دفترچه

نسخه‌ی کامل: گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
مزدك بامداد نوشته: E412
این ها سفسته ی پرداختن به سخنگو بجای پرداختن به سخن است.
شما اگر درباره ی خود جستار سخن یا فرنودی دارید بیاورید و نگران
آسیب خوردن من از سرمایه داری و پیری و اینها نباشید!
اینهم که "هر عاقلی" چنین گمان میکند، باید گفت که شما خود را نماینده ی
همه ی مردم و همه ی خردمندان و "عقل کل" نبایستی بدانید. خود ایده ی
کمونیسم، فراورده ی ستم هایی است که در سامانه های بهره کشی مانند
کاپیتالیسم ، به رنجبران فرود آمده و جنگ های خانمانسوز جهانی که
او پدید آورده است. ( رویش کمونیسم پس از هر بار جنگ جهانی بیشتر شد)
پس هر پدیده ای یک انگیزه دارد و کمونیسم هم از روی بیخردی و یا بازیگوشی
و یا پولدوستی پدید نیامده و گرنه میرفتیم کلاهبرادر و بساز و بفروش و دیگر
گونه های دزد ها میشدیم، نه اینکه خود ار میلیونی به کشتن بدهیم برای رهایی.

پارسیگر
قصد بنده سفسته نبود. بنظر بنده بحث مدتی پیش به پایان رسیده و گفته ها و دلایل و اسناد دو طرف بقدر کافی مطرح شده (و حتی بعضا بارها تکرار شده) و دیگر باید قضاوت را بعهدهء خوانندگان گذاشت.
بنده شخصا فکر میکنم بر هر عاقلی واضح گشته باشد که کمونیسم ایده ای در وهلهء اول و از نظر سردر ورودی اش فریبنده، ولی در عمل ناکارا و بخصوص بسیار خطرناک است (خطر استبداد و جنایت و توجیه هر تحمیل به این بهانه - شاید شکلی از هدف وسیله را توجیه میکند). فکر نمیکنم هیچ عاقلی حاضر باشد به آن فرصت و تکرار دوباره ای در تاریخ بدهد.
حال چیزی که برایم جای تعجب و سوال داشت، یعنی اصرار و دفاع شما از کمونیسم، را مطرح و در زمینهء آن احتمالاتی را بیان کردم.
شما خودتان حرفهایی زدید که واضحا اغراق و افراط و توجیه جنایت و ظلم بود. وای به روزی که قدرت دست امثال شما بیفتد!
البته باید توجه داشت که بنده نمیگویم نظام سرمایه داری بی نقص و ایدئال است و جنایت نکرده و نمیکند، ولی بنظر من کمونیسم واضحا خطرناک تر است.
در اینکه بگوییم بوجود آمدن و ایده ها و تقابل کمونیسم با سرمایه داری باعث تعدیل و اصلاح و بهتر شدن نظام سرمایه داری شده است هم بحثی ندارم و به گمانم اینطور است! ولی فکر میکنم واضح باشد که این به معنای اثبات کارایی و بهتر بودن کمونیسم نیست. بنده از اول هم میگفتم که بنظرم باید یک نظام ترکیبی/منعطف داشته باشیم و نه کمونیسم یا سرمایه داری افراطی/مطلق، که با این بحثها میان دو طرف از این ایده بهتر مطمئن و روشن شدم و معیار و جزییاتش بهتر دستم آمد.
kourosh_iran نوشته: البته باید توجه داشت که بنده نمیگویم نظام سرمایه داری بی نقص و ایدئال است و جنایت نکرده و نمیکند، ولی بنظر من کمونیسم واضحا خطرناک تر است.

یک مغلطه ای که کمونیستها میکنند اینه که سرمایه داری را همواره یک نظام حکومتی معرفی میکنند!
در صورتی که سرمایه داری یک نظام اقتصادیست! یعنی سرمایه داری به تنهایی یک ابزار است! و زیر سایه لیبرالیسم است که میتواند آمریکا، آلمان، سوئیس، انگلیس و ... درست کند.
همین ابزار اگر در سیستم دیگری باشد نتیجه متفاوتی هم خروجی میدهد! مثلن اگر در یک نظام خودکامه استفاده شود قطعن فاجعه به بار می آید! چاقو را هم بدهی دست یک کودن نفهم مثل استالین باهاش آدم میکشد! ولی این بدان معنا نیست که چاقو چیز بدیست.

