دفترچه

نسخه‌ی کامل: طنز و جوک امام نقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
روزی امام شنگول و مست درراه منزل از جلوی مسجدی در حال گذر بود که عده ای از مسلمانان با دیدن او سراسیمه سوی او شتافتند و پس از خوشامد گوئی و تعریف و تمجید از ایشان در باره بهشت، حوریان والئه از او پرسیدند. امام در عالم مستی و بی توجه به عواقب صحبتهای خود، گفت که بهشت همان فاحشه خانه ، حوریان همان فاحشه ها و الئه نیزهمان جاکش است. در تبلیغات همه چیز مجانیست، تا ببینیم حروف کوچک قرارداد چی میگند.

از آن ببعد کسی دیگر نشانی از امام ندید.
اینکه الله در سوره بقره آیه ۱۸ فرموده: " ... ما به آنها گفتیم: به صورت بوزینه هایی طرد شده درآیید." خود دلیل بارزی بر قبول فرضیه فرگشت داروین توسط اسلام و تکامل انسان از نسل میمون است.

امام نقی و افه های مدرنیسم
شباهت با ظهور آقا امام زمان

در دیدار پرشور جمعی از کنیزان با امام نقی ، برخی از ایشان خواستار ظهور و رویت آلت مکرم ایشان بودند.امام نقی در پاسخ به آنهافرمودند : شرط ظهور خواستن نیست بلکه برخاستن است . بعد از لحظاتی آلت مبارکشان برخاست لذا ظهور آنرا به رویت جمع ایشان رساندند و با تمامی آنها جماع نمودند .

امام نقی و شاید این جمعه بیاید آبم
از ابولاشی نقل بود و هست و خواهد بود امام نقی در ماه مبارک و میمون و بوزینه و شامپانزه و اورانگوتان و گوریل رمضان به عمد روزه نمی گرفتند تا بعد از از اتمام ماه کفاره آن را به صورت عملی بدهند و 60 نفر را 1 بارسیر، بکنند یا 1 نفر را 60 بار سیر ، بکند یا 60 نفر را 60 بار سیر ، بکند یا ...

امام نقی و سیر ، کردن مردم.
من برزیلی نیستم، ولی برزیلی هارا دوست دارم.

ازكتاب خاطرات منتشرنشده امام نقی از استخرهای ریودوژانیرو
ال النقی در جمع اصحاب:
من به 2 دلیل منطقی نمیتونم روزه بگیرم

1.گشنم میشه
2.تشنم میشه
3.نمیتونم جماع کنم

امام نقی و منطق النق
امام نقی میفرمود؛
میزان رای ملت است لاکن ما فقط آنرا میزان میکنیم.
نقی وانتخابات
و خداوند برای زنان ،نزد هر مردی ،دوتوپ به ودیعه گذاشت تا جهت دیدن توپ بازی مردان دیگر ،به استادیوم نروند
روزی امام نقی در حیاط مسجد بیت العباس در حال وضوگرفتن بود كه دو كودك بر امام وارد شدند و گفتند:
یا اماما! ما تابحال كسی را ندیدیم كه چنین وضو...
تا كلمه ی وضو بر گوش امام وارد شد، ایشان با حالتی برافروخته فرمودند: تا اون روی سگم بالا نیامده بروید گم شوید
كودكان پس از شنیدن فرمایشات امام رفتند گم شدند و تاكنون اثری از انان یافت نشد.

امام و ان روی سگ
«ابونخود بن هر آش» به نمایندگی از دیار پارس بر امام وارد شد و
عرض کرد: یا نقی! در بلادمان باران نمی‌بارد.
امام که حوصله نداشت فرمود: می‌گویی چه کنم؟
ملتمسانه گفت: سفارش ما را پیش خدا بکنید.
فرمود: چرا خودتان بهش نمی‌گویید؟
گفت: به هر حال حرف شما تو گوش خدا یه جور دیگه میچرخه.
فرمود: من حال ندارم، خودتان بگویید.
با شگفتی پرسید: آخر چگونه؟
فرمود: مگر خدا نگفته برای صحبت کردن با من نماز بخوانید؟
با سردرگمی گفت: خب؟
چون صحبت بدینجا رسید، کاسه‌ی صبر حضرتش لبریز گشت و
وی را به ضربتی به دیار باقی رهنمون ساخت.