دفترچه

نسخه‌ی کامل: طنز و جوک امام نقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
سنگی سیاه از آسمان افتاده بود و کافران بر سر اینکه کدامشان آن را به محل بت خانه لوور باریس ببرند مشاجره میکردند.
امام نقی (ع) که از آن حوالی میگذشتند, معجزه مکر الهی را روشن کرده, آن کفار را متقاعد نمودند که سنگ (حجر الاسود) را در عبای ایشان گذارده, به روش جدشان محمد (پ.د.و) چهار گوشه عبا را گرفته, به کعبه که بسیار نزدیک تر از لوور بود ببرند که دم دستشان هم باشد!

روز بعد به امام نقی خبر رسید که سنگ سبزی از آسمان افتاده, ایشان دوباره همان کلک را زدند و سنگ را در عبای ایشان به کعبه حمل کردند.

روز بعد دوباره خبر رسید که سنگ مرمرینی از آسمان افتاده, آن را هم به کعبه بردند!
...

خلاصه پس از یک ماه طرح بازگشت بت ها به کعبه به همت امام نقی به پایان رسید.
آن سال را به حرمت امام نقی, "عام الاُسْکُل" نامگذاری کردند!

-----
منبع: بروید در چاه جمکران دنبال منبعش بگردید.

#نقی
جولیان آسانژ بنیانگزار سایت ویکی لیکس از افشای ایمیل های عاشقانه امام نقی به زنان چند نفر از کاندیداهای شورای شهر سامرا خبر داد .
پس از این خبر ابو چلاق در یک کنفرانس خبری اعلام کرد که این امر در انتخاب ایشان به امامت و رهبری تاثیری نخواهد داشت .
#سوره مبارکه الراک ن رول

و الراکِ و الرول(۱)
و فرجُ اللهِ خیلی خُل(۲)
هو گوگولٌ ولا مگول(۳)

صدق النقی ذوالنعوظ العظیمُ الطویل
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻧﮕﻮﯾﯿﺪ ﻣﺎ ﻋﻨﻘﻼﺏ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﻋﻨﻘﻼﺏ ﻣﺎ ﺭﺍ ﮐﺮﺩ
ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻧﻘﯽ ( ﻫﻨﺪﯼ)
الف لام میم①الامام،الگن،المقوا②وَاَنتَ تَعرَفُ ما هُوَ عَلَیه③اِنَهُ أنزَلَ علی الناسِ مَثَلَ الطاعونُ العَجَم④کَنتَ قَد سَمَعتُ بِهی وَ اَنَهُ لا یَتَبَع⑤هِیَ الخَدَماتُ المَجانی⑥وَ کانَ یَدَعو هیلَتی اَنتَ واحدُ المَجانی⑦واُفرِجُ اَنهُ الی القَبر⑧عَلَمُ الناسُ الَذینَ یُذهِبونَ تَسفیجُ الثورَتُ القاعَطُ الطعامُ الحَریف⑨کانَ مُتَنَبِهُ⑩
.
.
الف لام میم①امام،لگن ،مقوا②و شما ندانید آن چیست③او را نازل کردیم مانند بلایی سخت بر جان مردم عجم④و شما حرف او را گوش فرا دادیدو از آن پیروی نکردید⑤مگر آب و برق مجانی را⑥ولی او حیلت پیشه بود و تنها شما را مجانی کرد⑦به راستی که انقلاب او انتشار گور بود⑧(و ای پارسیان )بدانید مردمی که به قصد مفت خوری (آب و برق مجانی )انقلاب کنند به گوه خوری خواهند افتاد⑨باشد که پند بگیرید⑩
در سخنرانی مراسم بزرگداشت سالروز انقلاب سامرا امام نقی فرمودند: "در آمریکا هم بعضی از تازه‌کاران قدرت را درست گرفته‌اند. همه باید بدانند در برابر ملت سامرا تنها باید با احترام و تکریم سخن بگویند". آسپس امام نقی به جمع تظاهر کنندگانی که مجسمه به دار کشیده ترامپ را حمل میکردند و شعار مرگ بر امریکا سرداده بودند پیوسته و پرچم آمریکا را لگدمال کردند.
گزارش سامرانیوز از مراسم پایانی دهه زجر
از آنهایی که #بسیجی مربوطه را لخت کرده و کتک زدند, خواشمندیم پس از پوشاندن شرت وی, ایشان را به مرکز پانسمان مقعد مطهر امام #خمینی عودت دهند.

--
دفتر خدمات رسانی امام #نقی (ع)
مروری بر احوالات امام نقی

در روایت است: چون امام تقی از غیبت صغرا به غیبت کبرا فرو شد، خداوند فروغ امامت را بدست «ابوهاشم» بر دامان امام نقی نهاد؛ که ابوهاشم همواره یکی از ارکان امامت بود.

