دفترچه

نسخه‌ی کامل: طنز و جوک امام نقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
امام از حقوق همجنسگرایان دفاع میکرد به مخالفان میفرمود ؛
اگر کسی حقوق نگیرد پس درآمدی ندارد که بتوان از آن سهم امام گرفت بنابراین با دادن حقوق به همجنسگرایان ،درآمد ما افزایش می یابد.
قال النقی؛ رنگین کمان از نشانه های بارز وجود فرشته های همجنسگراست.
قال النقی(گچ) :
اگر دین ندارید حداقل خرافاتی باشید.
.
خدمات متقابل اسلام و توهم - امام نقی
بارالله ما تنها مسلمان و بنده واقعی تو هستیم و بایستی همه نعمات دنیوی بما تعلق داشته باشد، پس چرا ما شیعیان حتی دراین نعمات شریک هم نیستم؟ بیابان و شتر را به ما دادی و بقیه را به کافران.
الله: ما به کافران عقل دادیم که کار بکنند و به شیعیان نفت دادیم که با پولش حال بکنند.

نیایش امام نقی با الئه.
اباسائل: اماما مذاکرات با نصرانیان که در زمان شما هم همینقدر طول میکشید آخرش هم نتیجه نداشت. فرقش با حالا چیست؟
امام نقی : آن زمان نه تنها خانه عفاف نزدیک هتل بلکه کل اتریش رونق بیشتری میگرفت
--------------------------------
حلیة النقویون - چرا سوسن نمیرفت مذاکره با امام نقی - ص 96



رکود مذاکرات هسته ای، رونق در فاحشه خانه ، بستنی و دوچرخه سواری | دو هفته نامه ایرانمهر

[COPY]العربیه – اگر فکر می کنید که این روزها جمعیت دیپلماتها، مقامات، ماموران امنیتی، تحلیلگران و خبرنگاران در وین، و در جریان مذاکرات اتمی ایران، فقط کار می کنند، سخت اشتباه می کنید. مدیر یکی از فاحشه خانه های وین می گوید وقتی مذاکرات ایران در این شهر برگزار می شود، “کار و کاسبیش سکه” است.
خبرگزاری رویترز در گزارش روز یکشنبه ۵ ژوئیه خود می نویسد، مدیر این فاحشه خانه حاضر نشد هویت مشتریان خود را فاش کند، ولی با خوشحالی گفت هرچه این مذاکرات بیشتر طول بکشد او راضی تر خواهد بود.
بعضی از خبرنگاران هم از اینکه این دور از مذاکرات در وین برگزار می شود راضی تر هستند. یک خبرنگار ایرانی به رویترز گفت که دور قبلی مذاکرات در لوزان سویس بوده و به دلیل گرانی آن شهر او نتوانسته “ازدواج موقت” بکند.
فاحشه خانه ها در اتریش قانونی هستند، و این روزها برای راضی کردن مشتریان تخفیفهای ویژه هم می دهند
هتل کوبورگ وین، یک قصر قدیمی است که تبدیل به هتل شده، بیشتر مذاکرات اتمی ایران و گروه ۵+۱ از سال ۲۰۱۴ تا کنون در آن برگزار می شود.
به گزارش خبرگزاری رویترز، در تمام این مدت شایعات بسیاری در باره راههای زیرزمینی این هتل به فاحشه خانه های شهر وین بر سر زبانهاست.
یک دیپلمات غربی به رویترز گفت که این می تواند شایعاتی باشد که در باره مذاکرات اتمی در جریان است، و اقتباسی باشد از فیلم کلاسیک “مرد سوم” که داستان قایم موشکبازیها در کانالهای زیرزمینی شهر وین است
بعضی از مذاکره کنندگان تفریحات دیگری را دنبال می کنند. یک روز مرخصی از چک و چانه زدن در باره سانتریفیوژها اورانیوم و مقررات حقوقی بازرسان سازمان ملل، و رفتن برای دوچرخه سواری دور رودخانه دانوب. در یکی از همین گردشهای دوچرخه سواری بود که جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، در ماه مه گذشته در شهر ژنو، از ناحیه پا دچار شکستگی شد.
بعضی از دیپلماتها لباسهای رسمی کار را می کنند، و در استخرها شیرجه می زنند.
اما کلافه بودن همگی آنها آشکار است. یک دیپلمات به رویترز گفت: “این گفتگوها جانکاه شده است. من باید اکنون بکار دیگری بپردازم، وگرنه خل می شوم.”
غذای هتل ها هم بعد از ۱۰ روز دیگر یکنواخت شده اند. تیم مذاکره کننده اتمی ایران، برای تغییر، سفارش غذا به یک رستوران ایرانی محلی می دهد.
مذاکرات مدتهاست که ادامه دارد، و یک دیپلمات آنرا به داستان فیلم “گراندهاگ دی” سال ۱۹۹۳ تشبیه کرد که یک مرد هر روز همان کارهای روز قبل را تکرار می کند.
خبرنگاران که ساعتها باید منتظر خبر بمانند، برای صرفه جویی در انرژی، تمام صندلی های سفری یک فروشگاه شهر وین را خریده اند.
در روزهای گرم تابستان که درجه حرارت به ۴۰ درجه می رسد، خنک شدن در هوای آزاد کار دشواری است.
فیلمبرداران و عکاسان و خبرنگاران بیشتر با شلوار کوتاه و تی شرت راه می روند، و وزارت امور خارجه اتریش برای راضی نگه داشتن آنها دستور توزیع بستنی داده است.
دستکم یکبار در روز یک مامور وزارت امور خارجه با یک گاری بستنی وارد چادر اصحاب رسانه می شود و داد می زند: “توجه توجه، بستنی حاضر است.”
اما اینها نمی تواند کار خبرنگاران را در طول روز آسان کند. یک خبرنگار فرانسوی که از طولانی شدن مذاکرات اتمی ایران و قدرتهای غربی بشدت ناراضی بود به رویترز گفت: “تا کی همش بنویسیم که طرفین در حال نزدیک شدن به توافق هستند؟”[/COPY]
شعر رمضّان

