دفترچه

نسخه‌ی کامل: طنز و جوک امام نقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
امام نقی در بیت لمیده بود که یکی از مداحان شهر وارد شد و بی مقدمه نزد حضرت رفته و خخخخاااااارت یک خلط سنگین روی صورت حضرت انداخت. حضرت خشمگین شد و گفت: مردک مگر مرض داری؟ این چه کاریه؟ مداح گفت: آمده بودم شعری در وصفتان بگویم ولی شنیدم جدتان رسولولا گفته اگر در سینه انسان کثافت باشد بهتر از شعر است! من هم گزینه بهتر را تقدیم کردم. حضرت آمد حرف بزند که شاعر شهر وارد شد و فین محکمی نموده و محتویاتش را به ریش امام مالید. امام هاج و واج مانده بود که گروه سرود دبستان گلهای سامرا به مسجد ریخته و دسته جمعی بر امام بول و غائط کردند. روایت است امام درحالی که سرتاپایشان رنگ قهوه ای شاعرانه ای گرفته بود در حال فحاشی به جدشان به حمام عمومی گریخته و تا یک ماه آنجا مقیم بودند.

منبع: دلاک سامرا
روزی امام نقی در مسجد با صحابه در حال گفتگو بودند که ناگهان صحابی بیق (بنی سگ) از امام پرسیدند که شعار اولیه ی ما نه شرقی و نه غربی بود. اکنون با شرق (ابا بوتین) هم پیاله شده ایم و تکلیف مان با غرب هم روشن نیست ، چه بر ما رفته است؟
آن بزرگوار با چهره ای برافروخته فرمودند اسلام یعنی دین تسلیم. اون روز اون طور گفتم و الان این طور میگم. سپس امام بنی سگ را سپوختند. نیمه های شب امام نقی به سربازان گمنام و بی پدر و مادر امام زمان دستور دادند تابلوی نه شرقی و نه غربی را از بالای مسجد پایین آورده و تابلوی شرق خوبه و غرب بد نیست را به جای آن نصب کنند. امام نقی در حالی که لبخندی بر لبان مبارکشان نقش بسته بود با خودشان زمزمه کردند که آن قدر این تابلوها را عوض بدر می نمایم تا این بع بعی ها ک . گیجه بگیرند.
اسلام و قلعه ی حیوانات ، فصل مثلث بیق
یکی از اصحاب از امام نقی پرسید: عزیز ترین ما در نزد شما کسیت؟ امام فرمود: مادر همه شماعزیزان من هستند.امام و کج فهمی ها.
امام نقی(ع) استایل خاصی در سر بریدن داشتند. ابن ابا الجلاد روایت می کند ایشان ابتدا دو پای خویش به عرض شانه می گشودند، نفس عمیقی می کشیدند و خوب تمرکز می نمودند. سپس گوسپند را به دست چپ می گرفتند و کارد را در دست راست و بعد با حالتی بسیار غصه دار رو به آسمان زار می زدند:« می مردی به جای گوسپند، کفتر بر آبراهام فایرفایتر نازل می کردی؟! نقی وکیلی می مردی؟! »

پس از انجام فریضه نیز، فورا با یک دست و دو پا گرسنگان سامرا را پس می زدند و با دست دیگر گوسپند سربریده را زیر بغل زده در کوچه های سامرا میگ میگ وار دور می شدند.

امام و آداب عملی عید قربان در سال های تحریم

از تاک نقوی
پس از اعلام سقوط هواپیمای روسی امام با اندکی خضوع به خانواده اش تسلیت گفته و با شعفی فراوان از زن او خواستگاری نمود.
امام و فرصت های ناگهانی.
ماه محرم بود و امام داشت با آب و تاب فراوان وقایع ناقورا را تعریف و تحریف میکرد. ناگهان ابوفکور بلند شد و پرسید : شما خودت آنجا بودی؟
امام فرمودند : نه من نبودم. ننه ات بود برام تعریف کرد.
خلاصه امام نه اعصاب داشتند نه شعور
---------------------------------------
حلیة النقویون - نقی چرخنده - ص
ابوتفخیذ پیش امام آمد و عرض کرد :
دخترم کنیزت! این قرآن اهدایی پوتین تقلبی بوده.

امام فرمود : قرآن کتابی است برای زندگی. تقلبی یا اصل نداره.

سپس شروع به خواندن همان کتاب کرد تا به آیات شریفه " القارعه مالقارعه " رسید . لبخندی زد و فرمود : در هر حال کتاب چرتی است
در بحبوحه جنگ ممسنی، علمدار سپاه دشمن تا تیرک خیمه امام‌نقی رسیده بود که امام اصحاب را فراخواند و فرمود: زود چاره ای بیندیشید وگرنه به فناک رفته ایم. سلمان اسپانیولی با بیلچه خندق کنی وارد شد و عرض کرد یا نقی! این استراتژی هم جواب نداد؛ گمانم باید چون آنان قرعان را بر سر نیزه زنیم. حضرت از بی بصیرتی صحابی عصبانی شد وفرمود: احمق! قرعان ناطق منم و آنها دروغینند.
ابولاشی روایت کند که اصحاب نادان حضرت را گرفته و از ماتحت بر نیزه کردند. پس از این خدعه، سپاه دشمن که از شدت قهقهه توان جنگیدن نداشت عقب نشینی کرد و این جنگ نیز با پیروزی سپاه اسلام و ماتحت دریده امام به پایان رسید.

دامب اند دامبر- امام و صحابه بی بصیرت-جلد زرده

از منقول النقی الثانی
امام هزار جلد قرآن کریم و هزار جلد قرآن مجید به همراه دو هزار جلد مفاتیح الجناح و مخلفات را در پاسخ به کادوی ابو پوتین به بلاد روس فرستاد ابو سنده از امام دلیل این کادوی وحشتناک را جویا شد امام در پاسخ فرمود مردک چکمه ! خیال کرده به این راحتی اجازه می دهیم خود و کشورش را از شر کتب و منابع اسلامی راحت کند!!!
( تاریخچه ماتریس SWOT(فرصت و تهدید) در اسلام و جایگاه آن در تصمیم گیری های امام )