صحابه ای پارسی از امام پرسید: اماما، حالا ما یه غلطی کردیم و نقلام آوردیم و آل شما را بر خود مسلط کردیم. حال چه کنیم که خلاص گردیم؟
امام فرمود: به اندازه ی همه " نه " هایی که باید میگفتی و نگفتی ... امروز باید گُه بخوری ...!
از کتاب "خود کرده را تدبیر هست، ولی سخته"
متواتر محدث ناشناس
نماز امام شفا بخش بود و تا مدتها هر که در سامرا بیمار میشد، حضرتش بر بالین وی حضور یافته و برایش نماز میخواند. ایشان بیماران بسیاری اعم از جذامی، طاعونی و غیره را به طریق مذکور شفا داد و بدین ترتیب شهرتش از مرزها فراتر رفت. نقل است امام برای درمان سرطان پروستات حاکم پارس، عازم آن سرزمین بود که شب قبل از سفر با انگور سمّی از پای در آمد.
تناقضات ساختاری - نشر خرافه - ص 36
قال نقی ( $ ) :
شیعه با چهار چیز جاودان شد : اسهال سجاد، کمر علی ابن آب طالبی ، مهبل زهرا و از همه مهمتر جهل مردم.
هاله نور امام کاربردهای متفاوتی داشت :
- در فصل زمستان ایشان پس از استحمام هاله را روی حالت گرمکن می
گذاشتند تا سینوزیت نکنند.
- در هنگام جماع زیر پتو روشنایی ایجاد می کرد.
- به وقت پارتی رقص نور می داد.
- به عنوان چراغ اضطراری استفاده می شد.
- حتی عسگری کوچولو را با آن سرگرم می کردند.
- حتی مدتی معتصم امام را به عنوان چلچراغ استفاده می نمود!
-یک بار امام در صحرا گیر کرده بودند که اصحاب با
دیدن هاله نور حضرت به کمک شتافتند.
- زمان هایی که به معراج می رفتند آنرا در حالت چشمک زن
(آمبولانسی) قرار می دادند که کسی جلویشان قرار نگیرد.
- ایشان در شب های طوفانی در کنار ساحل می ایستادند تا
کشتی ها به صخره ها برخورد نکنند.
- خفاشی در شب امام را دید و به تصور اینكه ایشان آرم
شب تاب هستند، متاسفانه ایشان را خورد.
- در روایات هست وقتی امام هنگام اجابت مزاج زور می
زدند هاله شان پرنورتر می شد. خواجه نصیرالدین طوسی با استفاده از
این اصل بدیهی توانسته بود از رصدخانه خود در بلاد پارس دوره تناوب
یبوست نقی در سامرا را تا دوازده رقم اعشار محاسبه کند!
- امام شب ها هاله رو می زد تو برق شارژ بشه، صبحا که از خواب
پا نمی شد سوسن کاسه آب رو سر امام خالی می کرد که موجب اتصالی و
بلند شدن دود از هاله می شد.
- یکبار هم ایشان ماموریت شناسایی در شب در یکی از
جنگ ها را بر عهده داشتند که متاسفانه به خاطر وجود هاله نور توسط
دشمن دستگیر شدند.
- چند بار هم صحابه در غزوات شبانه بجای منور ایشان
را پرت نمودند.
