجود اربابان درستنمایی سیاسی ایجاد اختلال میکنند، من از نزدیک شاهد این بودهام که دانشجویی قادر به یافتن کسی که حاضر به انتشار مقالهای مستند و محکم او دربارهی تاثیر متقابل هوش و نژاد باشد نبوده و ... کلا دانشستیزان جدیدی سربرآوردهاند و از «درون» آکادمیا به سرکوب دانشمندان مشغول شدهاند، اما امثال داوکینز این حملهی مستقیم و همه جانبه را نادیده میگیرند و هنوز تنها به کلیسا و دینداران میتازند که دیگر سالهاست بی معنی شدهاند. کشیش منکر تکامل در فلان کلیسای دور افتادهی صحرای نوادا موضوع شش مستند میشود، استاد دارای کرسی و رای بهترین دانشگاه اروپا که منکر وجود فیزیکی جنسیت است و مقاله مینویسد که مردان پنجاه درصد حجم عضلانی بیشتری از زنان دارند «چون از بچگی بیشتر ورزش میکنند» کاملا نادیده گرفته میشود.
Ouroboros نوشته: ۱. عدم نقض بیطرفی: مثل هرگونه «دانش فمینیستی».
۲. عدم موکول کردن نظریهپردازی به پس از «فراهم آوردن تمام اسناد»(مشابه آنچه آفرینشگرایان میگویند و شوالیه در جستار دیگر تکرار میکرد، «مگر شما آنجا بودهاید» و «ما سنگوارهی کافی نداریم» و ... دانشمند میداند که نظریه باید منطبق با «همهی اسناد موجود» باشد و تنها نتیجهگیری نهایی را میتوان به پس از فراهمآوردن تمام اسناد موکول کرد، نظریهپردازی تنها نیازمند تطابق با تمام اسناد موجود است نه تمام اسناد متصور)
۳. عدم تلاش برای تغییر/دست بردن و تطابق نتایج آزمایش با نظریه(برای مثال آزمایشی که در آن مشخص شده بیشتر متجاوزان محکوم شده بازندگان جنسی هستند با تلاش برای بازتعریف مفهوم تجاوز به چیزی فراتر از «دخول با زور» و اینکه مثلا «دیگر انواع تجاوز» هم باید برسی بشوند و ...)
۴. عدم وجود نفع شخصی واضح در نتایج آزمایش(برای مثال «دانشمندان» در استخدام شرکتهای تنباکوسازی که ادعا میکنند هیچ «ارتباط قدرتمندی» میان سیگار کشیدن و سرطان وجود ندارد)
۵. عدم «چیدن آزمایش» به نحوی که نتایج دلخواه را به بار بیاورد(برای مثال ازمودن میزان نگاه ابزاری به زن در مقام ابژهی جنسی بدون آزمودن همان ِ مرد در مقام ابژهی اقتصادی)
...
ما برای جلوگیری از موارد بالا peer review داریم اما باز هم با این وجود اربابان درستنمایی سیاسی ایجاد اختلال میکنند، من از نزدیک شاهد این بودهام که دانشجویی قادر به یافتن کسی که حاضر به انتشار مقالهای مستند و محکم او دربارهی تاثیر متقابل هوش و نژاد باشد نبوده و ... کلا دانشستیزان جدیدی سربرآوردهاند و از «درون» آکادمیا به سرکوب دانشمندان مشغول شدهاند، اما امثال داوکینز این حملهی مستقیم و همه جانبه را نادیده میگیرند و هنوز تنها به کلیسا و دینداران میتازند که دیگر سالهاست بی معنی شدهاند. کشیش منکر تکامل در فلان کلیسای دور افتادهی صحرای نوادا موضوع شش مستند میشود، استاد دارای کرسی و رای بهترین دانشگاه اروپا که منکر وجود فیزیکی جنسیت است و مقاله مینویسد که مردان پنجاه درصد حجم عضلانی بیشتری از زنان دارند «چون از بچگی بیشتر ورزش میکنند» کاملا نادیده گرفته میشود.
دشواری در این است که هرکس بیگناه است، مگر اینکه گناهش پایور شود.
