Dariush نوشته: چه میگویی عزیزم؟!
مشخص است که سخن من با توجه به کانتکست بحث شما با میلاد معنا میابد و به ناله های شما پیرامون دزدیدن متخصصان آلمانی توسط آمریکایی ها میپردازد. شما چنان سخن پرداخته بودید که هرکس از حقایق خبر نداشت باور میکرد که گویی براستی آمریکا ارتشی کماندویی براه انداخته برای دزدیدن متخصصان از اقصی نقاط جهان. ما هم نشان دادیم که سخن شما از بیخ بی پایه است چرا که فراهم کردن شرایط ایده آل برای متخصصین و دانشمندان به معنای دزدیدن نیست. اکنون هم که زده اید به صحرای کربلا.
نه, هواداران سرمایهداری هستند که زدهاند به صحرای کربلا و در پدافند از بهرهکشی چه ها که این چند گاهه نخواندیم و نمیخوانیم!
واپسین نمونه که ساعتها مایهیِ خندهیِ من شد:
sonixax نوشته: و اما در مورد آمریکا !
همواره برای هر شخص و فردی کارگری و گارسونی و کف رستوران طی کشیدن هست و اسم همون هم کار هستش .
پس وقتی کسی همون کارها رو هم نکنه و خودش رو بذاره قاطی بیکارها یا تن پروره یا گاگول .
اگر فرد متخصصی طوری بیکار شده باشد که چاره ای جز کارگری و عَملگی نداشته باشد یا تخصصش به درد نخور و قدیمیست و خودش باعث و بانی این مشکل بوده که تخصصش را به روز نگاه نداشته .
یا به قدری سر کار گند زده که اخراجش کرده اند و کسی حاضر به استخدامش نیست ، یا در قبال نیروی کار جوان و تازه نفس راندمان پایینی دارد .
پس در هر سه شکل مشکل از خودش است نه از سیستم .
بیچاره مزدک گرامی که از فرامنشی و نمیدانم آرتائیک دارند اینجا سخن میرانند!
اینهم برای شما که گویا دستی در ترزبان کژفرنودها؟ هم داشتید:
Dariush نوشته: مشخصا شما تلاش میکنید کاستی های خود را پشت سیلی از توجیهات و فرافکنی ها پنهان کنید. و من اگرچه دارم سخنان خمینی گون شما پیرامون خوشمزگی خون سرمایه داران و کسانی که در برابر سیستم استالینی مقاومت میکردند را میخوانم همزمان با خود می اندیشم که چگونه کسی چون شما میتواند پیرامون سعادت اجباری برایمان داستان سرایی کند؟ شما هنوز نتوانسته اید درک کنید که تمام مشروعیت یک سیستم حکومتی از مردم آن کشور بدست می آید و همین که سازوکاری برای تغییر دموکراتیک یک سیستم وجود نداشته خودش به تنهایی باعث عدم مشروعیت و غیراخلاقی شدن آن میشود. یا آنکه خود را به آن راه زده اید. حداقل به دوستانی که در اینجا برای شما اعتبار بالایی قایلند و به دهان شما مینگرند همچون مهربد و آلیس رحم کنید!
١. سفستهیِ پرداختن به سخنگو (شما مانند خمینی هستید)
٢. سفستهیِ انگ زدن (سفستهیِ اینکه شما دارید سفسته میکنید)
٣. سفستهیِ توسل به بیشینگان: اگر ٩٠% مردم موافق بردهداری باشند, پس بردهداری اشکالی ندارد و مشروع است.
Dariush نوشته: پیش از آنکه برای ما بدیهیات را شرح دهید و با دانایی ما شوخی کنید لطف بفرمایید توضیح دهید که به چه حسابی مشروع است که یک حکومت برای برپایی یک سیستم سیاسی اقتصادی که قرار است موجب رهایی انسانها شود میلیونها انسان را از حق زندگی کردن که اساسی ترین حق انسانی هر انسانی است محروم کند؟ اگر نمیخواهید باور کنید که استالین میلیونها انسان را برای اهداف ایده یولوژیک کشت و گورهای دست جمعی و اردوگاههای کار اجباری و .... تماما برای اهداف سازمانی و فردی استالین بوقوع پیوستند و نه در جهت اهداف و منافع توده ها مشکل ما نیست ضعف دریافتهای تاریخی خودتان است و یا اینکه باز خودتان را به آن راه زده اید.
