دفترچه

نسخه‌ی کامل: گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
البته من از سال ۲۰۱۱ بیشتر رو به چپ رفتم. البته هنوز عقاید سیاست خارجی‌ و ضدّ آمریکا بودن کور کورانه بعضی‌ از چپ‌ها و اسلام پناهی آنها را مزخرف می‌دانم ، اما عقاید اقتصادی کاپیتلیسم نیز غیر انسانی‌ هست.
Theodor Herzl نوشته: البته من از سال ۲۰۱۱ بیشتر رو به چپ رفتم. البته هنوز عقاید سیاست خارجی‌ و ضدّ آمریکا بودن کور کورانه بعضی‌ از چپ‌ها و اسلام پناهی آنها را مزخرف می‌دانم ، اما عقاید اقتصادی کاپیتلیسم نیز غیر انسانی‌ هست.

پس احتمالن تنت به تن سوسیالیستها نخورده !!!
ازت کلی مالیات میگیرند!!! بعد که اعتراض میکنی این همه مالیات سنگین برای چیه میگن به خاطر خدمات اجتماعی که میگیری (که نمیگیری و نخواهی گرفت)! بعد مثلن یکی میاد یه بلایی سرت بیاره! میری شکایت میکنی و داستان به این شکله :

حالت اول در صورتی که یکی به اموالت آسیب بزنه و اونها رو به فاک بده :

1- پلیس میاد یک سری سوال و جوابهای احمقانه ازت میکنه و تمام!!!
2- اگر سرت منت بذارند و دنبال طرف برند معمولن پیداش نمیکنند! گویا همه از بیخ خلافکارهای حرفه هستند طوری که هیچ ردی از خودشون باقی نمیذارند اون هم وسط این همه دوربین و سیستمهای کنترلی :))
3- اگر پیداش کنند و طرف بگه پول یا بیمه ندارم که خسارت ایشون رو بدم ولش میکنند میگند عیبی نداره برو!!! فقط حواست باشه تا 2 سال خلاف دیگه ای نکنی که در اون صورت تازه علیهت اعلام جرم میشه !!!!
4 - شمای مال باخته این وسط چی میشی ؟ هیچی میتونه دست به خایه برگردی خونت البته اگر خونه ای باقی مونده باشه.

حالت دوم در صورتی که یکی خودتو بزنه به فاک بده:

1- پلیس میاد یک سری سوال و جوابهای احمقانه ازت میکنه اگر زنده مونده باشی ! اگر هم نمونده باشی از فک و فامیل و دوست و آشنا !
2- اگر منت بذارند بیوفتند دنبال طرف معمولن یک هفته بعد میگن طرف از آلمان فرار کرده ما دیگه کاری از دستمون بر نمیاد!!! و به خاطر درگیریهای اداری و هزینه و ... سراغ اینترپل نمیرند.
3- اگر طرف نتونه فرار کنه و بگیرنش در صورتی که زده باشه شما رو کشته باشه فوق فوق فوقش 4 سال میره زندان (زندان که نگو کویت) بعدش میاد بیرون ، اگر زنده مونده باشی بقیه داستان شماره 3 در حالت اول.
4- شما که این وسط به فاک رفتی چی ؟ اگر مرده باشی میبرن خاکت میکنند و بازماندگان دست به خایه برمیگردند خونه هاشون و تمام! اگر زنده مونده باشی چی ؟ باز هم میتونی دست به خایه (این بار اگر خایه ای برات مونده باشه) برگردی خونه.

اینها خدمات رو فقط در اون چُس مثقال پولی که کمک هزینه مالی میکنند با بیمه خدمات درمانی میدونند. باقی داستان همش از بیخ کشکه!
sonixax نوشته: پس احتمالن تنت به تن سوسیالیستها نخورده !!!
ازت کلی مالیات میگیرند!!! بعد که اعتراض میکنی این همه مالیات سنگین برای چیه میگن به خاطر خدمات اجتماعی که میگیری (که نمیگیری و نخواهی گرفت)! بعد مثلن یکی میاد یه بلایی سرت بیاره! میری شکایت میکنی و داستان به این شکله :
ببینید این سیستم مالیات گرفتن و خدمات دادن سیستم اولیه مورد علاقه من نیست! من دوست دارم کارگر‌ها انقدر پولدار بشوند که خودشان همه چیز بخرند بدون یک واسطه‌ به اسم دولت ، دولت باید تا اندازه ممکن کوچک بشود. ولی‌ در حال حاضر سوسیال دموکراسی نزدیک‌ترین چیزی هست که من به آن دسترسی‌ دارم ، تا زمانی‌ که تقسیم ثروت عادلانه صورت بگیرد ، آسان‌ترین راه برای اینکه افراد بخاطر پول بیمارستان ورشکست نشوند و از گرسنگی نمیرند مالیات دادن و خدمات گرفتن بهترین چیز است!
Alice نوشته: کمونیسم هم بسیاری آرمانگرایانه به نگر می‌رسد, سرشت هومن با فزوده‌خواهی و سروری درآمیخته است و
در جنگل هم قانون پیکارخواهی و مهتری به گونه‌ی "طبیعی" دیده می‌شود. مگر اینکه سرشت آدمی را بدگرانید
و تراهومن نوینی بسازید.

