یک روز که نقی با اصحاب از جایی رد می شد، پوستری دید که نوشته بود: زن باید حجاب داشته باشد تا مرد به گناه نیفتد. امام پوزخندی زد و رو به اصحاب فرمود: مانند این است كه بگویند آفتاب نتابد تا بستنی مان آب نشود!
********************************
هرگاه خواستید با خدا سخن بگویید، نماز بخوانید و هرگاه خواستید خدا با شما سخن بگوید قرآن بخوانید؛ اما هرگاه خواستید با خدا دیالوگ برقرار کنید، ماریجوانا بکشید.
امام و گفتگوی تمدن ها
عباسی، نقوی به ره دید و گریبانش گرفت
نقوی گفت ای هموطن، این پیراهن است، افسار نیست
گفت: هتاکی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت: میباید تو را به کهریزک برم
گفت: رو صبح آی، مرتضوی نیمهشب بیدار نیست
گفت: نزدیک است علوی را سرای، آنجا شویم
گفت: علوی از کجا در خانهی خمار نیست
گفت: تا معتصم را گوئیم، در اوین بخواب
گفت: اوین خوابگاه مردم هتاک نیست
گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار نقی، کار درهم و دینار نیست
گفت: از بهر غرامت، جامهات بیرون کنم
گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست
گفت: حدیث بیش گفتی، زان چنین بیخود شدی
گفت: ای بیهودهگو، حرف کم و بسیار نیست
ابو لاشی نفس نفس زنان به امام دائم الجماعمان وارد شد و عرض كرد: وا اماما، وا اسلاما، وا رسولولا آ، جانت به فدایم، شیطان بزرگ با ساخت یك فیلم، به جد بزرگوارت توهین نموده. دستور چیست؟
امام با خونسردی جواب دادند: ابولاشی جان، به نظرت ساخت یك فیلم در آمریكا بیشتر توهین به جدم به حساب میآید یا كشتن و جنایت و تجاوز و شكنجه به نام او و به دست مدعیان جانشینی او؟
راوی می گوید پس از شنیدن این جمله، ابولاشی خشتك به دندان آسیاب سپرد و دربدری پیشه كرد و دیگر هیچگاه پیدایش نشد !!
نقل است در مجلس درس امام نقى (ع) ، كافرى ستاره شناس وارد شد و گفت: یا نقى! چگونه است كه مى گویید بحث ستاره هاى نوترونى و سیاه چاله ها در قرعان اشاره شده، حال آنكه من بیش از ١٠ بار است كه قرعان را مى خوانم اما هیچ شاهدى بر این ادعا نیافتم! حضرت قرعانى كه جلویشان بود را ورق زد و سپس دست روى جمله اى گذاشت و گفت: در عجبم چگونه مطلب به این واضحى را ندیدى، جلوتر بیا و این جمله را ببین. كافر جلوتر آمده و نگاه كرد اما گفت نمیبینم. حضرت فرمود قدرى جلوتر بیا و دقیق تر نگاه كن از آنجا كه معلوم نیست. كافر نزدیك تر شد اما باز گفت نمیبینم. حضرت فرمود قدرى دیگر هم جلو بیا، تا اینكه كافر روى كتاب خم شد و سر در قرعان فرو كرد كه حضرت پس گردنى محكمى به او زد به حدى كه با چانه به زمین خورد و اشك در چشمانش حدقه زد . سپس حضرت تبسم كرده و فرمود: جمله را دیدى ؟ كافر گفت: آرى اى فرزند رسول خدا و درجا شهادتین جارى كرد و از گمراهى نجات یافت.
النقىُ مفتاحُ الخَلا / باب معجزات عملى قرعان
امام نقی را روزگاری شد که دید امت بیشتر از آنکه به مسایل معنوی بپردازند، به امور دنیوی پرداخته و حتی خمس و زکات نیز نمی دهند!
ناگاه فکری به ذهن حضرت رسید و به ابولاشی فرمود که حرم جدشان را منفجر کنند.
