دفترچه

نسخه‌ی کامل: طنز و جوک امام نقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
[عکس: 7.jpg]
از کرامات بی بی فاطمه زهرا این بود که ایشان همیشه در نقش بی بیِ حُکم ظاهر میشدن ..!!
یک دست بی بیِ خِشت و دستی دیگر بی بیِ گیشنیز بودند .... !!
امام نقی(ع) ،تاسوعا را ولنتاین شیعه میدانست و برابر با شب قدر زیرا در این شب عزیز داف هایی ظهور میكردند كه حوریان بهشتی مثال پیرزن یهودی بود در برابر سبزه مزبله !
-------
تی شرت تنگ و سوتین اسفنجی مشكی مخصوص محرم رسید
به جای عزای بر حسین بر حماقت خود عزاداری کنید!

پیام امام نقی برای ملتی که در کثافت و لجن حکومت اسلام در حال شنا کردن است اما برای یک عرب وحشی بیابانی به نام حسین که ۱۴۰۰ سال پیش به هوس رسیدن به خلافت به فاک رفت خود را جر می دهد
عمام نقی در حال عبور از خیابان بود و اصحاب لخ لخ کنان به دنبالش.
ناگهان دسته سینه زنی از راه رسید.
ابولاشی از عمام پرسید یبن رسولولا چرا ایستادید؟
عمام میفرماید من هروخت دسته میبینم وایمیسم تا دسته بره
اصحاب نعرکشان و خشتک دران دویدند و خود را به دسته مالیدند
عمام نقی در حال تفکر بود که ابو لاشی بر او وارد شد و پس از سلام نشست.
عمام پرسید چه میخوای ابولاشی؟
ابولاشی گفت یبن رسولولا چرا در روز عاشورای جد بزرگوارت نذری قیمه میدهند؟؟
عمام نقی فرمود چون یزید آنها را قیمه قیمه کرده است.
ابولاشی گفت کی کاش یزید جد بزرگوارتان را کباب میکرد.
عمام دستی بر پشمهای زهار خود کشید و عربده ای فرمود و از حال برفت و اصحاب خشتک دراندند و سر به بیابان گذاشتندی
زمان: روز عاشورا مکان: صحرای کربلا
سپاه حسین با هفتاد و دو نفر در یک طرف و امام نقی تک و تنها در مقابل آنها!

حسین : من نوه مملی هستم پس حکومت و بیت المال و مردم همش سهم منه حق منه من حقمو به هیچکی نمیدم! من برای زنده کردن سنت مملی و علی قیام کردم، هدف من امر به معروف و نهی از منکره ابزارم هم اسید سولفوریک غلیظ! هر کی سر راهم باشه تو اسید حلش میکنم!

امام نقی : خجالت بکش مرتیکه روانی! دوره وحشی بازیها و آدم کشیها و قتل عامهای ممد تخیل بچه باز و علی جلاد وحشی تموم شده، دیگه نمیشه حمام خون راه انداخت الان دوره خر کردن و سوار شدن بر مردمه هزار بار گفتم بیا حکومت ولایت مطلقه نقیه رو نصف نصف با هم تقسیم کنیم اما تو به نصف راضی نشدی تمامشو خواستی

حسین فرمان امر به معروف و نهی از منکر صادر می کند افراد سپاه حسین هر کدام به نوبت یک بیست لیتری اسید سولفوریک غلیظ برداشته پس از حمله به سمت امام نقی کل آنرا روی سرش خالی می کنند!

پس از حمله آخرین نفر حسین مشغول آماده کردن خود برای جشن پیروزی بر نقی و رسیدن به قدرت می شود که ناگهان با دیدن شخصی که به آنها نزدیک می شود شلوار حسین و یارانش به قهوه ای تغییر رنگ می دهد! نقی بود! در حالی که بیلاخی حواله آنها می کرد و قاه قاه می خندید …

نقی : همه زورتون همین بود نی نی کوچولوها؟! قدرت اسید سولفوریک ساخت چین مسخره تون در مقابل قدرت اسیدی شاش من آب شکر هم نیست فسقلیا! …

… پایین رفتن شلوار نقی و دست به آلت و مسلح شدن او و هدف گرفتن حسین و سپاه او و شاشیدن نقی به آنها همان و قادر نبودن پزشک قانونی کربلا به تشخیص جنازه حسین و یارانش از لاشه سگ همان!

حقیقت العاشورا والکربلا به قلم امیرالمومنین حضرت عفیر ( عر )

24=))=))
یکی از دلایل شکست لشکر امام نقی در ناقورا این بود که حضرت اشتباها آب را به روی لشکر خودشان بسته بودند.
منبع: نقی و نهضت ناقورا جلد قشنگه
چند تن از شیعیان روز عاشورا در حالی که قلاده و زنجیر به گردنشان بسته بودند به نزد امام نقی آمده و واق واق کنان گفتند:یا امام ما سگ جدتان حسینیم و حاضریم جانمان را برای حسین فدا کنیم!
حضرت با حالت تاسف سری تکان داده فرمودند:برخیزید و این قلاده ها را از گردنتان باز کنید، جدم حسین سگ نمیخواهد بلکه مرید میخواهد! حضرت سپس با دستان مبارکشان قلاده ها را از گردن آنها باز کرده و به جای آن روی دوش هر کدامشان پالانی گذاشتند و در حالی که هووش کنان آنان را به سمت ایران رم میدادند فرمودند:بروید به سمت ایران که جانشینان حسین در آنجا به مریدانی امثال شما بسیار محتاجند.
از ارادت تا مریدی-روایت ۶٩
بابا اینا دیگه کین چطوری این جک ها رو درست میکنن E40d
جدا میگم چقدر استعداد چقدر هوش آخه خیلی جالب و زیرکانه است!
ظاهرا اسلام دشمنان فوق العاده باهوش و قدرتمندی دارد.

ولی منکه جرات نمیکنم با این چیزا اینقدر شوخی کنم! حالا خودم چند ساله عاشورا تاسوعا تا دم در خونه هم بیرون نمیرم، ولی دیگه توهین و مسخره کردن در این حد یه وادی دیگه ایه!