پارسیگر

از هر دیدگاهی بنگریم, این سخن نادرست است.

پیش از هر چیز کدام آرمانگرایی؟ ما که نمیخواهیم همآوردی را از ریشه کنده
باشیم یا نخواسته‌ایم همه برابر و یکسان و یکجور و بی هیچگونه تنشی زندگی کنند,
تنها چیزی که خواسته‌ایم این بوده که همه‌یِ بهره‌یِ کار یک تن, به خود وی بازگردد.

از دیدگاه ژنتیک, همه‌یِ تاریخ شهرمندی به ١٥ هزار سال هم نمیرسد و
کمتر از چند هزارسال است که چیزی از بیخ به نام "سرمایه" درست شده,
چگونه سرمایه‌داری میتواند ریشه در رگ و پی هومنی دوانده باشد؟
جاییدر ژنهای شما آمده که کارخانه‌دار شوید و از
دیگران بهره‌بکشید که اگر این نباشد ژنهایتان آزرده میشوند؟

از دیدگاهِ فزونخواهی و آزمندی ویژگی‌هایی ناگسستنی
هستند نیز سخن بیفرنود بود و پاسخ همینرا داده بودم:

Mehrbod نوشته: ١. آز و فزونخواهی دو تا از رانه‌هایِ هومنی هستند, ولی نه همه‌یِ آنها و نه سرنوشت‌سازترینِ آنها. در سرشت هومنی آدمکشی, تجاوز, دزدی, بی‌رحمی و بسیاری زاب‌هایِ نکوهیده و ناخواستنیِ دیگر نیز هستومند است,
ولی دربرابر همدلی, مهربانی, نیکخویی, بخشایش, گذشت و خرسندی (قناعت) و بسیاری فروزه‌هایِ نیک نیز میباشند. هر کدام از این رانه‌ها در بستر فرگشتیگ خود بایسته بوده‌اند و از همینرو
نیز خود را در ژن‌هایِ ما نهادینه‌اند, ولی کلیدواژه اینجا «بستر» است. روشن است, در بستری که آز بایسته و نیازین باشد, رانه‌هایِ آز و آزمندی به کار و تکاپو میافتند و در بستری که اینها نیاز
نباشند, خودبه‌خود فروکشیده شده و فروپیچیده میشوند. درست همانجور که در جاییکه گرسنگی و نداری بیداد میکند کودکان گرسنه آزمندانه بر سر هرگونه خوراکی با هم میجنگند و
نان را دست همدیگر میرُبایند, ولی در جاییکه فراوانی و سیری باشد رفتارهایِ نیک دیگری همچون آهسته‌خوری و خوشی بردن از خوراک و گسارش, نمایان میگردند.



از دیدگاه "من احساس میکنم سرمایه‌داری به سرشت من نزدیکتره, پس این بهتره" هم باز بجایی نمیرسیم, برای
من شما اگر جور دیگری می‌سُهیدید مایه‌یِ شگفتی میشد, چه که هرکس بسته به پیرامون و زیستبوم
خود فرهنگیده میشود و آنچه به آن خوگرفته را بی هیچ گمانی, طبیعی‌تر و نزدیکتر از همه به سرشت اش میداند.


سرانجام هم پاسخ شما در راستای همسنگی میان خِرد و رانه را مزدکْ سرور دادند, هرآینه
خِرد از دیدگاهِ فرگشت, خود بباریکی ابزاری است فرگشته برای فروپیچیدن رانه‌ها; اینکه
جاندار بجای آز و نیاز کورکورانه بتواند اندیشد و آینده را هم بررسد و کنش خردپذیر — نه
سُهشپذیر یا رانه‌پذیر — را بگزیند, تا اینکه آنجا دربند و پیرویِ کورِِ رانه‌ها و نیاز‌هایِ خود مانده باشد.

پس هتّا از این واپسین سنگر هم سخن شما بسختی نادرست است, زیرا,
در طبیعت کسانیکه پیروی هوش و خرد باشند فرامیزیوند, این کمهوشان و کودنان و
سرمایه‌داران هستند که همچون جانداران پستتر و کودن‌تر از هومن, یک به یک نابود میشوند.



از اینرو برای فرازیست اتان هم که شده, بایسته است همواره پیروی خِـردِ تیـز و بُـرّنده باشید, نه سُهشِ کُـند و سایـنده.