١. سفستهیِ سفرنگ تاریخ:
a. شوروی میلیونها آدم را از حق زندگی محروم کرده بود, شوروی نمونهیِ ناب کمونیسم بود (و نباید هیچ عیبی هم میداشت), پس کمونیسم بد است
b. استالین هر چه کرد برای اهداف ایدئولوژیک بود و بس (چرا هم ندارد!).
Dariush نوشته: ناتوانی شما از درک کارکردهای داخلی و تغذیه سیستم پروپاگاندای دستاوردهای نظامی و خارق العاده کشورهایی چون شوروی برای ما قدری عجیب مینماید(چنانکه باز همین دستاوردها در واقع بر مبنای فایده برای توده ها نبوده بلکه صرفا در نتیجه ی یک جنگ ایده یولوژیک بود) و تمام اینها را به عنوان دستاوردهای کمونیسم جا زدن در جایی که همه میدانیم پایه های صنعتی کشور مولد این دستاوردها اسیران اردوگاههای کار اجباری بودند و به دست گرفتن تمام سرمایه های کشور توسط دولت و همچنین سیستم مافیایی بوده مایه طنز پردازی ها میتواند باشد.
١. سفستهیِ نادان خواندن دیگر: اینکه شما چیز به این آشکاری که شوروی در پیت بود نمیگیرید برای ما شگفتانگیز است!
٢. سفستهیِ زهرآگینیدن سرچشمه: اگر شوروی دستآوردی هم داشت براستی دستآورد نبوده, چون (—>سفستهیِ سفرنگ تاریخ) آنرا با اردوگاه کار اجباری بدست آورده.
٣. سفستهیِ سفرنگ تاریخ: اگر دولت بنمایندگی از مردم کارها را پخش کند مافیا راه انداخته, ولی اگر سرمایهداران از مردم بهرهبکشند مافیا نیست.
Dariush نوشته: و اما در مورد آمریکا و شوروی. باز هم این پنهان کردن بخشی از حقیقت است و فرافکنی. این تنها شوروی نبود که نیمی از کشورش ویران شد. آلمان و ژاپن که به کلی با خاک یکسان شدند و چیزی هم برای خوردن نداشتند. انگلیس و ایتالیا و فرانسه و چند کشور دیگر اروپایی هم بسیار بیشتر از شوروی تخریب شدند. چه شد که تمام آنها توانستند در عرض یکی دو دهه تمام کشور را بازسازی کنند و هر کدام تبدیل به یکی از ابرقدرتهای اقتصادی شوند شوروی و یارانش اما مردم را همچنان در گرسنگی و فقر نگه میداشتند؟ حتما طرح مارشال آمریکا باعث شد؟ نخست آنکه بی شک آمریکا هرچقدر هم متومل بود بازهم توان تامین هزینه بازسازی تمام این کشورها را نداشت. دوم آنکه فرض کنیم که چنین بوده؛ چرا شوروی یا بهتر بگوییم کمونیسم نتوانست همین کار را با یاران خودش بکند زمانیکه تقریبا نیمی از جهان زیر پرچم کمونیسم بودند و نیمی از جهان یعنی نیمی از منابع خام و منابع انسانی جهان؟ نکند فشار سرمایه داری بوده؟
١- لغزش در تاریخ: ژاپن بجز دو خوردن تا بمب اتم و دو شهر چیزی از دست نداد, آلمان غربی هم که روشن شد چگونه میلیاردها دلار زیر نام "پیرنگ مارشال" از پولهای چاپیده و بهرهکشیده در آن سرازیر شدند و خود آمریکا هم که هیچ خراشی از جنگهای جهانی برنداشت.
