دفترچه

نسخه‌ی کامل: طنز و جوک امام نقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
این كافران غربى كه براى ما ایسم ایسم میكنند، آیا میدانند اسلام خود بنیانگذار مكتب گاگولیسم شاسگولیسم است؟

پاسخ دندان شكنانه امام نقى به طرفداران آتئیسم آگنوستیسم
١ دونه بخر ، ١ دونه دیگه هم بخر ، حراج در سامرا

[عکس: 4.jpg]

ساعت چند است؛
سه دقیقه از نقی رد شده دو دقیقه دیگه میره به عسگری


.....
حضرت 50 تا آلو داره...30 تاش رو میخوره,

حضرت حالا چی داره؟!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

درست فهمیدین
حضرت الان اسهال داره!!
شق عادت بر وزن شهادت!
امام پس از شنیدن خبر شق عادت (بیماری تکرر نعوظ آلت) ابولاشی به میدان بزرگ شهر سامرا رفتند و طی سخنانی فرمودند : صف استوار آرزومندان جماع و شق عادت صفی بلند است. سپس امام خود به ابتدای صف طویل جماع و شق عادت مشرف شده و با هر زنی که در شهر رویت می شد جماع فرمودند طوری که افرادی که به امید جماعی ساعتها درگرمای طاقت فرسای سامرا در صف ایستاده بودند آرزو بر دل، یاس در چهره و اشک دردیدگانشان هویدا شد .
امام نقی پیشگام سنگر جماع و شق عادت
امام دستاورد های غرب را با اندکی تغیر بومی میکرد و مورد استفاده قرار میداد .
حضرت آیفون فایو را "سیب باقر" و آیفون سیکس را "سیب جعفر" مینامید و به شوخی میفرمود : "هرگاه سیب مهدی به بازار بیاید , قائم ما ظهور میکند."

از کتاب "مدرنیته لوث شده"
روزی ابولاشی و امام نقی در حال مناظره مکاشفه و مباحثه بودند که ابولاشی ادعا کرد پیاز تنها میوه ای هست که اشک آدم رو در میاره
نقل هست امام نقی بادمجون(اولین میوه مسلمون) رو تا ته کرد تو ماتحت ابولاشی...
و این گونه بود که ابولاشی به اشتباه خودش پی برد
و نقادتین خواند و مسلمان شد و سالها با امام نقی به خوبی و خوشی سر کردند.

امام نقی و اماله اسلام ناب محمدی به روش اماله بادمجان
برای گسترش اسلام، ارضای خدا و محشور شدن با من در روز قیامت به فرزندانتان فحاشی ، دروغگویی ، چاقو کشی، گروگان گیری، برده داری و تجاوز به زنان و کودکان را بیاموزید.
امام نقی در دانشگاه آموزشی آمیزشی نخبگان مسلمان سامرا
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﯼ ﺍﻣﺎﻡ ﻧﻘﯽ ﺑﺎ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﯼ ﻋﺒﺎﺳﯽ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺩﺭ ﻣﺎﺗﺤﺘﺸﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ، ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﺟﺮ ﻭ ﺳﯿﻤﺎﻥ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﺨﺲ ﺳﺎﻣﺮﺍ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺍﻧﮕﻮﻝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ هرگز ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻣﺒﺎﺭﮐﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ آوردند. ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺧﺮ ﺩﺭ ﭼﻤﻦ ﻧﯿﺰ ﮐﻪ ﺷﯿﻔﺘﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﯽ ﺳﺮﻭﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺩﺏ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻭﺳﺖ.
ﺍﺯ ﮐﺘﺎب ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ ﻧﻘﯽ ﺍﺛﺮ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ (ﺻﺎﺩﻕ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ)
از ابن عباس نقل است که حضرت بسال 65 هجری در موسم حج بر لبه بالکن صحن اصلی نشسته و به تماشهای لنگ و پاچه حاجیه‌های زیبای قبطی طواف کننده مشغول و آن‌ها را در ذهن مبارکشان عروس می‌نمود. در همین حین عبور عفریته‌ای سیاه و چروک از قبیله خزرج فاز حضرت را به هم ریخت که باعث سقوط ذوالنعوذ مبارک بر سر طواف کنندگان طبقه پایین شده و چندین نفر را مجروح نمود.

یوم السقوط، اِ دیفرنت اَپروچ
سوره 95 قرآن: تین (انجیر)وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ ﴿1﴾ وَطُورِ سِینِینَ ﴿2﴾ وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ ﴿3﴾ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ﴿4﴾ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ ﴿5﴾سوگند به انجیر، زیتون، طور سینا و این شهر امن (مکه). براستى انسان را در نیكوترین اعتدال آفریدیم. سپس او را به پستترین پستى بازگردانیدیم.خداوند در این سوره به شهر امنی که مکه نام دارد سوگند می‌خورد. شهری که امن بودن آن در حج اخیر بر همگان ثابت شد! خداوند به انجیر، زیتون، طور سینا و این شهر امن سوگند می‌خورد که انسان‌ها را بعد از آفریدن در بهترین اعتدال، او را به پست‌ترین درجات تنزل می‌دهد!!. «عجب! و حیرت! از این همه دانش و کاردانی!»