ابولاشی سخت در عجب ماند و گفت: یا نقی..من به فدای جد بزرگوار شما.. این دیگر چه بود که فرمودید!؟
و امام نقی فرمود: ساکت یا ملعون! همینگونه است که احساسات این ملت نفهم جریحه دار می شود و ما ارتزاق می کنیم وگرنه که یا باید بیل بدست بگیریم یا گاری به خود ببنیدم.
گویند ابولاشی امر نقی را اطاعت کرده و ملت چونان گوسفندان در خیابان براه افتادند به سرو سینه زدند و نقی را رهبر خود کرده و پولها و کنیزها برایش فرستادند.
رازهای سر به مهر تداوم امامت
*************************************
در خبر است که نقی در مکتب فرمود که: آیا میدانستید الله تعالی در قرعان مجیک، قانون جاذبه زمین را یادآور شده. آنجا که میفرماید: و ما آسمانها را بر پایه هایی استوار کردیم که دیده نمیشود و این از معجزات قرعان است.
بناگاه ملعونی درآمد که: ای نقی! آخر در کجای ای آیه گفته شده که کرات جاذبه دارند!؟ در این ایه گفته شده که آسمان سقفی است بر زمین که ستون دارد ولی ستونش از جنسی نامرئی مانند شیشه ساخته شده.
نقی که سخت ضایع شده بود فرمود که در قرعان جواب تو آمده و تا فردا به تو میگویم و رفت و روز بعد بود که جنازه آن ملعون را همراه با کوزه های شراب در کنار خیابان پیدا کردند و حقانیت نقی بر همه ثابت گردید و دیگر کسی نتوانست بر نقی ایراد بگیرد.
/ نقی و آداب مناظره با کفار / جلد چندم
مردی با سرعت زیاد بر امام نقی وارد شد و از سوی دیگر حضرت با سرعت کم خارج شد. ابو تفخیذ می گوید: به خدای کعبه سوگند با چشمان خود دیدم که تفاوت انرژی جنبشی آن مرد، درون حضرت به گرما تبدیل شد.
امام و بقای انرژی در صدر اسلام
**********************************
ابوعلاف كه برای برطرف نمودن شبهات دینی بطور 7 / 24 در منزل امام نقی سكونت داشت نقل می كند كه روزی در نزد امام بودم كه دیدم غلامان برای ایشان ناهار زرشك پلو با مرغ آوردند! با تعجب از وی پرسیدم: یا امام مادرم به عزایت، شما كه مردم را به خوردن اشكنه و پیاز داغ دعوت می كنید چرا خود از آن تناول نمیكنید؟
امام فرمودند: خموش ای نابكار! آیا چوپان یك گله نیز همراه با گوسفندان علف میچرد؟
گفتم خیر یابن رسولولا و از پرسش خود نادم گشتم.
حضرت نیز شادمان شد و غضروفهای باقیمانده از استخوانهای مرغ را به عنوان انعام به سویم پرتاب كردند
برای نخستین بار خود "ابوو" بر امام وارد شد و پرسید ماجرای این فیلم موهن چیست؟ آیا در آن به رسول دولّا فحش داده اند؟
امام با تاثری عمیق گفت: ای کاش فحش می دادند! ابوو سوال کرد آیا به پیامبر دروغ بسته اند ویا شخصیت او را تحریف کرده اند؟ امام فرمود: ای کاش همه دروغ های دنیا را بر او می بستند و تحریف می کردند! ابوو با بی طاقتی گفت یا ابن رسولولا، بگو چه جنایتی کرده اند این کفار که دل و روده ی شما را چنین خون کرده اند!!؟
امام با چشمانی اشکبار فرمودند: حرام زاده ها هر چه حقیقت درباره ی جدم بود رو کرده اند
*********************************
مردی بر امام نقی وارد شد و گفت: این فیلم محمد چه ربطی به سفیر آمریکا درلیبی داشت که مسلمانان او را کشتند؟
امام نقی فرمود: راست می گویی. ما هم به این تند روی ها اعتراض داریم. سپس به نشانه اعتراض به افراط طلبی مسلمانان، مرد سوال کننده را زنده زنده آتش زد!:e057:
*********************************
کافر کتابی #۱: امام! شما اگر که به مقدسات دیگران توهین هم نکنید که میکنید، پیروان آن ادیان همواره در بلاد شما مورد ستم هستند. ایشان را نجس میدانید و ظروف ایشان را ۱۲۴۰۰۰ بار آب میکشید؛ تسخیر اموال ایشان را مباح تر میدانید و...
