دفترچه

نسخه‌ی کامل: طنز و جوک امام نقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
آن جمله ش درباره اثبات وجود خدا روهروقت که یادم میاد خندم میگیره که میگفت:خدا وجود دارد اگر وجود نداشت من به شمامیگفتم:))))
یک کافر از امام نقی پرسید: اگر صدنفر مبتلا به سرماخوردگی را به یک امامزاده ببریم چند نفر آنها شفا پیدا می کنند؟
امام نقی: شاید پنج نفر.
کافر: حالا اگر آنها را به مطب پزشک ببریم، تقریبا همه ی صدنفر درمان می شوند؛ حالا کدام معجزه گر است؟ دین یا علم؟ کدام شایسته ی پیروی است؟
امام : خُب! معلومه! دین!
کافر امام را کتک مفصلی زده و متواری شد.

معجزه ی حماقت، جلد زرده
نقل است که روزى جوانکى ایرانی نزد امام نقی (ع) رفت وگفت:

یا نقى!من چگونه باور کنم که اصحاب کهف سیصد سال در غار خوابیدند؟

امام لبخندى زد و فرمود: یک نگاه به دور و برت بینداز، ببین چگونه مردم کشورت چهارده قرن است در خواب جهالت و غفلت اند.

جوان پس از شنیدن این سخن چهره اش سرخ شد و به سرعت به سمت غار کهف دوید!

------------------------------------------------------------------------

نقی با یارانش از ترس عباسیان فرار کردند و در غاری پناه گرفتند.

۱۲۰۰ سال به اذن خدا خوابیدند و در زمان حکومت جمهوری اسلامی بیدار شدند ولی توسط رژیم دستگیر شدند و بجرم محاربه اعدام شدند!
این بی ناموس ها چنان اینترنت بر ما بسته اند که یزید آب بر حسین نبسته بود.

امام و ارتباط جهانی

-----------------------------------------------------------------------------

امام خسته و کوفته از میدان جنگ به خرابه ای گریخته و پنهان شده بود.

در آنجا مورچه ای دید که تلاش میکند دانه گندمی را از دیوار بالا ببرد و هر بار دانه از دهانش می افتاد. امام که دید که مورچه بعد از صد بار تلاش هنوز خسته نمی شود حوصله اش سر رفت و به مورچه گفت: عوض این همه زور زدن از من میخواستی که برایت دانه را بالا ببرم.

مورچه نگاهی خوارومادرکش به امام کرد و گفت: آویزون شدن و از زحمت بقیه خوردن در شان شماست. ما نون بازومونو میخوریم داداش...

امام که از حاضر جوابی مورچه شاکی شده بود خواست بر روی وی بول کند و غرقش نماید که مورچه سر آلت حضرت را گاز گرفت و گریخت...[عکس: 10.gif]
نقل است امام نقی در نبرد نقاوند با پهلوانی ایرانی به نام اسفندیار روبرو شد. ابتدا با ذوالنقار به او حمله کرد ولی نتوانست او را شکست دهد. با نگاهی به شاهنامه فردوسی تقلب کرده و سعی کرد با تیری دو سر چشمان او را نشانه بگیرد ولی از آنجا که پورت ورودی در ورژن جدید اسفندیار غیر فعال شده بود، تیر کارگر واقع نشد. پس از آن امام با استفاده از مکر الهی خود حیله ای اندیشید. یک جلد قرعان نقید و مفاتیج المجانین به وی هدیه داد و به سامرا برگشت. نقل است اسفندیار و قوم و فرهنگش با خواندن آن کتب چنان نابود شدند که حتی در تاریخ هم نامی از آنها نماند.

نقی و استفاده از سلاح های نا متعارف و کشتار جمعی
روزی نقی(ع) "استفن هاوکینگ" را جهت مناظره به خدمت پذیرفت و اول آن ملعون شروع به بیان استدلالات علمی در رد مذهب کرد. نقی(ع) که حریف را کلا خیلی قدر دید و چیزی از حرف هایش نمی فهمید، ناگهان آنقدر معلولیت او را مسخره کرد که برخی حضار از خنده بر خود بول نمودند. سپس فریاد زد: این کافر ملعون، معصیت کار بوده و خدا به این روزش انداخته است. دلیلی از این روشن تر می خواهید؟!

اصحاب نعره ها کشیده و جامه ها دریدند.

سیره نقوی، پاسخ به دانشمندنما ها
«خوکِ کبیر» در گورستان مشغول سخنرانی بود: "...ما علاوه بر اینکه زندگی مادّی شما را مرفه می‌کنیم، زندگی معنوی شما را هم می‌خواهیم مرفه باشد. لکن دلخوش به این مقدار نباشید...".

«گوسفندان» شروع کردند به کف‌زدن، که با اشارۀ خوکِ کبیر، «سگانِ هرزِ ولایت» بلند شده و برای خفه کردن صدای دست‌زدن، بلند بلند تکبیر گفتند. [عکس: 5.gif]

گوسفندان نیز بی‌درنگ از آنها پیروی کرده و گورستان را غرق غریو الله‌اکبر کردند.