پارسیگر
sonixax نوشته: پس احتمالن ...
اینقدر ناشکر نباش. همین که در آلمان نگران فردا نیستی و نیازهای اساسیت، فارغ از کیستی ات همیشه تضمینه، و مجبور نیستی که غصه اینو بخوری که فردا چی کار کنم و آینده ات مشخصه، و همینقدر که میتونی به خاطر ثبات نسبی شرایط برای سال های آینده ات هم برنامه ریزی کنی و به آرزوهات برسی، و اینکه میتونی با خیال راحت "اخلاقی" و "آزاد" زندگی کنی، هزار شرف داره به دنیای وحشیِ ایران و هر جای دیگه ای که مجبوری برای زنده بودن و موندن همه رویاهات رو به گور ببری و تن به هر کثافتی هم بدی.
Philo نوشته: اینقدر ناشکر نباش. همین که در آلمان نگران فردا نیستی و نیازهای اساسیت، فارغ از کیستی ات همیشه تضمینه، و مجبور نیستی که غصه اینو بخوری که فردا چی کار کنم و آینده ات مشخصه، و همینقدر که میتونی به خاطر ثبات نسبی شرایط برای سال های آینده ات هم برنامه ریزی کنی و به آرزوهات برسی، و اینکه میتونی با خیال راحت "اخلاقی" و "آزاد" زندگی کنی، هزار شرف داره به دنیای وحشیِ ایران و هر جای دیگه ای که مجبوری برای زنده بودن و موندن همه رویاهات رو به گور ببری و تن به هر کثافتی هم بدی.

بله در مقایسه با ایران که اینجا از بهشت هم بهشت تر است!
ولی خوب در انگلیس و آمریکا و کانادا و ژاپن و استرالیا و خلاصه هر جایی که وضعیتش بهتر از ایران و امثال ایرانه هم شما به فکر نیازهای اساسیت نیستی.
اینکه چهار تا گدا رو میکنند تابلو با یک سری آمار و ارقام هایی که مشخصن هدفمند تهیه شدند چیزی رو ثابت نمیکنه. توی همین آلمان هم تا دلتون بخواد گدا گشنه ریخته که گدایی میکنند و کاسه به دست توی شهر ول میچرخند!!!
خیالتون راحت اگر رویای شما چیزی فراتر از یک زندگی معمولی نسبتن خوب و با آرامش نسبی هستش در آلمان بهش نمیرسید مگر اینکه در خارج از آلمان تجارت و کار کنید و داخل آلمان زندگی و خرج.
sonixax نوشته: ولی خوب در انگلیس و آمریکا و کانادا و ژاپن و استرالیا و خلاصه هر جایی که وضعیتش بهتر از ایران و امثال ایرانه هم شما به فکر نیازهای اساسیت نیستی.

این یاوه‌ها دیگر چیستند؟ در آمریکا چه شمار آدم بیخانمان و گرسنه داریم و چه شمار و برخ ای سالیانه
از همین گرسنگی — در این پیشرفته‌ترین و ابرکشور سرمایه‌داری جهان — جان میدهند, چه شماری در آلمان؟

پارسیگر
Mehrbod نوشته: این یاوه‌ها دیگر چیستند؟ در آمریکا چه شمار آدم بیخانمان و گرسنه داریم و چه شمار و برخ[١] ای سالیانه
از همین گرسنگی — در این پیشرفته‌ترین و ابرکشور[٢] سرمایه‌داری جهان — جان میدهند, چه شماری در آلمان؟

پیشتر پاسخ این ادعاهای کس شری داده شده!
کسی که کونش از یک حدی کمتر گشاد باشد در یک کشور با اقتصاد درست و حسابی گشنه و بیخانمان نمیماند! حال اینکه آمریکا بزرگترین اقتصاد دنیاست.
از این مدل روضه ها پیشتر هم خوانده اید و پاسخشان داده شده و نیازی به تکرارشان نیست.
sonixax نوشته: حال اینکه آمریکا بزرگترین اقتصاد دنیاست.
بزرگترین، برابر دادگرانه ترین نیست
و نمیگوید که درآن کشور گرسنه و
بی خانمان نداریم. چندی پیش هم که
دید که همه ورشکسته شدند و خانه های
خود را از دست دادند!
تازه این " بزرگتری" به بهای کوچکتر
نگه داشتن مردم یک جهان بدست آمده
+ از کار کشیدن از میلیونها برده در
دویست سال بهره کشی بی آمرزش!

همه ی اینها را پیشتر که گفته بودیم !!


پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: بزرگترین، برابر دادگرانه[١] ترین نیست
و نمیگوید که درآن کشور گرسنه و
بی خانمان نداریم. چندی پیش هم که
دید که همه ورشکسته شدند و خانه های
خود را از دست دادند!
تازه این " بزرگتری" به بهای کوچکتر
نگه داشتن مردم یک جهان بدست آمده
+ از کار کشیدن از میلیونها برده در
دویست سال بهره کشی بی آمرزش!

همه ی اینها را پیشتر که گفته بودیم !!

باز هم که روضه خوندید جناب مزدک!!!!!