کافر کتابی #۲: امام! آیا اینکه شما "مسیح" را پسر خدا نمی دانید توهین مستقیم به بیش از ۲ بیلیون مردم دنیا نیست؟! آیا اینکه شما تورات و انجیل را تحریف شده میدانید توهین
نیست؟
کافر "مسلمان": امام! آیا اینکه شما روزی هزار بار به لایشه و پدرش و عمر و عثمان لعنت میفرستید توهین به عقاید حساب نمیشوند؟!
کافر حربی:
.
.
.
نقل است شمشیر امام هرگز فرصت به کافر حربی نداد. آن سه نفر اولی که این صحنه را دیدند خیی سریع به حقانیت امام پی بردند و به امام "گرویدند"
از کتاب ِ نایابِ امام و مباحثههای سازنده
*امام نقی(ع) پس از دیدن فیلم اهانت به رسولولا، فیلمی مستند در مورد مریم مقدس ساختند و خودشان هم نقش خدا را بازی کردند.
مارکو
سخنان بزرگان درباره امام نقی (عق)
درباره امام نقی (عق) دانشمندان بزرگ و فلاسفه، سخنهای گهر باری گفته اند که ما به ذکر چند نفر از آنها بسنده می کنیم:
افلاطون: ایکاش می توانستم در فضایی نفس بکشم که امام نقی در آن نفس کشیده بود. آرزویم این است که پیش از سقراط، امام نقی معلم من می بود.
سروانتس : امام نقی باعث شد تا دگم های من شکسته شود و جهان را با زاویه ی دیگری ببینم.
نیوتن: در تمام دورانی که درباره جاذبه زمین تحقیق می کردم، به سخنان امام نقی گوش می دادم تا اینکه یک روز متوجه جاذبه زمین شدم.
انیشتن: رساله ای از امام نقی به دستم رسید آن زمان ۹ ساله بودم. مدرسه را رها کردم و رساله امام نقی را چندین بار خواندم و متوجه شدم که همه چیز حتی سرعت نور در جهان نسبی است.
چارلی چاپلین: در کودکی وقتی کار بامزه ای انجام می دادم، مردم می گفتند حتما امام نقی الگوی من است. تا اینکه یکبار امام نقی را از نزدیک دیدم و اصول سینما و ساختن فیلم های طنز آلود اجتماعی را به من یاد داد.
:e057::e057::e057:
***********************************
کافری بر امام نقی وارد شد و پرسید: «یا نقی، شما مسلمین می گویید معجزه پیامبر اسلام، کتاب او است، این کتاب قران، چه چیز استثنایی دارد؟!»
امام نقی فرمودند: «قران یک کتاب است، اما مسلمانان بر اساس فرمان های این کتاب، دیگر کتاب ها را آتش می زنند، کتاب فروشی ها را غارت می کنند و نویسنده ها را می کشند، معجزه از این بالاتر؟
********************************
در خبر است که امامنا نقی تنها کسی بودند که برخلاف اجدادشان به عقاید دیگران احترام می گذاشتند. ایشان گرچه غیر مسلمانان را کافر، نجس و مهدور الدم می دانستند ولی هیچگاه کسی را به این جرم نکشتند بلکه سعی می کردند از برچسب های اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی و محاربه و حتی فروش مواد مخدر در حذف آنها استفاده کنند.
نقی امام رحمت - دکتر نقی شرینقی - جلد زرده