دفترچه

نسخه‌ی کامل: گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
مزدك بامداد نوشته: -->

ما هم گفته بودیم گه Nebenkosten سر اجاره است و اینجا به آن (Kaltmiete + Nebenkosten) میگویند Warmmiete ! و این Warmmiete ربطی به پول شوفاژ و ... ندارد .
پس اینجا لغزش از شما بوده نه من .

Kaltmiete (auch Nettomiete oder Grundmiete) bezieht sich im Sprachgebrauch in Deutschland auf den Teil der Miete, der allein die Raumnutzung abdeckt. Ein Teil der weiteren Kosten wird in der Nebenkostenabrechnung gesondert ausgewiesen. Dies können zum Beispiel sein: Müllabfuhr, Wasser (warm und kalt), Erdgas, Abwasser, Heizung, Flurbeleuchtung, Feuerversicherung, Kabelanschluss. Weitere regelmäßige Kosten (zum Beispiel für Strom oder Telefon) werden direkt an den Strom/Telefon-Anbieter gezahlt.

Das Gegenstück, die Warmmiete, entspricht dem gesamten Mietbetrag, den der Mieter an den Vermieter zahlen muss.


- WiKi

نام Warm از آنجایی می آید که سابق بر این هزینه شوفاژ و آب گرم سر خانه محاسبه میشد ولی سالیان سال است که این هزینه ها به خاطر اینکه از منابع دیگری خریداری میشوند (مرکزی هستند) هزینه جداگانه دارند و باید جداگانه پرداخت شوند ولی همین نام را برای خود حفظ کرده .

پس اجاره کامل اینجا مالیات دارد بر خلاف گفته شما .
بله قیمت Netto تلویزیون سه بعدی هم بدون مالیات است ! پس تلویزیون را شما بدون مالیات میخرید ؟

مزدك بامداد نوشته: بازهم بیجاست. دانسته است که کشور به چند پزشک نیاز دارد و آن کسانی که
نمره ی بالا دارند و تنبلی نکرده اند و زندگانی شان را به هرز نگسارده[1] اند
و دزدی هم نکرده اند سندلی های دانشگاه را میگیرند که هزینه ای که مردم
برای پرورش انها میپردازد، بازدهی هم برای مردم داشته باشد. همه که نمیشود
پزشکی بخوانند. در کشور سرمایه داری هم که از بیخ همه نمیتوانند پزشکی و ..
بخوانند مگر اینکه پاپای سرمایه دار و دزد داشته باشند. آنجا سرزمین پرورش
دزدان و فرزندان دزدان است، گرچه بسیار شیک و ناز و مامانی و .. هم بنگر بیایند.

کسی که میتواند در جای دیگری مزد بیشتری بگیرد باید نادان به معنای واقعی کلمه باشد که بماند و مزد کمتری بگیرد .
این پیش فرض شما که همه باید دزد باشند تا بتوانند درس بخوانند به راستی پیش فرضی از سر تعصب است و ما میبینیم که در واقعیت از این خبرها نیست .
در همان نظام سرمایه داری کسانی که استعداد بالا و هوش بیشتر از بقیه دارند بورسیه تحصیلی دریافت میکنند ! مابقی ولی میتوانند بدون بورسه تحصیل کنند . در صورتی که در کشورهای سوسیالی یا باید هوش بالایی داشته باشید یا بروید عملگی و حتا اگر ثروتمند هم باشید در بهترین حالت در دانشگاه های خصوصی که مدرکشان را هیچ جایی قبول ندارد تنها به روی شما باز است !!!

مزدك بامداد نوشته: بازهم بیجاست، کم نمیشود!

کم میشود !
تنها تا مبلغ 110 یورو کم نمیشود ! در بیشتر موارد هم شخص به شکل رسمی 8 ساعت در روز و به شکل غیر رسمی و اضافه کاری و ... 10 ساعت در روز کار میکند . یعنی هزینه 11 روز نسخت ازش کم نمیشود و مابقی پایش محاسبه میشود . در همان سایتی که لینک داده اید یک Rechner برای محسابه این موارد وجود دارد .
درآمد از سایر منابع حتا قرض و کمک و فروش وسایل و ... همان مقدار کم میشود .