در همان ابتدای امامتِ نقی؛ خداوندگار پنج جانی، یک مکار و تعدادی موجود سه‌پا را مسخّر او گردانید.

جانی اعظم، ابوهاشم بود. ابوهاشم جانی یار غار امام بود و مردی برای تمام فصولِ امامت. دیگر جانی، ابوعالی بود به‌همراه سه برادر: ابوسارق، ابوجوات و ابوفضله.

مکار اعظم همو بود که خود می‌گفت: «مکّارم و شیرازی». این مکار، سرکردگی گروهی از مکّاران را برعهده داشت و وظیه‌شان ماله‌کشی بر فضولات امام.

امام نقی در سلسله امامت به «نظام» شهره بود که خود مایل بود به «نظام» خوانده شدن؛ همانگونه که امام تقی، سرسلسله‌ی امامت، به «اسلام» خوانده شدن تمایل داشت.

و اما اندر احوالات مردی برای تمام فصولِ امامت:

فصل اول، همدلی: در این فصل، ابوهاشم به فرمان امام تمامی مخالفان امامت را قتل‌عام نمود و با رضایت امام، اقتصاد ولایات تحت امر را برای غارت و انهدام منابع و سرمایه‌های آن به دست موجودات سه‌پا سپرد.

فصل دوم، واگرایی‌نمایی: با نزدیک شدن دوم خرداد، ابوهاشم که عزم مردم برای «نه» گفتن به امام را دریافته بود؛ تظاهر به زاویه پیداکردن با امام نمود. در خفا اما، به رویه‌ی پیشین ادامه داد که «سلسلت‌القتول» (قتل‌های زنجیره‌ای) ثمره‌ی این فصل است.

فصل سوم، مظلوم‌نمایی: هنگامی که امام به‌دستور خداوندگار، عزمش برای یک‌دست کردن خلافت جزم شد؛ ابوهاشم دست به مظلوم‌نمایی زد در حالی که همچنان بر وفاداری به‌امامت پابرجا می‌بود. از جمله این مظلوم‌نمایی‌ها، سپردن فرزندان خود به‌دست قوه‌ی تحت امر ابوسارق جانی بود (ر.ک. نمدمالی: پروژه ?هاشمی‌درمانی? حکومت اسلامی). این وفاداری از دید امام پنهان بود چنانکه این مظلوم‌نمایی‌ها را برخلاف رویه‌ی خود می‌دید. لاکن این اعمالِ ابوهاشم از دید خداوندگار پوشیده نبود همچنانکه به‌پاداش این وفاداری «ابومفتاح» به‌ریاست برساند؛ هم به‌جهت «فتح» (گشایش) گره‌ در امور امامت و هم به‌جهت گشایشِ فصل چهارم.

فصل چهارم، همراه‌نمایی با مردم: ابوهاشم در این فصل چنان مکری بر مردم کرد که در سی‌وپنج سال پیشین نتوانست. با این مکر پایداری نظام و امامت را تا مدتی مدد رساند. امام که از مکر ابوهاشم بی‌خبر بود، در روزهای آخر همیشه در نیایش‌ها و راز و نیازهایش با خدای خود می‌گفت: «مای گاد وازمی آتا ابوخاشما» یعنی اینکه «خدایا این ابوهاشم را از ما بگیر» و یا «خدایا این ابوهاشم را بکش». روایت کرده‌اند که نیایش‌های امام با خدا نه به‌زبان عربی که به‌زبان روسی بود.

فصل چهارم در حالی خاتمه یافت که خداوندگار دعای امام اجابت فرمود. لاکن وقایع بعد از مرگ ابوهاشم و از جمله قدرت‌نمایی‌های موجودات سه‌پا، خوف و هراس بر وجود امام مستولی کرد و او را به تضرع و لابه به‌درگاه خداوند واداشت. امام به‌عینه شاهد بود که خداوندگار و دستگاهش، بدون توجه به تضرع‌های او در حال اداره امور جهان در جهت حفظ منافع دوست و دشمن امام است.
مروری بر احوالات امام نقی

در روایت است: چون امام تقی از غیبت صغرا به غیبت کبرا فرو شد، خداوند فروغ امامت را بدست «ابوهاشم» بر دامان امام نقی نهاد؛ که ابوهاشم همواره یکی از ارکان امامت بود.

در همان ابتدای امامتِ نقی؛ خداوندگار پنج جانی، یک مکار و تعدادی موجود سه‌پا را مسخّر او گردانید.

جانی اعظم، ابوهاشم بود. ابوهاشم جانی یار غار امام بود و مردی برای تمام فصولِ امامت. دیگر جانی، ابوعالی بود به‌همراه سه برادر: ابوسارق، ابوجوات و ابوفضله.

