دفترچه

نسخه‌ی کامل: طنز و جوک امام نقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
[ATTACH=CONFIG]4768[/ATTACH]
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان "و الذین یاکلون الربوا لا یقومون الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان من المس ذالک بانهم قالوا انما البیع مثل الربوا واحل الله البیع و حرم الربوا فمن جاءه موعظة من ربه فانتهی فله ما سلف و امره الی الله و من عاد فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون "
پسرها نمی گریند نوشته: [ATTACH=CONFIG]4768[/ATTACH]
ببینید اگر خداوند را باور دارید بایستی در سخن خداوند اندیشهء بیشتری کار ببندید هم زود با شتاب چیزی را نخواهید دربارهء " اکراه" ببینید نمونه گفته مادر بچه به "کرها" بچه را بار برداشت هم اینگونه کناره شد ،می توانیم بگوییم وادار شد بچه دار شود؟ آره همتا گذاران از بس که پیمان شکنی کردند هم آزمایششان پس داده شد به این روز دچار شدند که به زورچپان سرفرمانپذیری روی آورند ،من هم آرزوم کنون اینه که شماها که از خداوند رویگردانیدید هم به آزار باورمندان می پرداختید شماها را آزار کنیم !خداوندا مرا از بالاگیران ربا خور مکن هم همیشه نماز خوان بدار
نظر یكى نقی را در مورد استفاده از سلولهاى بنیادى پرسیدند
ایشان گفت: اینكه گفتید را نمیدانم ولى اگر بی حجابى در آن باشد، جایز نیست
قال نقی:ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻛﺮﺩﻥ اﺯﺩﻭاﺝ ﻫﻤﺠﻨﺴگراها ﺩﺭ اﻣﺮﻳﻜﺎ ﻗﻂﻌﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﭘﺎﺳﺦ اﻟﻬﻲ ﻧﻤﻴﻤﺎﻧﺪ.ﺣﺘﻤﺎ ﺧﺪاﻭﻧﺪ ﺑﻼﻳﻲ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮﺩ.ﻣﺎﻧﻨﺪ:ﺧﺸﻜﺴﺎﻟﻲ،ﺯﻟﺰﻟﻪ،ﻳﺎ اﺧﺘﻼﺱ ﺳﻨﮕﻴﻦ


قال نقی:ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻛﺮﺩﻥ اﺯﺩﻭاﺝ ﻫﻤﺠﻨﺴگراها ﺩﺭ اﻣﺮﻳﻜﺎ ﻗﻂﻌﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﭘﺎﺳﺦ اﻟﻬﻲ ﻧﻤﻴﻤﺎﻧﺪ.ﺣﺘﻤﺎ ﺧﺪاﻭﻧﺪ ﺑﻼﻳﻲ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮﺩ.ﻣﺎﻧﻨﺪ:ﺧﺸﻜﺴﺎﻟﻲ،ﺯﻟﺰﻟﻪ،ﻳﺎ اﺧﺘﻼﺱ ﺳﻨﮕﻴﻦ


امام نقى روحیه اى لطیف داشت و مخالف آزار و اذیت حیوانات بود. بطوریکه اگر کسى حتى پوستِ جوی از دهان مورچه اى می‌ربود او را گردن میزد تا درس عبرتى باشد براى هفت اقلیم و آنچه در زیر آسمانهایشان است.نهج الملاقه / خطبه ۲۱۵
لایشه دوان دوان نزد امام آمد و گفت: عمو نقی، عمو نقی! پسرا تو خیابون اذیتم می‌کنن ...
امام بدون کمترین کظمی پاسخ دادند: خاک بر اون سرت! از بس بد لباس می پوشی. این چیه پوشیدی، لنگ و پاچه رو انداختی بیرون؟ چرا با شرف و آبروی من بازی می‌کنی دختر؟ هان؟
لایشه شلوار بلند و تونیک گشاد بر تن، اشک ریزان خدمت امام رسید و گفت: عمو نقی، یه موتوری تو کوچه افتاده بود دنبالم...
امام که رگهای گردنش عینهو پروژه مونوریل بیرون زده بود فریاد زد: دختره چشم سفید، با این زلفای بیرون و اون آرایش غلیظ، همینکه نگرفته بکندت برو خدا رو شکر کن. آخه چرا با شرف و آبروی من بازی می‌کنی تو؟
لایشه با چادر و روبنده لنگ لنگان خود را به امام رساند و ناله کنان گفت: عمو نقی، تو خیابون بهم تجاوز کردن!!
حضرت که بغض گلویش را می فشرد فرمود: آخه کی به تو گفته بود دختر بشی؟ چرا با شرف و آبروی من بازی می‌کنی؟؟
منبع: چگونه اسلام دختران را از زنده به گور شدن نجات داد/ نوشته گشتِ ارعاب


شخصی بر امام نقی داخل شد و گفت: یابن رسول الله من دو سوال از شما دارم.حضرت با سعه ی صدر همیشگی خود فرمود: بپرس!شخص گفت: چرا همه ی انسان ها پنج انگشت دارند؟امام نقی فرمود: خب این اعجاز عددی از جانب الله است که خواسته به انسان ها نشان بدهد تعداد افراد پنج تن آل عبا ، با تعداد انگشتان دست برابر است. بنا بر این باید به حقانیت ایشان پی ببریم.شخص دستش را از جیبش درآورد گفت: سوال دومم اینست،چرا من بصورت مادر زادی شش انگشتی هستم؟حضرت پس از کظم غیظ کوتاهی ، انگشت اضافی آن شخص را با ذوالنقار بریدند.
[ATTACH=CONFIG]4770[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]4771[/ATTACH][ATTACH=CONFIG]4772[/ATTACH][ATTACH=CONFIG]4773[/ATTACH][ATTACH=CONFIG]4769[/ATTACH]
امام نقی (ع) در دانشگاه سامرا در رشته تخصصی «ماله کشی اسلامی» تدریس می‌نمودند. نقل است که یکی از معروف‌ترین روش‌های تمرینی ایشان معمای هزار راه «گوز-شقیقه» بود تا توانایی ربط دادن هر چیزی را به چیز دیگر در کمترین زمان ممکن در دانشجویان تقویت کند. شاگردان ممتاز کلاس ایشان پنج نفر بودند که با عنوان «پنج تن آل ماله» در میان پیروان راستین آن امام حمام شهرت دارند.


سیره نقوی، یادگاری‌های ساینتیفیک حضرت (ع)


منبع