مزدك بامداد نوشته: منهم نگفتم که ان کوچگران[1] ، میخواهند به بنز دست چهارم و مدل بوق دست یابند،
آنها بی اینکه بخواهند هیچ کار سودمندی انجام دهند، میخواهند به زندگی لوکس
دست پیدا کنند و نمونه "بنز" که آوردیم هم در این راستا بود، چرا که یکی از لوکس
ترین مارک های خودرو هست. روشن است که در پی مدل های نوین و گران هستند.
این در راستای فرومنشانه[2] بودن سرمایه داری است که به مردم این فرهنگ نادرست
را سوزن میزند که با زرنگی و بی کار کردن، با کلاهبرداری و بهره کشی میشود به
برتری و زندگی لوکس و ... دست یافت. یکی دیگر باید ناچار این را بپردازد و انهم
کارگر و کشاورز بدبخت است.

به عکس این درست سوسیالیسم است که مردم را تشویق به دور زدن سیستم میکند با وضع قوانین ضد انسانی و مالیات سنگین و بهره کشی راستین و بیگاری و محرومیت از امکانات و ...

مزدك بامداد نوشته: سخن من در برابر گفته ی شما این بود که بزه[3] کاری ها بیشتر به کوچگرانی[1] بر میگردد
که از کشور هایی با فرهنگ پایین تر و فرهنگ خودپرستی و همبود[4] گریزی ، مانند
ترکیه و البانی و کشور های عربی و خاور میانه و افغانستان و پاکستان و ... به آلمان
و اروپا میگریزند تا در انجا به نوایی برسند!

و اینها در اینجا روی میاورند به بزه و جرم ! پیشتر در یکی بحثی با دوستان (در رابطه با مهاجرین افغان) آمار رسمی جرم و جنایت میان اقوام مهاجر به خصوص خاورمیانه ای ها را از اداره بوندس آمت آورده ام .

افغانستان - برگ 3

طبیعتن مهاجرین آلمانی شده در فهرست بزهکاران مهاجر قرار نمیگیرند و آلمانی محسوب میشوند .
مزدك بامداد نوشته: از سوی دیگر خستو[13] هستید که آلمان کارشناسان خوبی درست میکند که بر پایه ی سامانه ی
ناجور سرمایه داری، از سوی کشور های پولدار تر مانند آمریکا ربوده میشوند. روشن است
که این یک روند فرومنشانه[14] است، چون آن کارشناس، با هزینه و کار مردم آلمان یا فرانسه یا ایکس
به آن جایگاه رسیده و اکنون بجا اینکه به همان همبود کاریاری[15] برساند و وام خود را پس دهد،
آنرا برای امریکا بکار میگیرد. اینستکه سخن از "متروپول" سرمایه داری و همان جنگل میزنیم
و شما هم که به انجا بروید، تا زمانیکه پول داشته باشید و گذارتان به کوی و برزن[16] بی‌بهرگان
و سیاه پوستان نیفتد و بحران نباشد و ... به گمان خود زندگی خوبی دارید و نه خوشبختی راستین.
:e057:
۱-مسلم است که در حالت عادی همه دوست دارند در سرزمین خودشان باشند و برای هموطنان خودشان کار کنند.کارشناسی که از یک کشور به کشور دیگری میرود هزینه های بسیاری را متحمل میشود و چند سالی طول میکشد تا به سیستم اقتصادی اجتماعی سیاسی دانشگاهی-عملی آنجا عادت کند(آموختن زبان و...) ممکن است هتا بخشی از آنچه تاکنون آموخته را فراموش کند و از نو بیاموزد(از تجربه های دوستان پرشماری که به خارج رفته اند)
۲-حق هر کسی است که در هر سرزمینی که خواست زندگی کند و کسی این حق را ندارد که دور کارشناسان خود دیوار بکشید به این بهانه که برایش هزینه شده تا متخصص شود. شما اگر براستی به سرزمین خود اهمیت میدهید شرایطی را فراهم کنید تا کارشناسان کشورهای دیگر رغبت کنند و به کشور شما بیایند و اینگونه قدری تعادل برقرار شود.
۳- اینکه در آمریکا شرایطی بس مطلوب برای متخصصان و کارشناسان فراهم و اینان وسوسه میشوند که به آنجا سفر کنند به معنی دزد بودن آمریکا نیست. گویا پایه های استدلال شما در مواجهه با تعصبات واپس مانده ی کمونیستی ته میکشند و شما را ناتوان از تحلیل درست امور واقعی میکنند چنانکه اینطور به تیوری توطیه گرفتار آمده اید. همین امروز اگر یک وضعیت حداقلی از شرایط زندگی مطلوب در ایران برقرار شود بسیاری از کارشناسان و متخصصانی که از ایران رفته اند حاضرند بازگردند و در سرزمین خودشان کار کنند.