مکار اعظم همو بود که خود می‌گفت: «مکّارم و شیرازی». این مکار، سرکردگی گروهی از مکّاران را برعهده داشت و وظیه‌شان ماله‌کشی بر فضولات امام.

امام نقی در سلسله امامت به «نظام» شهره بود که خود مایل بود به «نظام» خوانده شدن؛ همانگونه که امام تقی، سرسلسله‌ی امامت، به «اسلام» خوانده شدن تمایل داشت.

و اما اندر احوالات مردی برای تمام فصولِ امامت:

فصل اول، همدلی: در این فصل، ابوهاشم به فرمان امام تمامی مخالفان امامت را قتل‌عام نمود و با رضایت امام، اقتصاد ولایات تحت امر را برای غارت و انهدام منابع و سرمایه‌های آن به دست موجودات سه‌پا سپرد.

فصل دوم، واگرایی‌نمایی: با نزدیک شدن دوم خرداد، ابوهاشم که عزم مردم برای «نه» گفتن به امام را دریافته بود؛ تظاهر به زاویه پیداکردن با امام نمود. در خفا اما، به رویه‌ی پیشین ادامه داد که «سلسلت‌القتول» (قتل‌های زنجیره‌ای) ثمره‌ی این فصل است.

فصل سوم، مظلوم‌نمایی: هنگامی که امام به‌دستور خداوندگار، عزمش برای یک‌دست کردن خلافت جزم شد؛ ابوهاشم دست به مظلوم‌نمایی زد در حالی که همچنان بر وفاداری به‌امامت پابرجا می‌بود. از جمله این مظلوم‌نمایی‌ها، سپردن فرزندان خود به‌دست قوه‌ی تحت امر ابوسارق جانی بود (ر.ک. نمدمالی: پروژه ?هاشمی‌درمانی? حکومت اسلامی). این وفاداری از دید امام پنهان بود چنانکه این مظلوم‌نمایی‌ها را برخلاف رویه‌ی خود می‌دید. لاکن این اعمالِ ابوهاشم از دید خداوندگار پوشیده نبود همچنانکه به‌پاداش این وفاداری «ابومفتاح» به‌ریاست برساند؛ هم به‌جهت «فتح» (گشایش) گره‌ در امور امامت و هم به‌جهت گشایشِ فصل چهارم.

فصل چهارم، همراه‌نمایی با مردم: ابوهاشم در این فصل چنان مکری بر مردم کرد که در سی‌وپنج سال پیشین نتوانست. با این مکر پایداری نظام و امامت را تا مدتی مدد رساند. امام که از مکر ابوهاشم بی‌خبر بود، در روزهای آخر همیشه در نیایش‌ها و راز و نیازهایش با خدای خود می‌گفت: «مای گاد وازمی آتا ابوخاشما» یعنی اینکه «خدایا این ابوهاشم را از ما بگیر» و یا «خدایا این ابوهاشم را بکش». روایت کرده‌اند که نیایش‌های امام با خدا نه به‌زبان عربی که به‌زبان روسی بود.

فصل چهارم در حالی خاتمه یافت که خداوندگار دعای امام اجابت فرمود. لاکن وقایع بعد از مرگ ابوهاشم و از جمله قدرت‌نمایی‌های موجودات سه‌پا، خوف و هراس بر وجود امام مستولی کرد و او را به تضرع و لابه به‌درگاه خداوند واداشت. امام به‌عینه شاهد بود که خداوندگار و دستگاهش، بدون توجه به تضرع‌های او در حال اداره امور جهان در جهت حفظ منافع دوست و دشمن امام است.
امام نقی (غ):از پدرم اقا جواد شنیدم که او نیز از پدرش رضا (د)شنیده بود و او نیز از پدرش موسی شنیده بود و از نیز از پدرش جعفرکذاب شنیده بود و او نیز از پدرش باقر شنیده بود و او نیز از پدرش سجاد(ر) شنیده بود و او نیز از پدرش حسین شنیده بود و او نیز از برادرش حسن شنیده بود و او نیز از پدرش علی ابن اب طالبی شنیده بود و او نیز از راسو دولاه شنیده بود که صله رحم عمر را طولانی می کند
پس از بیان این حدیث در مسجد سامرا مردم سامرا که از ظلم های امام نقی جان به لب شده بودند و هر روز هزاران بار ارزوی مرگ می کردند کاملا رابطه خویش را با خویشاوندانشان قطع کردند طوری که هرگاه یکدیگر را در خیابان می دیدند کان خود را طرف یکدیگر می کردند و زیر لب یکدیگر را کفتار و مفت خور خطاب می کردند
از کتاب اسلام و روابط خویشاوندی -جلد 4-فصل 3-پاراگراف 2-خط1
غ:غظمفر
د:دوقولو بزا
ر:ریقو