ولی کمونیسم این طوری نیست! کمونیسم مدعی حکومت داریه و میگه بهترین مدل حکومت داری رو ارایه کرده! سوای اینکه کمونیسم هر جا رفته گند زده و جنایت کرده چرا که کمونیسم ایدئولوژی است که رسمن دیکتاتوری رو تائید و ترویج میکنه!

بله بله میدونم که کمونیستها بهش میگند دوره گذر و دیکتاتوری پرولتاریا و یک سری تعاریف من درآودری و احمقانه و کس شری جات هم ارایه میدهند که بگویند نه خیر این دیکتاتوری ما با آن دیکتاتوری مد نظر شما فرق دارد!
اینها میگویند در این دوره طبقه کارگر برای سرکوب باقی مانده ی بورژوازی مجبور است که چنین کند و گذر از این دوران اجتناب ناپذیر است!
یعنی اینها معتقدند که در این دوره از طبقه ی کارگر باید اطاعت بی چون و چرا شود و مخالفین سرکوب شوند تا جامعه بی طبقه (یک دست) حاصل شود .

خوب مگر این چیزی متفاوت با بقیه دیکتاتوریهاست ؟!

خودکامگان همیشه خود را پشت عده ای از مردم مخفی میکنند! در اینجا حکومت خودکامه خود را پشت کارگر و ستمکش و خلق و فلان کش و ... قایم میکند! در جای دیگر پشت شهید و ملت مظلوم و ...
روش هر دو هم یکیست! سرکوب مخالفین برای یک دست شدن جامعه!!!! (مثل گوسفند همه باید بگویند چشم)
هدف هر دو هم یکیست! کسب قدرت.

در جایی مهربد پرسیده بود اگر 80% بخواهد 20% را بکشند آن 20% چه باید بکنند؟!
خودش پاسخ داده بود که بروند همه ی آن 80% را بکشند و با استناد به این پاسخش کارهای کمونیستها رو توجیه کرده بود! خوب عکس همین موضوع هم هست! ولی جناب مزدک به کل این حق رو برای مخالفین کمونیسم به رسمیت نمیشناسند و میگند همه ی مخالفین باید گردن زده شوند! چرا که از نظر ایشون اگر شما مخالف کمونیسم باش پس حتمن موافق سرمایه داری هستی :))))
پس میشود این طور گفت که چون کمونیست دیکتاتوری به راه میندازد و فقط به فکر کشت و کشتار است باید گردن زده شود!!!!!!! منتها در اینجا یک فرقی بین ما (من) و پدر جان هست! من مثل مزدک خون آشام و دارکولا و قاتل و جنایتپیشه نیستم برای همین حتا حق آزادی بیان و زندگی رو براشون به رسمیت میشناسم!!! ولی ایشون خیر!

تا هم دلتون بخواد در استدلالهاشون مغلطه میکنند و چُسکی استدلال میکنند! مثلن چندی پیش پدر جان این عکس رو گذاشته بودند :

[ATTACH=CONFIG]4584[/ATTACH]

یادتون هست ؟!
خوب در مقابلش هم من اینو میذارم :
[ATTACH=CONFIG]4585[/ATTACH]