شما به جای آنکه همه چیز را از چشم دیگران ببینید و هر اشکالی که یافت میشود گردن دیگران بیاندازید قدری به درون خودتان و سیستم پیشنهادی تان بیاندازید. چه شد که کاپیتالیسم توانست متروپولهایی چون آمریکا و انگلیس و... خلق کند اما کمونیسم و سوسیالیسم شما هرگز نتوانست حتا مترسکی چون اینها بسازد و آخرین رقیبی که برای سرمایه داری ساخت؛ شوروی بود که به هزینه میلیونها کشته و میلیونها دیگر گرسنه ساخته شد؟ چه شد که همین که شوروی از هم پاشید تمام اقمارش غرق در شادی شدند؟ چرا اگر امریالیسم آمریکایی قدرتمند است که میتواند ابرقدرتی چون شوروی را از هم بپاشد کشور فینگیلی کوبا را که در چند کیلومتری اش است را از هم بپاشد؟ شما نمیتوانید کاستی های موجود در کمونیسم را ببینید و ما را همش به چیزی ارجاع میدهید که قابل ردگیری نباشد. گویی از خارج از کره زمین با ما سخن میگویید و انتظار دارید باور نکنیم آنچه را که میبینیم و لمس میکنیم.
Dariush نوشته: :e057:
۱-مسلم است که در حالت عادی همه دوست دارند در سرزمین خودشان باشند و برای هموطنان خودشان کار کنند.کارشناسی که از یک کشور به کشور دیگری میرود هزینه های بسیاری را متحمل میشود و چند سالی طول میکشد تا به سیستم اقتصادی اجتماعی سیاسی دانشگاهی-عملی آنجا عادت کند(آموختن زبان و...) ممکن است هتا بخشی از آنچه تاکنون آموخته را فراموش کند و از نو بیاموزد(از تجربه های دوستان پرشماری که به خارج رفته اند)
۲-حق هر کسی است که در هر سرزمینی که خواست زندگی کند و کسی این حق را ندارد که دور کارشناسان خود دیوار بکشید به این بهانه که برایش هزینه شده تا متخصص شود. شما اگر براستی به سرزمین خود اهمیت میدهید شرایطی را فراهم کنید تا کارشناسان کشورهای دیگر رغبت کنند و به کشور شما بیایند و اینگونه قدری تعادل برقرار شود.
۳- اینکه در آمریکا شرایطی بس مطلوب برای متخصصان و کارشناسان فراهم و اینان وسوسه میشوند که به آنجا سفر کنند به معنی دزد بودن آمریکا نیست. گویا پایه های استدلال شما در مواجهه با تعصبات واپس مانده ی کمونیستی ته میکشند و شما را ناتوان از تحلیل درست امور واقعی میکنند چنانکه اینطور به تیوری توطیه گرفتار آمده اید. همین امروز اگر یک وضعیت حداقلی از شرایط زندگی مطلوب در ایران برقرار شود بسیاری از کارشناسان و متخصصانی که از ایران رفته اند حاضرند بازگردند و در سرزمین خودشان کار کنند.