امام نقی که دورادور شاهد بر ماجرا بودند، با افسوس فرمودند: خلق را تقلیدشان بر باد داد، ای دوصد لعنت بر این تقلید باد...[عکس: 28.gif]

[روزی که در «پس‌قلعه» سپوخته شدیم – جرج اورول]
روزی نقی(ع) با ابولاشی در مسجد نشسته بود که جوانکی را متفکر در عالم خود دید. نزدیک رفت و پرسید: چه می کنی فرزندم؟

پاسخ داد: درباره دنیا و آخرت و خدا تامل می کنم یابن رسولولو.

حضرت(ع) فرمودند: راستی می دانی اکنون در مسجد آن سوی شهر دعای عرفه می خوانند؟ نذری هم می دهند، دختر نوزاد برای صیغه کردن هم هست. خلاصه بدو تا دیر نشده!

جوان بی معطلی بدانجا شتافت.

ابولاشی پرسید: یا نقی! چرا نگذاشتی به تفکر ادامه دهد؟

حضرت(ع) فرمودند:برای ایمان، هیچ آفتی خطرناکتر از اندیشیدن نیست.[عکس: 10.png]

سیره نقوی، پاسداری از ایمان امت
ابو شكاك رو به امام نقی كرد و با فریاد پرسید: ای جانشین خدا بر روی زنان! اگر شما راست می گویید و بر حقید چرا شك را شرك٬ شرك را كفر و كفر را سزاوار قتل می دانید؟ شما كه برحقید پس این ترس از چیست؟ بگذارید كه همه آزادانه بیاندیشند و در فیس بوق به بحث بپردازند تا خود آنها سرشان به سنگ خورده و حقانیت شما معلوم شود!
امام شمشیر مبارك از نیام كشید و سر آن كافر شكاك را زد و فرمود:
حال برخیز و خود را زنده كن! دیدی حق باخدا و نماینده اوست؟
نقل است از آن روز به بعد همه ایمان آوردند كه حق با امام است و به این نتیجه رسیدند كه اگر به جای تمام مغزهای دنیا، تنها یک مغز از جانب خدا كار كند كافیست!

24



یکی از اهالی سامرا بسیار عصبانی جهت شکایت نزد امام نقی(ع) آمد. حضرت در همان ابتدا فرمودند: اگر اعتراضت نامربوط باشد نصف خواهی شد!
مرد گفت: "باشد یابن رسولولا. آمده ام که از افزایش بی سابقه فقر، طلاق، بیکاری و فساد و زورگیری شکایت کنم. از اینکه ارزش دینار سامرا هر روز نصف دیروز است و اعتبار پاسپورت سامرا از غایط شتر شما شمقدر(س) بی ارزش تر است...." که ناگهان از وسط به دو نیم شد.
آنگاه حضرت(ع) خطاب به صحابه فرمودند: گفتم که اگر نامربوط باشد نصفش می کنم. هرگاه کسی در منزلش شراب خورد، یا عده ای به رقص و شادی مشغول بودند، یا کسی با نامحرم حرف زد، یا حجاب دختری ناقص بود به ما مربوط است. اینها که این ملعون گفت چه ربطی به حکومت اسلامی داشت؟! 13
اصحاب نعره زنان خشتکها به دهان گرفته و دور دوتکه ی لَش آن ملعون بزم و هلهله برپا داشتند. 21

سیره نقوی، تبیین وظایف حکومت اسلامی

در همین راستا:
[عکس: 360.jpg]





یه حُسنی كه شیطون لای رانِ نقی داشت این بود كه آن وجود مبارك دیگه شبا بلند نمیشد هنُّ هن تا پای چاه بره درد دلشو با چاه در میون بزاره. همونجا گوشه ی خونشون یه كنج دنجی پیدا میكرد و با شلر (شیطون لای ران) درد دل میكرد.
اینطوری دیگه لازم نبود هرروز صب اونو مست و پاتیل از سر چاه كشونكشون بیارن خونه.

عیب شلر جمله چو گفتی هنرش نیز بگوی
عسر جاودانه ی كاشف النقیٰ آندولسی



روزی امام نقی‌ در حضور تعدادی از اصحاب به آنها گفت: امروز می‌خواهم درسی به شما بدهم و ایمان شما به زندگی‌ پس از مرگ را به یقین تبدیل کنم. سپس یک کلاغ، یک طاووس، یک کبوتر و یک خروس را کشته و در هم آمیخته و هر تکّه از مخلوط را بر سر کوهی قرار دادند. آن‌ معصوم نزد یاران برگشتند و بانگ بر آوردند: ای طاووس به سمت من بیا. امام این جمله مبارک را ۳ بار تکرار کرد اما هیچ اتفاق خاصی‌ نیفتد. حضرت لختی خشتک مبارکشان را خاراندند و رو به یاران گفتند: نِوِر مایند! زندگی پس از مرگ زیاد هم مهم نیست، بگذارید درس گذشت و فداکاری را به شما یاد دهم. نقل است آن امام بزرگوار با وجود سن و سال بالاتر نسبت به طاووس و مرتبه ی بلند امامتشاشان با پاهای خسته و پینه بسته درحالیکه زیر لب اجداد دروغگویشان را به باد فحش ناموسی گرفته بودند به سمت طاووس رهسپار شدند. 24
امام و دشواریهاى امامت




