دفترچه

نسخه‌ی کامل: طنز و جوک امام نقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
[ATTACH=CONFIG]4657[/ATTACH]
ﻳﻜﻲ اﺯ ﺩاﻧﺸﻤﻨﺪاﻥ ﻏﺮﺑﻲ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺩﺭ ﻓﻀﺎ ﻣﺎﺩﻩ ﻋﺠﻴﺒﻲ ﭘﻴﺪا ﻛﺮﺩﻳﻢ .ﻭﻗﺘﻲ ﺁﻧﺮا ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺩﻳﺪﻳﻢ ﻓﻀﻮﻻﺕ ﻋﻔﻴﺮ اﻻﻍ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻌﺮاﺝ ﻫﻤﺮاه ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩ
از آنجا که پدر امام نقی حضرت تقی (جواد امامان و امام جوادان) هیچ کارشان به ائمه نمی‌خورد (از جمله لنگ خیس به قنبل این و آن زدن ، صوت بلبلی ، تک چرخ با شتر و ...) از دست خلفای عباسی جان سالم به در بردند.
امام نقی نیز این روند را به صورت علمی بررسی کردند و «تقیه» را به پیروانشان یاد دادند.
--------------
حلیة النقویون - مبانی تقیه -
نگران نباشید، ماموران طرح سگ کشی با شما کاری ندارند.
شما برای عزاداری سال دیگه برنامه ریزی کنید. التماس دعا.

سخنرانی امام در هیات سینه زنان ِ سگان کوی زینب
نقل است هرگاه امام نقى مملكت را دچار بحرانى سیاسى اقتصادى مى كرد و صداى اعتراضات از همه جا بلند شده و عرصه (تنبان) را بر حضرت تنگ مى كرد، امام عاجزانه به عنوان تیر آخر پشگل شمقدر شتر افسانه اى خویش را آتش مى زد. شمقدر هم از بیابان سر رسیده و راه چاره اى به امام ارائه مى كرد. سپس پشگلى تازه به حضرت داده و چهارنعل زنان در میان خاك و خل ناپدید مى شد. مشهور است كه در آن دوران ضرب المثلى در سامرا شایع بود كه مملكت پشگل شمقدرى اداره مى شود.
تاریخ دمرى، اصول كشورگشادى
See Translation
"لایشه ۶ سال داشت جیکش در نمیومد. شما ها که ماشالله مردی شدین واسه خودتون."

امام و نصیحت دو حاجی نوجوان برای پرهیز از جنجال
روزی ابولاشی مثل همیشه پریشون و سراسیمه خدمت امام نقی رسید و پرسید:
یا امام آیا غیبت حرام است؟
امام فرمود: غیبت حرام نیست؛ اگر حرام بود امام زمان اینقدر غیبت نمیکرد.
ابولاشی با همون حالش سراسیمه از خدمت امام گریخت.
رهرو آنست که ندانسته و چشم بسته رود.

امام در دیدار با اصحاب نمونه
نقل است كه زنی یهودی از اهالى سامرا هر روز سطلى خاكستر بر روى سر نقى(ع) خالى مى كرد تا اینكه روزى این كار را متوقف كرد. حضرت علت را جویا شد، گفتند آن ملعون مریض است. پس ایشان جهت عیادت و نشان دادن بزرگوارى به منزل وى رفت و چون او را دید پرسید: دیگر خدمت نمى رسى اى بنده خدا، حالت چگونه است؟
زن كه عرق شرم بر پیشانى اش جمع شده بود، جواب داد: به خدا كه با این كار من را بنده خود كردى، چند روزى است كه به مرضى سخت دچارم و حتى توان بلند شدن از بستر را ندارم.
حضرت پرسید: كسى را هم دارى كه از تو مراقبت كند؟
زن جواب داد: خیر، تنهایم و بى كس!
حضرت كه وى را تنها و بى رمق در بستر یافته بود ابتدا درب خانه را از داخل قفل نمود و سپس جهت محكم كارى جماع سختى با آن ملعون ترتیب داد به حدى كه وى تا آخر عمر شبیه لك لك راه مى رفت و درس عبرتى شد براى سایر معاندان.

تاریخ دمرى/ باب برزگوارى معصومین(ع)
هر موقع الله توانست از (ک * و* ن) زائران خانه خود حفاظت کند ما هم از خون زائرین خود حفاظت می کنیم !!!
(واکنش امام به کشته شدن چند تن از زائرینش در سامرا)