شما به جای آنکه همه چیز را از چشم دیگران ببینید و هر اشکالی که یافت میشود گردن دیگران بیاندازید قدری به درون خودتان و سیستم پیشنهادی تان بیاندازید. چه شد که کاپیتالیسم توانست متروپولهایی چون آمریکا و انگلیس و... خلق کند اما کمونیسم و سوسیالیسم شما هرگز نتوانست حتا مترسکی چون اینها بسازد و آخرین رقیبی که برای سرمایه داری ساخت؛ شوروی بود که به هزینه میلیونها کشته و میلیونها دیگر گرسنه ساخته شد؟ چه شد که همین که شوروی از هم پاشید تمام اقمارش غرق در شادی شدند؟ چرا اگر امریالیسم آمریکایی قدرتمند است که میتواند ابرقدرتی چون شوروی را از هم بپاشد کشور فینگیلی کوبا را که در چند کیلومتری اش است را از هم بپاشد؟ شما نمیتوانید کاستی های موجود در کمونیسم را ببینید و ما را همش به چیزی ارجاع میدهید که قابل ردگیری نباشد. گویی از خارج از کره زمین با ما سخن میگویید و انتظار دارید باور نکنیم آنچه را که میبینیم و لمس میکنیم.

سخن بیجایی فرمودید. برای داوری در باره ی این جستار، باید آگاهی های همه سویه را گردآوری
کرده باشید و تنها "لمس" کردن، به شما فربود و راستی را نمایان نمیکند. چه بسا که تنها خرطوم
فیل را بساویده باشید. برای نمونه، نمیدانید که شوروی و آمریکا، پس از واژگشت روسیه و یا
پس از جنگ جهانی دوم، در جایگاه برابر نبودند که بتوان دستاورد های آنهارا بگونه ی برابر
سنجید. شوروی جو جنگ جهانی و یک جنگ دیرنده درونمرزی ( بر پاد گارد سفید تزاری و ..)
پشت سر داشت و نیمی از کشورش ویران. در خاک آمریکا هتّا یک بمب هم نیافتاده بوده. بنمایه های
آمریکا بارها بیش تر روس و ساختاوری اش پیشرفته تر بود، در جاییکه کموینست ها یک کشور
واپس مانده ی تزاری و سرفاژ را بدست آورده بودند. آمریکا همه ی آمریکای لاتین و کوبا و ...
را میچاپید ولی شوروی به دیگر مردم بی‌بهره جهان یاری میرسانید. پس از جنگ جهانی دوم هم
که آمریکا به کشورهای اروپایی، برای کمونیست نشدنشان پول ریخت ( Marshall Plan )
ولی شوروی باید به تنهایی از پس ویرانی ها بر میآمد. سپس هم که جنگ سرد و کارشکنی و
فروبند ها و همپیشی جنگ افزاری از سوی امپریالیسم که جهانی را میخورد، آغازید. آنها
از ویتنام و کره و کوبا و .. گرفته تا شیلی و ایران.. تاخته و یا با نوکران خود کودتا کردند و هتّا
از تاختن به یک کشور نخودی مانند گرانادا که مفت خورانش را بیرون کرده بود، نشرمیدند.
همه یاینها هزینه های فراوان روی دوش شوروی نهاد و شوروی سرانجام شهید راه دادگری
و دادخواهی گردید. با اینهمه دستاورد های انها بسیار سترگ بود و از یک کشور واپسمانده ی
تزاری، به جایگاه دومی اَبَرکشور جهان دست یافتند. ملت های دیگری هم همچون چین، که
در دست امراتوران تریاکی ، به تباهی و نابودی کشیده شده بودند، بدست کمونیست ها آباد
شدند. هتّا کشور ندار و بی چیز کوبا که جز کشتزار نیشکر هیچ چیز ندارد، توانست آموزش
و پرورش و بهداشت و خانه و .. را رایگان و یا ارزان نماید، در جاییکه هنوز در متروپول
سرمایه داری شما، یک بیمه چوسکی درمان با از کار افتادن دولت روبرو میشود. پس میبینیم
که سخن شما سراسر یاوه و هامیانه و تهی از بار دانشیک و پژوهشیک بوده و تنها بدرد گفتگوی
قهوه خانه ها خورده و از دست یازیدن به سهشها(احساست) و نادانی ها ، نان میخورد.
-----
سرشت سرمایه داری متروپول درست کردن است چون سرمایه داری است که به جدایی هرچه
بیشتر قیچی دارا و ندار می انجامد و یک جا که متروپول میشود، به بهایی خونریزی و واپسماندگی
در ده جای دیگر است. روشن است که هر کشوری میخواهد کارشناسان خود را نگه دارد و بیمار
نیست که آنها را با دستمزد اندک از کشور براند، چاره ای ندارد چون سامانه ی متروپل ساز، راه
و بنمایه و پولی برایش نمیگذارد که چنین کاری انجام دهد.
-----
باید یادآوری کنیم که همین که شما بیمه ی بیکاری و بازنشستگی و این چیزهایی را که اکنون
ساده و پیش پا افتاده می نمایند، دارید، از سر همین کمونیست ها و سوسیالست ها و خون هایی
است که آنرا در نبرد خود با بهره کشان گوناگون داده اند، میباشد و گرنه سرمایه دار به شما
چیزی نمیدهد که خود شما برای بدست آوردنش نرزمیده باشید!
-----
گفتنی ها در این باره فراوان است و بهتر است پیش از نوشتن سخنان نسنجیده و ناپیراسته، اندکی
به آگاهی های خود بیفزایید که دچار داوری از روی نادانی نشده و بلندگوی دزدان نباشید!