دهان ها عفن
بی مسواک
همه کان ها گشادان است!
وگر دست محبت سوی کس یازی
شوی زودی پشیمان:
چون نفس بد بوست!
چون خورده است تا حلقوم
ذخیره‌ی آخرت مر،‌ کشته خود را
معده‌ی بیچاره نالان است.
رمض-ضان است!
-شعر از استاد خفقان
نقل است که در روز قیامت شخصی تعداد گناهانش یکی بیشتر از تعداد ثوابهایش بود و باید به جهنم میرفت و شفاعت ائمه را طلبید. ائمه با توجه به راحتی پرونده آنرا به امام نقی واگذار کردند. حضرتش در کارنامه اعمال آن شخص یک گوزیدن در ماه رمضان درج کردند که به علت خروج زایدات از بدن دارای یک ثواب بود و چون در ماه رمضان بود ثواب آن ضربدر دو میشد. آن شخص با تفاضل ثواب مثبت یک وارد بهشت شد!

از کتاب کیمیای سعادت تالیف امام محمد گوزنی
ابو نازک در دعوای زرگری با وزاری رومی فریاد زد: هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید.
امام نقی که از خنده ریسه می رفت فرمود: تهدید نکنید ولی تا جایی که می خواهید می توانید بکنید تا امامزاده های بیشتری تولید شود.

امام نقی و تبدیل تهدید به فرصت
‪#‎NeverThreatenAnIranian‬


فریاد ظریف بر سر مذاکره کنندگان غربی: هیچ وقت یک ایرانی را تهدید نکنید
پنج سال و شش ماه از امامت نقی (ع) می گذشت, ایشان حدود یازده سال داشتند*.
صبح نوزدهم ماه رمضان بود, قطره اشکی بر چشمان حضرت جاری گشت و با بغض فرمودند: الیوم, یومِشِه.
کیف و نعلین زرد خود را برداشته به سمت مدرسه رهسپار شدند. تا از در خواستند خارج شوند, سه جوان با ایشان برخورد کرده, مانع خروج ایشان شدند. امام به این نشانی توجهی نکرده, پس از وصول خمس به راه خود ادامه دادند.
دو کوچه پایین تر یک غازقلنگ سر راه ایشان تخم گذاشت, باز به این نشانی توجه نکرده, تخم را برای افطار برداشته به راه خود ادامه دادند.
در مدرسه ابن ملجم را گوشه کتابخانه یافتند و خیلی دوستانه در کنار او جلوس کردند.
نقی: تقدیری که خداوند برایم رقم زده را با جان و دل می پذیرم, عذر و منّتی بر تو نیست. خودت می دانی چه باید بکنی.
ابن ملجم: نقی جون, جون اون هاله تابانت دست از سر من بر دار بزار مشقام رو بنویسم!
نقی: میلیج جون, من کلی روی "فزت و رب الکعبه" کار کردم, دو کامیون شیر سفارش دادم, تازه دو روز دیگه سوسن اینا از خجالتت در میان, بیا کار رو یکسره بکن!
ابن ملجم: ای بابا! انگار نمی فهمی... فردا امتحان هندسه دارم, برو خدا روزیت رو یک جای دیگه حواله کنه...

خلاصه نقی مثل گدای سامره, آنقدر سریش بازی در آورد که ابن ملجم راضی شد یک لگد بزنه که نقی دست از سرش بر داره.
نقی به پوزیشن سجده رفت, ابن ملجم از پشت آنچنان لگدی بر بیضتین امام وارد کرد که ایشان آن جمله مربوطه را فراموش کرده, به جیغ بنفش اکتفا کردند!

نقل مکرر از ابولاشی است که خانوم معلم گوش آن دو را می پیچاند و می گفت: "صد دفعه گفتم جای این خز بازی ها توی مسجده نه مدرسه!" و از آن لگد بود که چشمان امام نقی به این شکل در آمد.

* ایشان در شش سالگی به امامت رسیده بودند.
‫#‏نقی‬ ‫#‏نقی_علیه_السلام‬ ‫#‏ابولاشی‬ 
شب شعرخوانی پاچه خواران متوكل عباسی بود و با توجه به اینكه شب قبل در مسجد برای احیا با جوراب خوابیده بودند و درماه رمضان دهانشان بوی گند خرمرده میداد صفوان كه داشت از آنجا رد میشد فكر كرد طویله هارون است بوی اشترانش. داخل شد تا به شترانش سری بزند همان لحظه مجری به او اشاره كرد :
صفوان: اینجا كجاست؟
متوكل: آورین، آورین
صفوان: اینان كی اند؟
متوكل: طیبكم الله، ماژالاه
صفوان: بگمانم شترانم
متوكل: آورین، آورین
وصدای گریه و ناله حضار شروع شد و مومنان صفوان را روی دستهایشان بلند كرده و با شیون و زاری مجلس را عرفانی كردند....