دفترچه

نسخه‌ی کامل: طنز و جوک امام نقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
ابا سنده بر امام نقی وارد شد و گفت: یبن تقی! با خر می شود به معراج رفت؟
امام فرمود: خیر، ولی با خر کردن می شود!
اصول تا حدودی کافی - صفحه آخر
ابوخوز : اماما گردوغبار خوزستان را نابود کرده! برای مردم آن دیار چه فکری کردید؟
امام : همان فکری که برای مردم سایر بلاد کرده‌ایم. دعا میکنیم ان شاء الله درست می شود.
---------------------------
حلیة النقویون - وضعیت بیضوی راه حل بیضوی - ص
هرگاه بوی بدی در مسجد می‌پیچید، امام بلند شده و نماز می‌خواند.
الکی یعنی من وضوم باطل نشد.
امام نقی داشت کاربرد دستور زبان عربی در علم را تدریس می کرد.
امام: چون "زمین" و "خورشید" هر دو مؤنث هستند، گردش زمین به دور خورشید هیچ اشکال شرعی ندارد. بنابراین اگر قالیله در بلاد اسلامی زندگی می کرد، هیچ مشکلی برای او پیش نمی آمد و در نتیجه علم خیلی سریع تر از این پیشرفت می کرد.
شمقدر سوار بر عفیر بر امام نقی (ع) وارد شد كه چه نشسته ای یابن تقی باندی تبهكار اینترنتی مجموعاً "یك "میلیارد دلار از بانكهای سی كشور دزدی كرده اند!
امام گوشه فرش را بالا زد و نگاهی به سه هزار میلیارد تومان دزدیده اش فقط از ملت سامرا كرد و فرمود : نمی صرفه شمقدر! یه باند سی چهل نفری اونم از سی كشور! چیزی نمیمونه تهش .

از دوربین مدار بسته بیت امام نقل است شمقدر كاملاً قانع شد و سر به بیابان نگذاشت.
امام نقی‌ به معراج رفته بود، از جایی ردّّ میشد دید ام محمود در آغوش هوگو چاوز غلت می‌زند. یک لحظه گمان کرد چشمانش غلط میزند، اما دقت که کرد، دید نه خیر، خودش است. جلو رفت و پرسید: هوگو جان جریان چیه ؟ ننه احمدی‌نژاد رو چرا سفت بغل کردی؟

چاوز در پاسخ گفت: لذتی که در انتقام هست در بخشش نیست.

درسی‌ از نهج بلاغه، لاست این ترنزلیشن -- شت هپنز
امام نقی در آخر هر سال تصمیم به خانه تکانی ذهنی و دور انداختن صفات بد و ناپسندشان میگرفتند. ولی از آنجا که معصوم بودند و صفت بدی در ایشان وجود نداشت، ناچار هر سال یکی دوتا از صفات خوبشان را دور می انداختند. بطوریکه در سالهای پایانی عمرشان کاملا به یک آدم بی خاصیت و گه تبدیل شده بودند.

مصائب نقی - عوارض معصومیت -ص
حضرت امام نقی در حمام عمومی بودند که ابن پشمک وارد شد و گفت یابن رسولولا. پشمم بر دماغت! برای پاکیزگی تن چه کنم؟ حضرت با لبخندی فرمود: نوره بکش. ابن پشمک ساعتی بعد بازگشت و گفت: حالا چه کنم؟ امام باز فرمود: نوره بکش. ابن پشمک ساعتی بعد آمد و گفت: کلا پوستش رفت! چیکار کنم؟ امام با لبخند فرمود: نوره بکش. ابن پشمک درحال فحش دادن به جد مطهر حضرت، رفت و ساعتی بعد سینه خیز نزد امام آمد و نالید: این که محو شد! بدبخت شدم که. حضرت با نگاهی به دوردستها با صدایی ملکوتی فرمودند: نوره بکش...
ساعتی بعد شمقدر و عفیر لش خونین امام را در حالی که همچنان میفرمود نوره بکش از زیر مشت و لگد ابن پشمک بیرون کشیده و تحویل بیمارستان روانی سامرا دادند.

مجانین الائمه - قسمت اول

(در حدیث صحیح منقول است كه : عبدالرحمن بن ابى عبداللّه گفت: با حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بحمام رفتم ، فرمود كه : نوره بكش ، گفتم : چند روزیست كشیده ام ، فرمود كه: دوباره بكش كه پاك كننده بدن است و براین مضمون چند حدیث وارد شده است .)
امام نقی برای اثبات حقانیت خود خواستند معجزه‌ای الهی رو بکنند. از خلیفه خواستند ایشان را به منجنیق بسته و در آتش پرتاب کند. همین کار را کردند و آتش در جا گلستان شد و امام با ماتحت بر روی یک بوته گل خاردار فرود آمدند و در حالیکه از درد کمر و سوزش ناشی از فرو رفتن خارها به بدنشان، به اجداد مطهرشان فحش می دادند، فرمودند: «قاعدتا نباید اینطوری میشد»
-----------------
حلیة النقویون - قاعدتا چطوری میشه؟ - ص
امام در پیامی به آکادمی اسکار از انتخاب «مرد پرنده» به عنوان بهترین فیلم قدردانی کرده و فرمودند: همانا این فیلم ما را به یاد جعفر طیار و ژانگولربازی هایش انداخت.
ایشان همچنین پیشنهاد ساخت فیلمی از زندگی جدشان علی آب طالبی با نام «مرد درنده» و همچنین «مرد کننده» از امام حسن و «مرد کظمنده» از امام موسی کاظم و «مرد ریننده» از امام سجاد را به آکادمی ارائه فرمودند.

منبع: اخبار ۶۹:۳۰