این همون عکسه فقط من وسطش چیزی در مورد مخوف ترین جنایت کمونیستها (هولدومور) گذاشتم و جای واژه دموکراسی از واژه کمونیسم استفاده کردم!
این طوری چُسکی استدلال کردن که کاری ندارد! (چیزی که مزدک و کمونیستها مدام ازش استفاده میکنند) .
ولی باید قبول کردن که به احتمال زیاد کمونیسم در اصلاح و تعدیل و بهبود نظام سرمایه داری و حکومتی آمریکا و کشورهای غربی مشابه، نقش قابل توجهی داشته است.
یک جوری میشه گفت مثل همون بازار آزاد و رقابت که منجر به افزایش کیفیت و کاهش قیمت میشه، وجود و رقابت نظامهای مختلف (و بخصوص متضاد) با هم منجر به پیشرفت میشه. البته طبیعتا این وسط اونایی مثل کمونیسم مطلق که از پایه مشکلات بزرگ اساسی دارن و انعطاف کافی ندارن تضعیف میشن و نهایتا از بین میرن.
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
sonixax نوشته: حتا سُس خردلی که مصرف میکنند باید آمریکایی و مارک American Garden باشد نه ایرانی و مهرام
آمریکایی ها به ایران سس خردل فروختند برخی خودشان را به این بهانه به آمریکا فروختند
خداوندا مرا جوری مگذار که خودم را به جز تو بفروشم هر چند سراسر دنیا را به من فروخته باشند چون تو خدایی یگانه ای که باز فرمانبردارگشته ء توام تو می دانی آشکار از گفته هم چه پنهان می کنیم
راستی تفاوت کمونیسم چین با شوروی چیه؟
ظاهرا این دو کشور بر سر این مسئله یه زمانی با هم مشکل پیدا کردن و راهشون رو جدا کردن.
kourosh_iran نوشته: راستی تفاوت کمونیسم چین با شوروی چیه؟
ظاهرا این دو کشور بر سر این مسئله یه زمانی با هم مشکل پیدا کردن و راهشون رو جدا کردن.

خیلی خلاصه و بر اساس سنت هر کمونیستی : هر کدوم به اون یکی میگه نوکر سرمایه داری!!!!

همیشه بین کمونیستها این ذن به خائن بودن طرف هست! برای همین اگر شما دو تا دونه کمونیسته متحد داشته باشید! نهایتن از هم جدا میشند! داستان حزب کمونیستی کارگری ایران میتونه داستان خوبی باشه :

حزب کمونیست کارگری ایران - WiKi

نقل قول:انشعابها

در طی دو دهه از تشکیل این حزب، مانند هر حزب و سازمان دیگری، افرادی از آن به دلایل مختلف جدا شده اند. از آن جمله می توان به رضا مقدم و ایرج آذرین از موسسین حزب اشاره کرد که در اختلاف نظر با تئوریهای منصور حکمت در مورد قدرت سیاسی حزب را ترک کردند.
در سال ۲۰۰۴ بعد از مرگ منصور حکمت در نحوه رهبری حزب و همینطور مبارزه سیاسی و انقلاب اختلافات شدیدی در گرفت. این اختلافات پیشتر در زمان حیات حکمت نیز ابتدا با طرح نحوه رهبری حزب مطرح شده بودند. در نهایت ۲۴ نفر از اعضای کمیته مرکزی و اکثریت کمیته کردستان وقت حککا از این حزب جدا شدند و به رهبری معنوی کوروش مدرسی، حزب حکمتیست را تشکیل دادند.
خوده این حزب نیز در سال ۲۰۱۱ به دنبال مباحث درونی به دو جناح تقسیم شد. یک جناح امروزه با نام حزب حکمتیست-خط رسمی شناخته می شود. جناح دیگر که اکثریت حزب را تشکیل می دهد، با همان نام حزب حکمتیست به فعالیت خود ادامه می دهد که عموماً به عنوان جناح فاتح شیخ - رحمان حسین زاده از آن نام برده می شود.

در سال ۲۰۱۲ با علنی شدن اختلافات در حزب حکمتیست و تغییر مواضع بخش عمده نیروهای این حزب، حمید تقوایی با برگزاریی سمینار چشم انداز نزدیکی و اتحاد نیروهای کمونیسم کارگری شرایطی را برای اتحاد دوباره این دو حزب - جناح مطرح کرد.[SUP][۱۶][/SUP] این سمینار به مباحث گسترده ای در صفوف کمونیسم کارگری دامن زد [SUP][۱۷][/SUP] که در نهایت به نشست مشترک دو حزب کمونیست کارگری ایران و حزب حکمتیست جناح فاتح شیخ و رحمان حسین زاده منجر شد اما نتیجه ای در بر نداشت.[SUP][۱۸][/SUP] [SUP][۱۹][/SUP] در هر حال این نشست اما منجر به آغاز فعالیتهای مشترک محدودی چه بصورت عملی و چه بصورت صدور بیانیه مشترک بین این دو حزب شد. تلاشها برای ادغام مجدد این دو حزب هنوز در جریان است.

