کافر نوشته: من این قسمتش رو متوجه نشدم ، کسی می تونه توضیح بده یعنی چی؟! کاغذ؟ دیوار؟!
یهودی ها کاغذ هایی رو میذارن داخل درز ها و شکاف های دیوار مقدس تو اورشلیم !!!فکر کنم یه چیزی مثل دعا یا درخواستی چیزی باشه...
امام نقی: آنقدری که جدم اسهال الائمه در مستراح سپری کرده، در دانشگاه سپری کرده بود، الان سه تا مدرک دکترا داشت...!
امام نقی و توجیه دودره بازی و عدم مشارکت اسهال الائمه در عاشورا و اصرار بر بیماری مزمن آن حضرت.
******************************
بادنجان تبر را برداشت و همه مترسک ها را شکست و تبر را در دست مترسک بزرگ گذاشت.
فردا کلاغ ها همه مزرعه را نابود کردند به جز کرت بادنجان که مترسک بزرگ در وسط آن بود!
تاثیرات ایمان در سبزیجات
فکر کنم خود نقی انقدر حدیث در اصول کافی و بهار الانوار ندارد که برای او در این کمپین نوشته اند!
اي زن به تو از سوسن اينگونه خطاب است
ارزنده ترين حقوق زن كشف حجاب است
(دو بيتي هاي سوسن همسر امام نقي)
************************
از حضرت عفیر (علیه الرحمه) نقل است؛ شبی در هوای طوفانی به معیت مولایمان نقی از معراج بر میگشتیم، ناگهان صاعقه ای مهیب به آن حضرت برخورد کرد که تا مدتها هالۀ نور آن بزرگوار به صورت چشمک زن درآمده بود.
خاطرات عفیر پاورقی روزنامۀ کیهان سامراء
************************
[ATTACH=CONFIG]426[/ATTACH]
روزی ابوملنگ از امام نقی (چپژگ) پرسید که آیا معجزۀ زمین در سه بار بیرون انداختن لش مردۀ عمر فاسوق از دل خود صحت دارد و امام با چهره ای گشاده در جواب فرمودند؛
از زمینی که کارش در خود کشیدن و بلعیدن غائط ما معصومین است توقع دیگری داری؟!؟
***************************
روزي نقي همراه تبرش به بتکده رفت که متوجه شد بت بزرگ در جايش نيست، پس دست از پا درازتر به سمت خانه رفت؛
به خانه که رسيد ديد که بت بزرگ پيش دستي کرده و جدهاش را لاي در گذاشته و فشار ميدهد!
در باب جنگهاي هميشگي خاندان نبوت و خاندان بتها
خدا ماله کش است و ماله کشان را دوست دارد.
نقی در همایش روشنفکران دینی سامرا
*******************************
ابو لاشی پرسید: مادرت به فدای پدرم ای امام، مرا خبر ده که ویژگی یک جامعهی فاسد چیست؟
حضرت فرمودند: این است که هرگاه کسی مالی پیدا کند و آن را به صاحبش تحویل دهد، این عمل او در حکم خرق عادت محسوب شود.
سپس هر دو راهی صرافی اسی قالتاق شدند تا خلخال زرینی که ابو لاشی در کوچه پیدا کرده بود آب کنند.
********************************
یک روز امام نقی(ع) دست در جیب به دنبال ذوالنعوذ مطهّرشان در سامرا گلچرخ می زدند که مسافری سر رسید و آدرسی پرسید. حضرت(ع) هم طبق عادت او را به "راه راست" هدایت فرمود، ولی آن شخص بعد از اینکه فهمید مسیر مستقیم بن بست است برگشت و آن معصوم را مثل سگ کتک زد.
سیره نقوی، مصائب دعوت به صراط مستقیم
نقی که مضطر شده بود، به بتخانه وارد شد. پای بتها غائط کرد و ماتحتش را با دامن بت بزرگ طاهر نمود.
فردای آن روز، مردم سامرا از اینکه بتها بالاخره توانسته اند یک غائطی در زندگیشان بکنند در پوست خود نمی گنجیدند!
امام و خطاهای غیرسیستماتیک در غائطیدن!
****************************
نقی به بت خانه وارد شد و با تبر خود، تک تک بت ها را شکست و تبر را در دست بت بزرگ قرار داد.
بت بزرگ هم لحظه ای درنگ نکرد و زد نقی رو شکست!
****************************
- هر ديني كه پيش از من آمده ناقص، و هر آييني كه پس از من بيايد بول شت است.
امام نقي و فروتني بيش از حد