امام نقی به همراه تنی چند از اصحاب تصمیم به سفری به بلاد کفر گرفتند
در آنجا امام هوس کردند که تنی به آب بزنند ٬ بنابراین به استخری برای آب
تنی رفتند٬ ناگهان دافی بلند قد که داشت تمرین شیرجه می کرد نظر امام را به خود
جلب کرد٬ امام متوجه شدند که داف بلند قد تازه کار است و در حرکت شیرجه
کمی اشکال دارد و از آنجایی که دوست نداشتند که ایشان را دستپاچه کنند تصمیم
گرفتند که بطور غیر مستقیم حرکت صحیح را برای طرف اجرا کنند٬ از این رو
به چند قدمی وی رفتند و با یک حرکت ملخ پر به هوا پریدند و به شدت با بیضتین
بر آب خوردند و به زیر آب رفتند و ضمینه را برای خنده عموم مهیا ساختند.
امام که بعد از کلی آب استخر خوردن و بولیدن در آب تازه حالشان بهتر شده بود
برای تجدید قوا به سونا رفتند که ناگهان متوجه حضور داف بلند قد در آنجا شدند و
اینبار چنان ایشان را ارشاد کردند که در کل بلاد کفر قانون جدیدی برای ممنوعیت
مهاجران به استخر تصویب شد.
/خاطرات امام نقی از بلاد کفر/ فرو کردن میخ اسلام درعمق وجود کافران ملعون/ جلد اول/
امام نقی که باد فتق داشت , بعد از عمل جراحی رو بیضه اش , در بخش عمومی بستری بود . روزی دکتر برای سنجش وضع امام وارد اتاق ایشان شده که دید امام مشغول خواندن دعا و شکر خدا و امامان است . دکتر گفت : چه میگویی ای امام ؟امام فرمود : از خدا و ائمه برای شفای بیماری ام تشکر میکنمدکتر گفت : من تو را جراحی کردم اما تو خدا را شکر میکنی ؟امام فرمود : شما و علم پزشکی وسیله ی لطف خدا به بندگان هستیددکتر گفت : پس قبلا که علم پزشکی نبود چرا خدا به بندگانش لطف نمیکرد ؟ که امام خودش را به نشنیدن زده و مشغول بازی با تسبیحش شد . دکتر ماسک اکسیژن را از جلوی دهان امام برداشت که صورت امام اول زرد , سپس سبز , بعد بنفش , بعد در حال دست و پا زدن آبی و سپس رو به سیاه شدن میرفت که امام با آخرین نفسش خروج از اسلام را اعلام کرد . دکتر هم با لبخندی ملیح ماسک را جلوی دهان امام قرار داد !
از نقی رحمت
در اوایل تأسیس حکومت اسلامی به رهبری امام نقی، احکام اسلامی کاملا در جامعه جاری شده بود و امام دقت نظر داشتند کسی از حدود قوانین الهی تجاوز نکند.
متأسفانه پس از نزدیک چهار دهه از تأسیس حکومت اسلامی امام به ناچار قوانین اسلامی را رها کرده و فقط دائما مواظب بودند که کسی به خود عرش الهی تجاوز نکند.
--------------------------------------------------------------------
از مجموعه "جمیع الجوامع الجماع الجماعت" اثر علامه مجمعی
امام همیشه در موسم حج تفریحات بسیاری داشتند، از جمله میتوان به انگشت کردن حجاج در ازدحام طواف، دوی چهار در صد متر امدادی بین صفا و مروه، و یه قل دوقل در کنار سنگ شیطان اشاره کرد. امام بعدها در مورد این خزبازیهایشان کتابی منتشرکردند با نام «خزی در میقات»
برای تهیه این کتاب به کتابفروشی نقی الدین سامری مراجعه کنید.
وبلاگ نقلاگ
ابو حرف مفت از امام نقی پرسید،؛
آیا مردم در حکومت اسلامی آزادی بیان دارند؟
امام فرمود :آری آزادی بیان دارند ولی بعد از بیان آزادی ندارند .
امام نقی از کسانی بود که نفع کمتر را به ضرر بیشتر ترجیح می داد و به همین دلیل بیشتر به زنان صیغه ای علاقه داشت تا عقد دائمی و میفرمود زن صیغه ای را میتوان بعد از مدتی استفاده با یک نو مدل جدید سال عوض کرد اما زن عقدی تا شوهرش را اسقاط نکند دست از سرت بر نمیدارد.
سیره النقی صفحه آخر پشت جلد .
امام نقی (ع) [هنگام ورود به حیاط مهدکودک گلهای سامرا]:
من مُبصَر تعیین می کنم!
من تویَ دهنَ این خانم معلَّم می زنم!
در این مهد هیچ کس نباید مَقْش بَنَویسد!
[هم کلاسی ها]: الله نقبر, الله نقبر, الله نقبر, امام نقی رهبر!
نقی: ما مَداد پاک کن سَرَ نیمکَتَ شَما می آوریم!
هر کس بخواهد می تواند به شیر آب دهن بَزَند!
ما کیک و شکلات را مجانی می کنیم!
مَداد رنگی نخرید, هَمَه را صاحَبَ مداد رنگی می کنیم!
حتی این دختران ضَعیفَه مهد هم در ابرازَ عقیده آزادند!
...
٣ ماه بعد که نقی امام شد, دستور داد گونی سر دختر های مهد کنند! ابولاشی, ابو چلاق, ابا کوسه, قنبر و تنی چند از پاچه خواران هم تیم انضباط مدرسه شدند, هر کسی هم که اعتراض می کرد, کلاه بوقی سرش می گذاشتند و گوشه حیاط فلک می کردند!
وقتی خانوم معلم از امام #نقی پرسید این چه کاریه داری سر این بیچاره ها میاری, امام نقی با یک چهره حق به جانب گفت: سزای آدمی که دنبال مفت خوری باشه همینه!
منبع: ریشه های #انقلاب سامرا, جلد 57
لیست کاندیداهای مورد حمایت امام نقی برای مجلس :
ابو بیخودی
ابا چرت و پرت
ابوالخواب
ابو حرف مفت
اباالنعوظ
ابو الگیر
جعفر پرنده
سطل ماست فارسی
ام الغروغر
پشم الدین شبستری
ابا چشم چران
بروسلی خطاب به امام نقی: 精武体育会についての伝説
امام نقی: ها؟
بروسلی: の地位を築き
امام نقی: ای کافر یا به نقویان ایمان بیاور یا شمشیر میشود بینمان داور.
(…خشم بروسلی و لگدهای پی در پی او بر سر و صورت امام نقی)
امام نقی با سر و صورتی کبود خطاب به نقویان: هر که من مولای اویم بعد از این بروسلی مولای اوست…
محدث ناشناس
ولی ما از رگ گردنشان هم كلفت تریم.
نقی در حال كل كل با خدا وقتی گفت ما از رگ گردن به شما نزدیكتریم.
متواتر محدث ناشناس
با یه چوسکی دستکاری جهت بهبود کیفیت
پ.ن:چوسکی یه واحدی بین اپسیلون وخیلی هست