منصور حکمت - WiKi

حزب کمونیست کارگری ایران-حکمتیست - WiKi

چیزی که در این مقاله ها بهش اشاره نشده برچسب زنی به منصور حکمت مبنی بر گرفتن پول از اسرائیل و آمریکا و نوکری برای امپریالیسم و سرمایه داری هستش!

نوشته از آذر ماجدی :

آرشیو مطالب سایت آزادى بیان برای توجیه مواضع پرو اسرائیلی به منصور حکمت آویزان نشوید!

نقل قول:حزب اتحاد کمونیسم کارگری دائما سیاست های راست و غیر کمونیستی "حزب کمونیست کارگری" (ح ک ک) را مورد نقد قرار می دهد. اخیرا در مورد قتل عام غزه حمید تقوائى لیدر این حزب مواضعی به شدت راست و ضد انسانى اتخاذ کرد. مواضع رهبری این حزب طی دو سه سال اخیر بیشتر و بیشتر مواضع این حزب را در کنار مواضع پرو اسرائیلی قرار داده است. قتل عام مردم بیدفاع و گرسنه غزه موجب بلوغ باورنکردنى این مواضع شد. ما بارها به آنها در این باره هشدار داده ایم. بخشی از رهبری و کادرهاى ح ک ک در پاسخ به نقد ما کوشیدند که با آویزان شدن به منصور حکمت گریبان خود را از نقد ما خلاص کنند و اعلام کردند که "به منصور حکمت هم می گفتند پرو اسرائیل."

خلاصه اینکه این داستان بسیار ریشه دار و دراز است و در میان همه ی کمونیستها وجود داره! چون اینها تنها به فکر کسب قدرت هستند و دفاع از مظلوم و کارگر و بهره کش و فلان و بهمان تنها ماسک و بزکه.
یک مقداری تحقیق کنید خیلی بیشتر از اینها گیرتون میاد!
kourosh_iran نوشته: راستی تفاوت کمونیسم چین با شوروی چیه؟
چین سال ۱۹۷۰ بعد دیدار نیکسون رئیس جمهور آمریکا با مائو رهبر چین راهش رو عوض کرد و کاپیتالیست شد
Theodor Herzl نوشته: چین سال ۱۹۷۰ بعد دیدار نیکسون رئیس جمهور آمریکا با مائو رهبر چین راهش رو عوض کرد و کاپیتالیست شد

نه کاپیتالیست نشد! آویزون کاپیتالیستها شد.
چین هنوز هم به شکل رسمی حکومت کمونیستی داره ولی کمونیستهایی که جیره خور کاپیتالیستها هستند. چون خیلی زود فهمیدند که از کمونیسم بخاری بلند نمیشه و به جز بدبختی فلاکت و نکبت چیزی به دنبالش نیست. برای همین دستشون رو جلوی کاپیتالیستها دراز کردند که بشند دومین اقتصاد دنیا! (خیلی ساده بگم از باقی جانورانِ کمونیست باهوش تر هستند)
kourosh_iran نوشته: یه دفه توی یه برنامه مستندی با یک نفر که قبلا تحت سیستم شوروی زندگی کرده بود و بعد از فروپاشی شوروی تحت سیستم سرمایه داری مصاحبه کردن طرف گفت که در زمان شوروی زندگی راحتتر بوده چون اون موقع مقدار مشخصی کار میکردی و زندگیت هم اداره میشد ولی میگفت الان باید بیشتر کار کنیم و خرج و مخارج زندگی به زور تامین میشه.

یه دفعه هم من با یک روس از نزدیک صحبت کردم میگفت ما خواب زندگی راحتی که امروز داریم رو میبایستی در شوروی میدیدیم!

kourosh_iran نوشته: ولی منظورم اینه که بعضی چیزا رو باید در عمل و بصورت تجربی دنبالش رفت و بخصوص از افرادی که سیستم کمونیسم رو تجربه کردن هم تحقیق کرد و دید که چه تجربه ها و نظریاتی دارن.