٢. سفستهیِ سنجش نابرابر: اگر آمریکا با چپاولگری نیمی از جهان توانست اینچنین از آلمان غربی ویترین سرمایهداری بسازد و این کارها را بکند, چرا شوروی براه سامانهیِ دادگرانهتر خود اگر این همه خوب بود نتوانست!؟
Dariush نوشته: چگونه است سعی برای کمونیستی کشورهای جهان توسط شوروی میشود کمک به مستمندان و فقرا و عدالت و هومنی و طرح مارشال آمریکا میشود توطیه برای نابود کردن کشورهای کمونیستی و «شهید» کردن شوروی عزیز؟
١. سفستهیِ نادیده گفرتن خاستگاه کنشها: همانجور که کشتن همیشه بد نیست, زیرا میتواند از روی پدافند شخصی باشد (خوب), یا میتواند از روی دستدرازی و دزدی باشد (بد), بهمینسان, اینکه دو کشور چگونه یاری رسانیدهاند و پول هزینه کردهایند نیز بایستی در بافتار انگیزه و خاستگاه کنش بررسی شود.
Dariush نوشته: من پیش از این نیز همینجا گفته ام که اساسا در مورد نادرستی های سیستم سرمایه داری لازم ندارم از کسی چیزی بیاموزم و انتقادهای من به سیستم سرمایه داری اگرچه در شکل با همان شما قابل همسجنی نیست اما در محتوا کمتر از انتقادها و اشکالهای شما نیست. تمام تلاش من این است که شما را قدری از دید تک بعدی تان دور سازم و هشدار دهم که به قول یکی از دوستان هیچ سطحی از آرمانهای انسانی دلیل مشروعی برای دربند کشیدن و نابود کردن گروههای عظیمی از آدمها را ندارد. بنابراین پیش از اینکه باز بخواهید برای ما از این داستانها با آن ادبیات کمونیستی تعریف کنید قدری خودتان به آنچه من میگویم بیاندیشید. متاسفانه من فرصت چندانی برای بودن در اینجا ندارم بنابراین معلوم نیست کی دوباره بتوانم پاسخ بعدی احتمالی شما پاسخ دهم.
دیدگاه چندبعدی و تکبعدی هم بیگمان شوخی بیشتر نیست. دیدگاه چندبعدیای که هومنی باید در برابر
بردهداران در پیشمیگرفت بگویید ببینیم چگونه میبایستی میبوده که تکبعدیِ آن, ستیز با بردهداران ناپسند به شمار میرود؟
Dariush نوشته: بله میلاد گرامی. اما آیا شما منکر این میشوید که آلمانی های متخصص بیش از همه تمایل دارند که در کشور خودشان کار کنند؟ هتا اگر هیچ هزینه ای نباشد باز هم باید امتیاز ویژه ای آنسو باشد تا تعداد قابل توجهی از متخصصان آلمانی را به آنجا بکشاند. آمریکا شرایط بسیار مساعدی برای متخصصان و دانشمندان فراهم ساخته که این اگر درستی یا نادرستی را نشان نمیدهد اما حداقل کارآیی را که نشان میدهد و این همان چیزیست که دوستان در اینجا ناتوان از درکش هستند.
خیر, روشنه سیستم سوسیالیستیک آلمان که از پاژ همهیِ مردم گرفته و هزینهیِ آموزش و پرورش رایگان خود مردم میکند یک سرمایهگذاری روی جوانان
و نیروی کار آن کشور است و کسیکه از اینها بهره گرفته و پس از آنکه به جایگاه کارشناسی برین و دانشآموختگی رسید به آمریکا میکوچد, بدرستی نمکنشناسی کرده است و بدرستی نیروی کار وی را دزدیدهاند.
چرا؟ ازیرا در آمریکا شما هرگز نمیتوانید این هزینههایِ رایگان و بایسته برای گذران زندگی و آموزش و پرورش را بگیرید (مگر آنکه پولدار زاده شده باشید),
سپس اینکه آمریکا به آدمهایِ گدا و کم پول راه
نمیدهد (هنگامیکه آلمان میدهد و از آنها کارشناس هم برمیسازد) و بجایش دروازههایِ کوچ را تنها برایِ پولداران و سرمایهداران و کارشناسان بدردبخور باز گذاشته --> دزدی نیروی کار از دیگر کشورها.
پارسیگر