- یک هفته بود که سوسن با امام قهر کرده بود. امام هر
شب فقط شب پره میل می کردند
شخصی به نزد امام نقیِ بزرگوار آمد و پرسید : امام , چگونه است که مسلمانان قادر به دستیابی به دستاوردهای بزرگ نیستند ؟
امام در پاسخ فرمودند : از مردمی که یک ماه همه چیز را تعطیل و معلق می کنند و به مهمانی خدا می روند و در انتها دو روز را هم خودشان تعطیل می کنند تا به استراحتِ پس از یک ماه مهمانی بپردازند چه انتظاری داری؟
< از خاطرات شیخ عالم آل جماع >
June 24 at 8:56pm ·
امام نقی (م) كه از نحوه شهادتش توسط ابن ملقم مطلع شده بود تصمیم گرفت با نرفتن به مسجد علیه برنامه های الله توطئه كند و آنشب پس از جماعات مكرر با سوسن از دبر و قبل به موال گوشه حیاط منزل رفت، اما پس از بازگشت غازها به او حمله كردند و حضرت مجبور شد از درپشتی وارد منزل شود كه پایش راروی دم سگ همسایه گذاشت و سگ او را دنبال كرد و تا مسجد درپی او دوید، حضرت سراسیمه وارد مسجد شد و به حكم و قضای الله توسط ابن ملقم از وسط نصف شد
Yesterday at 10:18am ·
و باز هم طبق سنوات گذشته
جِرت و رب الکعبه
مهدی کشتی نجات است, و فرجش بادبان آن.
---
امام #نقی و جهت دهی سکسی معنوی
پنج سال و شش ماه از امامت نقی (ع) می گذشت, ایشان حدود یازده سال داشتند*.
صبح نوزدهم ماه رمضان بود, قطره اشکی بر چشمان حضرت جاری گشت و با بغض فرمودند: الیوم, یومِشِه.
کیف و نعلین زرد خود را برداشته به سمت مدرسه رهسپار شدند. تا از در خواستند خارج شوند, سه جوان با ایشان برخورد کرده, مانع خروج ایشان شدند. امام به این نشانی توجهی نکرده, پس از وصول خمس به راه خود ادامه دادند.
دو کوچه پایین تر یک غازقلنگ سر راه ایشان تخم گذاشت, باز به این نشانی توجه نکرده, تخم را برای افطار برداشته به راه خود ادامه دادند.
در مدرسه ابن ملجم را گوشه کتابخانه یافتند و خیلی دوستانه در کنار او جلوس کردند.
نقی: تقدیری که خداوند برایم رقم زده را با جان و دل می پذیرم, عذر و منّتی بر تو نیست. خودت می دانی چه باید بکنی.
ابن ملجم: نقی جون, جون اون هاله تابانت دست از سر من بر دار بزار مشقام رو بنویسم!
نقی: میلیج جون, من کلی روی "فزت و رب الکعبه" کار کردم, دو کامیون شیر سفارش دادم, تازه دو روز دیگه سوسن اینا از خجالتت در میان, بیا کار رو یکسره بکن!
ابن ملجم: ای بابا! انگار نمی فهمی... فردا امتحان هندسه دارم, برو خدا روزیت رو یک جای دیگه حواله کنه...
خلاصه نقی مثل گدای سامره, آنقدر سریش بازی در آورد که ابن ملجم راضی شد یک لگد بزنه که نقی دست از سرش بر داره.
نقی به پوزیشن سجده رفت, ابن ملجم از پشت آنچنان لگدی بر بیضتین امام وارد کرد که ایشان آن جمله مربوطه را فراموش کرده, به جیغ بنفش اکتفا کردند!
نقل مکرر از ابولاشی است که خانوم معلم گوش آن دو را می پیچاند و می گفت: "صد دفعه گفتم جای این خز بازی ها توی مسجده نه مدرسه!" و از آن لگد بود که چشمان امام نقی به این شکل در آمد.
* ایشان در شش سالگی به امامت رسیده بودند.
#نقی #نقی_علیه_السلام #ابولاشی
(متواتر نقوی)
بیانیه وزیر امور خارجه سامره درباره نتیجه همه پرسی بریتانیا... تصمیم مردم بریتانیا هیچ تاثیری در روابط سامره با کشورهایی اروپایی نخوابد داشت.. ما کماکان هر وقت دلمون بخوابد از دیوار سفارت خانه ها همه تون به صورت خود جوش با لا میرویم . چه در اتحادیه باشد و چه نباشد.