پارسیگر
یکی‌ از مسائلی‌ که در دوران جنبش سبز من رو عصبانی‌ میکرد استفاده از این آهنگ تاریخی‌ جنبش چپ ایران برای یک قاتل چپ‌ها میرحسین موسوی بود. این ترانه زیبای سر اومد زمستون رو تقدیم می‌کنم به تمامی‌ آفتاب کارانی که در راه رهایی طبقه کارگر در ایران کشته شدند ؛ از حمید اشرف گرفته تا کشته شدگان دههٔ ۶۰ و بعد از آن


[video=youtube;uGbV5x43YwA]http://www.youtube.com/watch?v=uGbV5x43YwA[/video]
در مورد کسانی‌ هم که می‌گویند قبل از انقلاب این چپ‌ها در اومدن رژیم دست داشتند باید این رو بفهمند که اگر این چپ و کمونیست هراسی شاه نبود و یک حکومت سوسیالیستی در ایران به سر کار می‌‌آمد ( حتی به سبک شوروی که من آن را قبول ندارم) باز از اسلامی شدن کشور که بهتر بود و حداقل حجاب اجباری ، شلاق خوردن برای مشروب ، اعدام همجنس گرایان و اینها نبود!
Theodor Herzl نوشته: در مورد کسانی‌ هم که می‌گویند قبل از انقلاب این چپ‌ها در اومدن رژیم دست داشتند باید این رو بفهمند که اگر این چپ و کمونیست هراسی شاه نبود و یک حکومت سوسیالیستی در ایران به سر کار می‌‌آمد ( حتی به سبک شوروی که من آن را قبول ندارم) باز از اسلامی شدن کشور که بهتر بود و حداقل حجاب اجباری ، شلاق خوردن برای مشروب ، اعدام همجنس گرایان و اینها نبود!
این حرفها همش دیدگاه شخصیه. به نظر من این حکومت که اسلام رو به صورت عینی ضایع کرده خیلی بهتر از حکومتی سوسیالیست بود که ضایع بودنش قبلن عینی شده بوده و نیازی به تکرار این تجربه بد نیست. دستکم شلاق و روسری اجباری و ریدن به مملکت توسط اسلام تونیست پوچ بودن اسلام رو ثابت کنه ولی تمام اینها در یک حکومت سوسیالیست قبلن اثبات شده بوده و نیازی به تکرارش نیست. شمام جو میدیدها.
kourosh_bikhoda نوشته: به نظر من این حکومت که اسلام رو به صورت عینی ضایع کرده خیلی بهتر از حکومتی سوسیالیست بود که ضایع بودنش قبلن عینی شده بوده و نیازی به تکرار این تجربه بد نیست. دستکم شلاق و روسری اجباری و ریدن به مملکت توسط اسلام تونیست پوچ بودن اسلام رو ثابت کنه ولی تمام اینها در یک حکومت سوسیالیست قبلن اثبات شده بوده و نیازی به تکرارش نیست. شمام جو میدیدها.