به دیگر زبان، نمیشود گفت که هر دانشمندی که به هر روی، چیزی بسود
فمینیست ها گفته، در نوکری انان بوده و دروغ گفته، هتّا اگر نوکری اش
پایور بشود، برای پایوری دروغگویی اش بسنده نیست. مگر انیکه ما
هنجار و سیخ را وارنه کنیم و بگوییم که هرگونه سخن فمینیستی باورناپذیر
است و "دانشمندان" هوادار ان, دانشمند راستین نیستند، مگر اینکه خود این
داوگران، پایور کنند که دروغ نگفته اند، آزمایش هارا دستکاری نکرده اند و ...
اینهم که دانش از سوی بهره کشان و توانمندان و ... لگام زده و کژ میشود
هم پدیده نوینی نیست و نمونه ی گالیله را همگان میشناسند ولی یک
خوبی که دارد این است که آروین پذیر و آزمون پذیر و پوچش پذیر است!
•
پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: دشواری در این است که هرکس بیگناه است، مگر اینکه گناهش پایور[١] شود.
به دیگر زبان، نمیشود گفت که هر دانشمندی که به هر روی، چیزی بسود
فمینیست ها گفته، در نوکری انان بوده و دروغ گفته، هتّا اگر نوکری اش
پایور بشود، برای پایوری دروغگویی اش بسنده نیست. مگر انیکه ما
هنجار[٢] و سیخ را وارنه کنیم و بگوییم که هرگونه سخن فمینیستی باورناپذیر
است و "دانشمندان" هوادار ان, دانشمند راستین نیستند، مگر اینکه خود این
داوگران[٣]، پایور کنند که دروغ نگفته اند، آزمایش هارا دستکاری نکرده اند و ...
درست است و منهم چنان چیزی نگفتهام، سخن فمینیستی باورناپذیر است زیرا تاکنون حتی یک آزمایش برنهادههای بنیادین آن از قبیل «فرهنگی بودن جنسیت» و «مردسالاری» را نیازموده، چنانکه در بیولوژی ما نتوانیم وجود سلول را اثبات بکنیم و یا در شیمی هیچ نشانی از کربن نیابیم، آنگاه کسانی را که پیرامون عدم وجود سلول و یا بیسندی ادعای کربن چیزی مینویسند را شکار بکنیم و شرم بدهیم و از کار بیکار بکنیم و ...
مزدك بامداد نوشته: اینهم که دانش از سوی بهره کشان و توانمندان و ... لگام زده و کژ میشود
هم پدیده نوینی نیست و نمونه ی گالیله را همگان میشناسند ولی یک
خوبی که دارد این است که آروین[٤] پذیر و آزمون پذیر و پوچش[٥] پذیر است!
پوچشپذیر شاید باشد اما برخلاف تصور شما الزاما «ماه از پشت ابر» بیرون نمیزند، اکنون ما کوه انبوهی از اسناد داریم که نژاد حقیقیست و حتی آنتروپولوژیستها برای شناسای مجرم و محکوم کردن او در دادگاه به عنوان سند استفاده میکنند اما اگر از این سخنی به میان بیاورید شما را بیآبرو میکنند. در یک نمونهی اخیر، محقق و روانشناس دانمارکی
Helmuth Nyborg را از کار بیکار کردند زیرا گفته بود که مهاجرت با سطح و شمار کنونی باعث از میان رفتن اکثریت دانمارکی در دانمارک طی پنجاه سال آینده خواهد شد، من مقالهی او را مطالعه کردهام و کاملا با تمامی اصول حرفهای و علمی مطابقت دارد، او هیچ توصیه یا پیشبینی نژادپرستانهای نمیکند، حتی داوری اخلاقی به موضوع نمیکند که آیا بد است یا ... تنها اعداد را با هم جمع میبندد، نوکران نظم مستقر و عمال درستنمایی سیاسی اما به جان او افتادند و به او انگ نابجای «خرابکاری علمی» زدند و مقالهی او را خفه و خودش را «بازنشسته» کردند!
این وضعیتیست که اکنون در غرب آزاد پس از پانصد مبارزه دانش با آن روبروست، اینست که امیدواری شما به گوش من سادهدلانه می آید.