مردمی که تحت حکومت شوروی زندگی کردند علیه اون قیام کردند! تکه پاره اش کردند! (از توش چند تا کشور در اومد؟!) جلوی گلوله تانکهای شوروی ایستادند و کشته شدند تا از سیستم جدا بشند.
همینها کافیست تا نظر مردم را نسبت به سیستم شوروی بدانیم. قطعن هستند کسانی همون نظام کمونیستی و فقر عمومی و ... رو میپسندند! همون طوری که هستند کسانی که در ایران امروز نظام سلطنتی رو میپسندند.
باید دید اکثریت با چه کسانیست، مخالفین یا موافقین.


kourosh_iran نوشته: شما مثلا در تجارت و نظام سرمایه داری استعداد یا شانس داشتی کم و بیش موفق میدونی خودت رو، نمیشه به همین راحتی به همه تعمیم بدی یا بگی به این خاطر نظام سرمایه داری بهتره
شما یه نفر شاید زرنگی، هوش و استعداد داری، شانس آوردی، ولی اگر به ازای هر نفر مثل شما چند نفر باشن که استثمار میشن، بهشون زور میگن، و رنج میکشن و زندگی خوبی ندارن چی؟

نه اتفاقن تنها چیزی که من نداشتم شانس بود! چندین بار تا مرز ورشکستگی هم رفتم چون قواعد بازی رو بلد نبودم!
اگر قرار بود همه چیز رو به شانس واگذار کنم هر روز میرفتم Lotto بازی میکردم!
من سرمایه داری رو بهترین میدونم چون داره کار میکنه و جواب میده! اگر سیستمی بیاد که از سرمایه داری بهتر کار کنه و جواب بده خوب مشخصن اون رو بهترین میدونم.
در حال حاضر بهتر از نظام سرمایه داری لیبرال وجود نداره چون هم درآمد، هم رفاه، هم آزادیهای فردی و مدنی ، هم دموکراسی و هم پیشرفت رو تضمین میکنه مشروط بر اینکه خود فرد بخواد.

ببینید یک مثالی بذارید براتون بزنم :
بدترین و پیش پا افتاده ترین و درپیتی ترین شغل در آلمان امروزی کار کردن برای رستورانهای زنجیره ای مثل مک دونالد هست! (یعنی این افراد پایین ترین میزان حقوق رو دارند) ولی همینها میتونند به راحتی آب خوردن از بانکها وام بگیرند یا حتا خونه بخرند (در صورتی که منی که کارمند جایی نیستم و روی پای خود وایسادم نمیتونم چون بهم نمیدند!!!! چون تضمینی به کار من نیست).
پس اگر شما کارمند جایی باشید به راحتی میتونید وام بگیرید! و با وامی که گرفتید خونه بخرید، ماشین بخرید یا حتا یک تجارتی رو شروع کنید. (کاری که خود من هم کردم، استثنا هم نداره به همه کارمندان و کارگرانِ قانونی میدند ولی به صاحبین مشاغل نه! حکایت نمیبری بگو نمیبرمه!!!)
بعد طرف میتونه با وامی که گرفته تجارت خودش رو شروع کنه و اگر توانایی و استعداد لازم رو داشته باشه موفق هم میشه. یکی میره کیوسک باز میکنه! یکی میره فروشگاه زنجیره ای!!! هر کسی بسته به توانایی هاش.
اگر هم کسی این توانایی رو در خودش نبینه میتونه همون کارمند بمونه و چند سالی قسط بده و سر انجام صاحب چیزهایی که میخواد بشه.
به عبارت ساده تر وقتی شما یک بدبختِ بیخانمان در آلمان یا آمریکا یا جاهایی مثل این کشورها میبینید باید مشکل رو در خود فرد جستجو کنید نه نظامِ حاکم.
ولی به خاطر تبلیغاتِ دروغ و سوء کمونیستهایی که خودشون جیره خور و نون خور همین حکومتها هستند ذهن کسانی که آشنایی درست و دقیق در باره سیستم ندارند آلوده میشه و نتیجه گیریهای اشتباه میکنند.
از شما انتظاری نیست که سیستم اقتصادی آمریکا یا اروپا رو درست بشناسید چرا که نه در اون زندگی میکنید و نه باهاش کاری دارید ولی از کسانی که میخواند این سیستمها رو نقد کنند انتظار میره که واقعیت رو بگند نه اینکه هر دروغی که به ذهن مسمومشون میرسه رو بیان کنند.