اینکه جمهوری اسلامی ، اسلام واقعی‌ رو نشون داده یک حرف بیجا است ، اسلام مردم ایران از همان ابتدا بسیار لیبرال تر از عرب‌ها بوده است . قبل از انقلاب خیلی‌‌ها مشروب میخوردند ، کاباره می‌رفتند ، نماز هم میخوانند و روزه هم می‌گرفتند. همین الان هم اینگونه است ، به این جامعه ضدّ اسلام اینترنتی نگاه نکنید ، همین ایرانی‌‌ها دختر و پسر‌های جوان که آزادانه سکس میکنند و الکل می‌نوشند به آنها بگویی بالای چشم محمد ابرو است ، می‌‌خواهند شما را خفه کنند! در یک حکومت مارکسیستی حداقل اینکه مردم آزادی‌های اجتماعی را داشتند اگر سال ۵۷ این اتفاق می‌‌افتاد!و ۱۰-۱۵ سال بعد هم با سقوط بلوک شرق ایران به یکی‌ مثل حکومت‌های سوسیال دموکراسی اروپا تبدیل میشد
Theodor Herzl نوشته: اینکه جمهوری اسلامی ، اسلام واقعی‌ رو نشون داده یک حرف بیجا است ، اسلام مردم ایران از همان ابتدا بسیار لیبرال تر از عرب‌ها بوده است . قبل از انقلاب خیلی‌‌ها مشروب میخوردند ، کاباره می‌رفتند ، نماز هم میخوانند و روزه هم می‌گرفتند. همین الان هم اینگونه است ، به این جامعه ضدّ اسلام اینترنتی نگاه نکنید ، همین ایرانی‌‌ها دختر و پسر‌های جوان که آزادانه سکس میکنند و الکل می‌نوشند به آنها بگویی بالای چشم محمد ابرو است ، می‌‌خواهند شما را خفه کنند! در یک حکومت مارکسیستی حداقل اینکه مردم آزادی‌های اجتماعی را داشتند اگر سال ۵۷ این اتفاق می‌‌افتاد!و ۱۰-۱۵ سال بعد هم با سقوط بلوک شرق ایران به یکی‌ مثل حکومت‌های سوسیال دموکراسی اروپا تبدیل میشد

در یک حکومت مارکسیستی هم شما بگویید بالای چشم مارکس ابروست میریزند جرتان میدهند خوب !
کسرا جان شما از کدام آزادیهای اجتماعی حرف میزنید ؟
زندانی کردن مردم درون کشور و کشتار بیسابقه مخالفین اسمش شده آزادی ؟
شخصن در یک رفراندوم هرگز به هیچ شکلی از سوسیالیسم رای نمیدهم . منتها سوسیالیستها و کمونیستها نظر اکثریت رو قبول ندارند و معتقدند که باید با برپایی دیکتاتوری هر کسی که مخالف کمونیسم است را تحت عنوان بازماندگان نظام سرمایه داری خفه کرد ! خیلی صریح و روشن در انواع و اقسام مرامنامه های کمونیستی این مساله عنوان شده تحت نام دیکتاتوری پرولتاریا .

دیکتاتوری پرولتاریا - WiKi


نقل قول:دیکتاتوری پرولتاریا، اصطلاحی مارکسیستی است که برای اولین بار به سال ۱۸۷۵ توسط کارل مارکس و در کتاب "نقد برنامه گوتا" ظاهر شد. مارکس این عبارت را در برابر «دیکتاتوری بورژوازی» به کار می‌برد و می‌گوید که جوامع دموکراتیک حال حاضر، چیزی نیستند جز دیکتاتوری ِ طبقه متوسط، قانون گذار و مالک.
دیکتاتوری پرولتاریا حکومت دورهٔ انتقالی بین جامعهٔ سرمایه داری و جامعهٔ کمونیستی است. دوره‌ای که به روایت مارکس «در آن دولت نمی‌تواند چیزی جز دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا باشد.»

