دفترچه

نسخه‌ی کامل: طنز و جوک امام نقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
از سری مسابقات حج و مرگ در خدمتتون هستیم

حجاج عزیزی كه زنده موندن به مرحله بعد راه پیدا كردن

كه قسمت صفا و مروه است

هر که از این قسمت جان سالم به در ببره

به مرحله اخر میرسه كه قسمت سخت و نفسگیر فرودگاه هست

که اونجا شرکت کننده گان عزیز میتونن خودشون سوال شون رو اندازه گیری کنند

امام نقی در حال برگزاری مسابقات هفته
حضرت در حال آماده سازی بدنی برای حج سال آینده

[عکس: 2.jpg]
از پفک نقکی

و از آسمان ندا آمد : " و ما از افکار تو آگاهیم نقی , برای باور معاد , شوشول عسگری را ببر و بر کوهی نِه و حودش را بر کوه دیگری , و به اراده ما شوشول به صاحبش پیوند خواهد خورد "
و نقی چنین کرد
سپس باز از آسمان ندا آمد " ها ها ها و تو چقدر داغون هستی , همانا بر سر کار رفتی , و این سزای کسیست که به ما شک کند و خداوند اُسگل کننده ترینِ اُسگل کنندگان است "
نقل است که نقی تا مدتها به دوربین زل زده بود
از پفک نقکی
امامنا پس از مرگ و ورود به جهان باقی با صحنه عجیبی رو برو شدند و دیدیند که در صحرایی بزرگ همگان مشغول جماع با یکدیگرند !
از نقرائیل پرسید , در اینجا چه خبر است , اینان را چه می شود ؟
نقرائیل پاسخ داد : در اینجا با هر که در زمان حیات جماع کرده باشی در این زمانِ ممات او با تو جماع میکند .
از نقرائیل نقل است که امام سراسیمه به این سو و آن سو میدوید و فریاد می زد "ای واااااای , شمقدر و عفیر نَمُرده باشند "
روایت است امام نقى هر كه را كه قصد سفر به عربستان داشت، خود زیر دست و پا له میكرد، پولش را به جیب میزد و به تایلند سفر میكرد.

"لكن مستحب تر است بیت المال خرج بیت الحال شود." : قال نقى (ع)
خوبه حالا فقط به ما دست داده اگر كون داده بود چه میكردید!

سخنرانی امام نقى در جمع دلواپسان
حضرت گاهی راست میکردن که با جمعی از اصحاب به صورت ناشناس برن محله های فقیر نشین و زنگ در خونه ها رو بزنند و فرار کنند . یکبار یکی از اصحاب سوال کرد که عمام ! چرا اینکارو میکنید ؟ فرمودند دوس دارم
صرفا جهت خنده و بولیدن
طنز وایبر با کمی تغییرات

روزی انیشتین و امام نقی تو یه کشتی کنار هم نشسته بودن.
انیشتین میگه :تو با این همه علم لدنی که دارى بیولوژی و اکولوژی و جیولوژی و پرتولوژی و سیاژولوژی بلدی؟
امام نقی:نه
انیشتین یه نیشخند میزنه و میگه: نصف عمرت بر باد است و به مسیر ادامه میدن که یهو طوفان میگیره...
امام نقی :داداش تو شنالوژی بلدی؟
انیشتین نه چطور؟
-خب کل عمرت بر باد است الان طوفانولوژی غرقولوژیت میکنه ،بعد نهنگولوژی تیکه تیکولوژیت میکنه تا دیگه گهولوژی نخوری.

نتیجه اخلاقی:همانا به فرزندان خود شنا و شتر سواری با مانع بیاموزید.
امام نقی در بازار مکه قدم میزد که سروصدایی بلند شد. حضرت جلو رفت و دید که حاجیان ایرانی به کسبه عرب فحش میدهند و بر هیکل آنان میرینند و آنها را سوسمارخور مینامند. امام پا پیش گذاشت که ناگهان زوار ایرانی با دیدن حضرت به پای وی افتاده و خود را سگ اهل بیت نامیده و پول خمس و زکات را تقدیم کرده و در آخر هم از بول و غائط مطهر حضرت برای تبرک با خود به سرزمینشان بردند.

منبع: چند چندی با خودت قرمساق؟ ص 69
اکبر عبدی پیش امام آمد و مقداری خمس داد.
امام فرمود : اگه دخترت رو به من بدی , به اندازه وزنت بهت طلا میدم.
اکبر گفت : من هم به اندازه شما و پدران محترمتان میرینم.
امام فرمود : " مومن تمام عمر خود میرند. من به اندازه تمام هیکلت می بولم. خاک بر سرت با این حرف زدنت."