ابوگیر مستراحی خدمت امام رسید و عرض کرد: یا نقی! از چه روست که مومنانِ هر امّت، صرفاً بزرگان دین خودشان را در خواب می بینند؟ اگر دین پدیده ای جهانشمول است چرا مثلا مسیحیان شما را در خواب نمی بینند یا متقابلا مسلمانان، حضرت مریم را در خواب نمی بینند؟
امام در جوابی کوتاه فرمودند: اگه در موقع خواب به جای دیازپام، ویاگرا بخورید انشاالله حضرت مریم را هم در خواب خواهید دید! 21





امام در مدت زمان امامتش تا می توانست به جان و مال و کشور و آزادی مردم تجاوز کرد به طوری که اعتراض مردم ، سامرا را فراگرفت و موج دین گریزی افزایش یافت.
امام به منظور جلوگیری از اسلام ستیزی فرمود : اسلام واقعی این نیست.
از فردای آن روز مردم تا می توانستند به جان و مال و کشور و آزادی یکدیگر تجاوز کردند به طوری که اعتراض امام را در برگرفت و فرمود : نامردها ، من فقط گفتم اسلام واقعی این نیست، نگفتم که اجراش کنین ! 21

گفتا ز اسلام چه نالیم که از ماست که بر ماست





ابولاشی سراسیمه خدمت امام نقی رسید و گفت:
عرضم به درزت، میزان خمس و زکات و سهم الامام دیار ایران به پایین ترین حد در ۱۴قرن گذشته رسیده
است، چه کنیم؟

امام دستش را در جیب سوراخ دشداشه اش کرد و با چهره خندان همیشگی فرمود:
غم به خود راه مده، یکی از آل ماله را با خود بردار و به نزد ایرانیان برو و از روی آیه های قرآن به آن ها نشان بده که کورش کبیر پیامبر الله بوده و نامش نیز در قرآن آمده است. بگو که خون آریایی که از کوروش به آن ها رسیده بنابر احادیث جدم علی امیرالمونین پاکترین خون دنیاست. حدیث "اگر علم در ثریا باشد، مردانی از پارس به آن خواهند رسید" را برایشان بخوان و فراموش نکن که به آن ها یادآوری کنی که ما ائمه و جدمان عرب نیستیم. و سپس ضریحی بساز و در دیار آنها بچرخان. 21




امام نقی(ع) فرمودند: این درست نیست که بگویید "من می اندیشم پس هستم". بلکه بسیارند کسانی که فقط ایمان دارند، آن ها هم هستند! 24 24
سیره نقوی، در باب دفاع از مومنین حقیقی
امام نقی در خطبه دژمن شکن:
در غرعان بارها بر 3 نیاز زن یعنی مهریه,نفقه و جماع زوری بارها تاکید شده و این یعنی ازادی و برتری زنان بر مردان,ای دولت های کفر چرا اصرار بر برده بودن زنان در اسلام دارید؟ ...امام عصبانی شد و شروع به دادن فحش های بدون کاندوم کرد. 24
روز زن بر تمامی زنان آزاده و آزاد مبارک باد.




یکی‌ از آدرس‌های اینترنتی که در صدر اسلام جنگ‌های خونینی برای تصاحب کردن آن در گرفت

" عین عین عین . غین " ، بود .

سال‌ها بعد در یکی‌ از روستاهای کشوری دیگر ، امامزاده‌ای برای این " آدرس " ساخته شد .

[عکس: 29.jpg]

منبع : زیر سجاده نقی‌ ( ع )


24




امامی نقی به مناسبت روز جهانی زن در پیامی به زنان ایرانی خواستار پیوستن آنان به اسلام و نهضت نقویت شدند.
امام نقی در پیام خود آورده اند: آیا بهتر نیست از آیین متحجر و کفرآلود زرتشتی، استحمام ماهانه در ادرار گاو و کشتن مورچه های زحمتکش و بی آزار دست کشیده و در عوض تبدیل به کشتزارهای قابل کشت و مصرف مسلمانان شوید؟ 21








امام نقی هنگامی که اولین بار امام شمقدر را دید، آنچنان مجذوب قوزک پای پر گوشت او شد که دیگر توجه نکرد شمقدر، مذکر است...!!
سیره النقی، نوشته ابن قنبل، فصل اشتباهات بزرگ (!) و شیرین. 21


مهمترین معجزه امام نقی (علیک سلام) که در تمامی اعصار از آن یاد می شود ، حائض نمودن زنان یائسه بود . امام نقی در این اعجاز درفش مخصوص خود را آنچنان ماهرانه در مهبل زنان یائسه فرو می کردند که نه فقط از مهبل بلکه از هر هفت منفذشان خون به بیرون می پاچید. منقول است حضرت پس از اینکه آخرین قطره خون بدن حائض از بدن خارج می شد رو به اصحاب می فرمودند: "به خدای کعبه که رستگار شد".
امام و معجزه های سادیسماتیک E404