منظور از این اصطلاح تمرکز قدرت در دست پرولتاریا و حمایت بی چون و چرا از طبقات پایین، کارگران و کشاورزان است. در عین حال که از خرده زمین‌دارانی که روی زمین خود کار می‌کنند (و استثمار کننده و یا اجاره دهنده نیستند) نیز حمایت شود.
این معنا، جز معنای غالبی است که از کلمه «دیکتاتوری» برداشت می‌شود.
مارکس و همچنین لنین، دولت کمون پاریس را اولین دیکتاتوری پرولتاریای جهان می‌دانند.

از آنجایی که یک نظام کمونیستی درست به مانند جمهوری اسلامی برای بقای خود نیاز به دشمن و تئوری توطئه دارد پس این دوره گذار هرگز پایان نخواهد داشت و همواره مخالفین از هر دسته و گروه تحت نام بازمانده نظام سرمایه داری سرکوب و کشتار خواهند شد .

اگر یک حکومت کمونیستی اعلام کند که دوره گذار تمام شده و دیگر خبری از سرمایه داری نیست آن وقت کم و کاستی ها و گند و کثافتی که به راه میندازد را نمیتواند گردن کاپیتالیسم بیندازد .

همین الان بنگرید به جناب مزدک ! از نظر ایشون هر مشکل و ایرادی که در نظامهای سوسیالی و کمونیستی هست به خاطر سرمایه داران است و هر خوبی که در نظامهای سرمایه داری هست به خاطر سوسیالیسم و کمونیسم :)))

حالا ایشون یا واقعن متوجه نیستند که لطیفه ای رو دارند بازگو میکنند یا متوجه این داستان هستند و برای دفاع از کمونیسم به هر قیمت اینچنین خنده را بر لبان مخاطب مینشانند .
sonixax نوشته: کور ؟! من گفتم شما به عمد چشمانتان را بسته اید ! این با کور بودن فرق دارد گرامی .
وقتی به شوروی میگویید اَبر کشور و بعد جایی دیگر میگویید شوروی پاره شد چون آمریکا انگشتش کرد و یک جای دیگر میگویید سرمایه داری چون پول به کارگران میداد آنها از کمونیسم فراری میشدند و این جزوی از جنگ سرد بوده و .... این همه تناقض در گفته هایتان تنها یک چیز را میرساند ! شما میخواهید به هر قیمتی از کمونیسم دفاع کنید و این رفتار تنها نشانه ایمان داشتن است و نه چیز دیگر .

بوارونه, تنها تناقض‌هایی که من اینجا تاکنون برخورده‌ام از سوی شما و هوادارانِ سرمایه‌داری
بوده و گاه آن اندازه رویه‌ای به چیزها مینگرید که مایه‌یِ شگفتی شده و آدم هاج و واج میماند!

همچنین من اینجا از مزدک گرامی سپاسگزاری میکنم که آگاهی‌هایِ تاریخی خودشان درباره‌یِ شوروی و کمونیسم را می‌هنبازند, من تاکنون در اینها نیاندیشیده
بودم و بر پایه‌یِ پروپاگاند‌اهای جاافتاده هر چه درباره‌یِ آنها و کشورهای کمونیستی شباروز میگویند (میکوبند) را نیم‌بست پذیرفته بودم که اکنون مایه‌یِ بازاندیشی شد.

پارسیگر
بار بیستم:

مزدک بامداد نوشته: فزون بر این، کسی نگفته است که درآمد انها هم ١۰۰% یکسان است
بساکه مرز درآمد پایین و بالا هست که از هم بسیار دور نیست.


بار بیست و یکم:

kourosh_bikhoda نوشته: در صورتی که حقوق مساوی بین همه تقسیم شود، واقعن چه انگیزه ای برای افراد می ماند که با حقوق مساوی دست به کارهای سخت و با پرستیژ پایین کنند؟




(((: