امام و ابولاشی در بازار زرگران راه میرفتند وهرگاه مغازه پررونقی میافتند، ابولاشی باصدای بلند فریاد میزد "الله اكبر" !
همه فرار میكردند و نقی (ع) سهم امام، وجوهات شرعیه، خمس و زكاتها را از پشت ویرینها جمع میكرد.
از مصائب امام نقی هنگام بازی گل یا پوچ با عسگری کوچولو این بود که بخاطر علم لدنی همیشه جای گل را میدانستند و بخاطر معصومیت هم همیشه مجبور بودند راستش را بگویند و عسگری را بازنده و با چشم گریان روانه میکردند.
عوارض جانبی امامت - ص69
امام نقی به تاسی از جدشان علی آبطالبی، شبها به خانه بیوه زنان و یتیمان میرفتند. حضرت پس از جماع مفصل با بیوه زنان، کولر را نیز بر یتیمان خاموش میکردند تا هرگز کمبود پدر را حس نکنند.
سیره های ائمه اطوار
از کرامات امام نقی این بود نان شب را از دهان خودشان میزدند تا بتواند با پولش غلامی را آزاد کند.
روزی شخصی از ایادی فتنه از امام پرسید: چرا به جای این همه مشقت فتوای لغو برده داری را صادر نمیکنید؟ مگر امام امت نیستید؟
از اباسنده روایت شده آن شخص ملعون آخرین چیزی که دیده برق ذوالنقار بوده است.
--------------------------------------------------------------------
از کتاب "خیارالعلما فی شیارالضعفا"
در یکی از بلاد مغرب زمین، مرد جوان خوبرویی میره مسجد شهر تا به دین مبین اسلام مشرف بشه. حاج آقا می پرسه: چی شد که شما چنین تصمیم مبارکی گرفتید؟ مرده میگه: چون غرب خیلی زنونه و گی شده در حالی که اسلام خیلی مردونه است.
مرده تشهد را میگه و به سلامتی مسلمون میشه. بلافاصله شاشش میاد و میره مستراح مسجد. زیپ شلوارش را که می کشه پایین، حاج آقا پشت سرش ظاهر میشه و میگه: ایستاده نه برادر، باید بنشینید. مرده که حسابی شاشبند شده بود میگه: نه، فقط میخوام بشاشم. حاج آقا میگه: برای ادرار کردن هم باید بنشینید، سنت پیغمبره!. مرده چند ثانیه هاج و واج به حاج آقا خیره میشه و بالاخره شلوارش را می کشه پایین و، مثل یک زن، می نشینه روی صندلی توالت. حاج آقا در توالت را می بنده.
از کتاب "ساسپنس در ادبیات نقوی"، فصل "مرد و زن نداریم"
آنان که رییس بوده اند ای لاشی/ چند صد میلیارد برده اند ای لاشی//
رو کلیه فروش و اندکی هم خون را/ یک پنجم سهم ما فراموش نشود ای لاشی//
رباعی از امام نقی، در رابطه با فیش های حقوقی روسای جمهوری اسلامی سامرا
کی از روی امام نقی برای اثبات حقانیت اهل بیت این بود که روی بام خانه مینشست و از بالا روی سر رهگذران بول میکرد و میگفت: دیدی علم لدنی نداری؟! ایشان رهگذران را مجبور به اعتراف به وجود خدا میکردند و از آنجا جبر بولی را پایه نهادند.
اثبات بولی خدا - ص 69
امام در بیت نشسته بود و با باسن مبارکشان در حال نواختن سمفونی سی و چهارم موتزارت بودند که ابوزمبه خزانه دار بر ایشان وارد شد و از کمبود بودجه و منابع بعلت قیمت پایین نفت خبر داد و از ایشان درخواست کرد چاره ای برای افزایش تولید ناخالص ملی بیاندیشند.
ایشان اصحاب را به پیروی از سیره رسول الله تشویق کرد و فرمود: بهترین جایگزین اقتصاد نفت محور، اقتصاد "گروگان محور" است.
--------------------------------------------------------------------
نقش سیره رسول اکرم در زندگانی امام نقی
روزی معتصم از امام نقی خواست برای اثبات حقانیتش داخل قفس گوریلی رفته و با وی شطرنج بازی کند. امام داخل قفس شد و گوریل وحشی به اذن الله آرام گشته و به بازی شطرنج با امام پرداخت. همگان در حال پی بردن به حقانیت امام بودند که ناگهان گوریل امام را کیش و مات کرد. روایت است امام چنان بی جنبه بازی بود و از حرص باخت وحشی بازی دراورد که گوریل بینوا را به ناچار از قفس خارج کرده و امام را یک ماه در قفس نگه داشتند. بعد از آن همه به حقانیت گوریل پی بردند.
امام نقی از #شهرام_امیری دعوت کرد تا در مناظره های فقهی با حضرت همکاری کند و وی را قهرمان مناظره ای نامید. سپس امام با وی جماع کرد و او را به قتل رسانید و همسرش را به کنیزی گرفت.
از کتاب "وات ده فاک ایز گو اینگ این سامرا ؟"