شعار برای درب سفارت عربستان
میکنم میکنم آنکه برادرم کرد
آل سعود رو باید کشت .... چه با کفل چه با پشت
وای اگر خامنه ای حکم لواطم دهد...
شعار دیگه ای هم هست که مظلومیت ما را به گوش جهان برساند؟
امام نقی پس از ازدواج با لایشه متوجه شد ترجمه ی عقد نامه ایشان با فکت شیت منتشر شده توسط ابولاشی (پدر لایشه) متفاوت است.
بر اساس این فکت شیت , امام تا ۱۵ سال حق ندارد به لایشه دست بزند و در صورت تخلف ابولاشی حق دارد ۶۹ بار به امام دخول کند .
عقد نامه ننگین "لایشه چای"
امام و ازدواج به ظاهر برد برد
ای مالک! «هیچ چیز مثل خون ریزی موجب از بین رفتن نعمت و زوال حکومت نمیشود.» از این رو بهتر است که تو هم مثل حکومت ابو چلاق چوبه های دار را برقرار کنی تا خونی ریخته نشود.
نحج الملاقه، نامه های امام نقی به مالک
(خبرگزاری هرانا – در سه روز گذشته دستکم ۴۳ نفر در ایران اعدام شده اند)
روزی ابولاشی از امام نقی پرسید: و مکرو مکرالله والله خیرالماکرین یعنی چه؟
امام کمی فکر کرد و گفت:
اونا برا خدا ماکارونی درست کردن ولی خدا خودش بهترین ماکارونی رو درست میکنه.
قال نقی (ق)
سپوخ الحج من الطرفة المعراج
از ما نیست کسی که در حج سپوخته نشود
شعری از ایرج میرزا برای مراسم مضحک و مسخره ی عاشورا, به خوندن دوباره ش می ارزه
بدون سانسور البته..
"زن قحبه چه می کشی خودت را
دیگر نشود حسین زنده
کشتند و گذشت و رفت و شد خاک
خاکش علف و علف چرنده
من هم گویم یزید بد کرد
لعنت به یزید بد کننده
اما دگر این کتل متل چیست
وین دسته خنده آورنده
تخم چه کسی بریده خواهی
با این قمه های نابرنده
آیا تو سکینه یی که گویی
سو ایستَمیرَم عمیم گَلنده
کو شمر و تو کیستی که گویی
گُل قویما مَنی شِمیر اَلِنده
تو زینب خواهر حسینی
ای نره خر سبیل گنده
خجلت نکشی میان مردم
از این حرکات مثل جنده
در جنگ دو سال قبل دیدی
شد چند کرور نفس رنده
از اینهمه کشتگان نگردید
یک مو ز زهار چرخ کنده
در سیزده قرن پیش اگر شد
هفتاد و دو سر ز تن فکنده
امروز چرا تو می کنی ریش
ای در خور صد هزار خنده
باور نکنی بیا ببندیم
یک شرط به صرف برنده
صد روز دیگر برو چو امروز
بشکاف سر و بکوب دنده
هی بر سر و ریش خود بزن گل
هی بر تن خود بمال سنده
هی با قمه زن به کله خویش
کاری که تبر کند به کنده
هی بر سر خود بزن دو دستی
چون بال که میزند پرنده
هی گو که حسین کفن ندارد
هی پاره بکن قبای ژنده
گر زنده نشد، عَنم به ریشت
گر شد عن تو به ریش بنده"
از امام نقی خواستند یک خاطره شیرین تعریف کند. وی گفت : «نوجوون بود، فرودگاه جده بود، بازرسی کردیم»
و از وی خواستند خاطره ای بد تعریف کند و گفت :« نوجوان بودیم، فرودگاه جده بود، بازرسی میکردند»
---------------------------
حلیة النقویون - خاطرات خوب و بد ائمه - ص 69
حج ابراهیمی ۷۲ قسمت دارد و شیرین ترین آن برای شیعیان ما عبور از گیت فرودگاه جده است.
امام نقی در دیدار حاجی های از گیت رد شده
ابن چاقال پیش امام آمد و گفت : میخواهم به حج برم .
امام گفت : نرو.
ابن چاقال اصرار کرد .
امام لبخند زد و فرمود : برو.
از کتاب "با امامی که علم لدن داره بحث نکن , گت ورن"