11-08-2013, 01:05 AM
Mehrbod نوشته: بیچاره مزدک گرامی که از فرامنشی[2] و نمیدانم آرتائیک[3] دارند اینجا سخن میرانند!سپاس از یاری فرامنشی شما که رنج پاسخ را از دوش من برداشتید!
[SIZE=3]•[/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE][SIZE=3][/SIZE]
Mehrbod نوشته: بیچاره مزدک گرامی که از فرامنشی[2] و نمیدانم آرتائیک[3] دارند اینجا سخن میرانند!سپاس از یاری فرامنشی شما که رنج پاسخ را از دوش من برداشتید!
sonixax نوشته: نمیدانم شما خود را به کوچه علی چپ زده اید یا به راستی در باغ نیستید !بیجاست، نبرد رده ای برای همین افروخته میشود که بیدادگری هست. جایی
ما داریم در مورد شیوه زندگی افراد و آنطور که میخواهند باشد سخن میگوییم نه اینکه اگر فلان نفر باور دارند فلان چیز درست است تغییری در حقیقت نمیکند !
وقتی اکثریت یک جامعه بخواهد بهره بدهد شما که هستید که بخواهید جلوی آن را بگیرید ؟
وقتی اکثریت جامعه ای کمونیسم بخواهد من که هستم که بخواهم جلویش را بگیرم ؟
نه من ، نه شما ، نه مزدک ، نه استالین و نه هیچ پدر سوخته ی دیگری حق ندارد آنچه که خودش خوب میداند و در پی رسیدن بهش هست را به دیگری اماله کند . این مساله خیلی واضح و روشنه .
همچنان که دیده ایم اگر اکثریت جامعه آمریکایی با جنوبی ها بود شمالی های مخالف برده داری هرگز برنده نمیشدند !!!
مزدك بامداد نوشته: بیجاست، نبرد رده[1] ای برای همین افروخته میشود که بیدادگری هست. جایی
که تنش و ولتاژ نباشد، آذرخش هم نیست.
مزدك بامداد نوشته: ارزش های هومنی[2] هم وابسته به
رآی بیشینگان[3] نیست، و برای همین منشور حقوق بشر میگوید که مردم
این پروانه[4] را دارند که بر پاد آنچه که ستم میپندارند، بشورند.
مزدك بامداد نوشته: کمونیست ها
هم از روی بیکاری و یا چون تنشان میخارید به این راه نیامدند، از بس
که کارگران و کشاورزان سده ها ستم دیدند و چپاول شدند، به جان آمده
و شوریدند،
مزدك بامداد نوشته: با این دگرسانی[5] که اینبار رهبری دانشیک[6] مارکسیستی داشتند
که راه کامیابی را برایشان نشان داد و اکنون این رهبری در تونل آتشی
که سرمایه دارای برافروخته پخته تر شده و در باری دیگر، با جهانی
شن سرایداشت[7] و دهکده شدن جهان، واژگشتی[8] جهانی را بسود رنجبران
سامان خواهد داد که متروپول های سرمایه داری را خواهد فروگرفت[9]
و دیگر آنگاه، سرمایه دارای نیروی رزور ندارد که بتواند این دستاورد
هارا پس بگیرد. مارکس هم گفته بود که واژگشت[8] تنها در متروپول های
سرمایه مانند آلمان و یا نگلیس (متروپول های انزمان) شانس پیروزی دارد
و نه در کشور های کناره ای و "پرووانس" Provinzstaaten
مزدك بامداد نوشته: پس به دید شما، اگر شمالی ها کمینگان[10] بودند، نباید برای آزادی بردگان جنگ میکردند؟
مزدك بامداد نوشته: شمالی ها نه از روی فرامنش[11] با برده داری در ستیز بودند، بساکه برای
کارخانه های خود به نیروی کار ارزان نیاز داشند و برای همین خواستار
درهم شکتن سامانه[12] ای بودند که نیروی کار ارزان را به زمین ها و پلانتاژهای
پنبه و .. بسته بود. در فربود[13]، آنها بردگان را "آزاد" کردند که در کارخانه هایسان
به بردگی و بهره دهی خود پی بگیرند. زمانی برده آزاد راستین میشد که خودش
بخشی از زمین هارا دریافت میکرد ولی شما اگر برده را از خانه و کشتزار
برده دار بیرون بیندازید، او را به گرسنگی و تن دادن به هرکار بیدادگرانه ی
دیگر وادار ساخته اید. پس گرچه این کار سودی هومنی[2] داشت ولی این
سود، فراورده[14] ی کناره ای این تازش سرمایه داری بود.
Mehrbod نوشته: اینهم برای شما که گویا دستی در ترزبان[4] کژفرنودها[5]؟ هم داشتید:
Mehrbod نوشته: ١. سفستهیِ پرداختن به سخنگو (شما مانند خمینی هستید)------------->
مزدك بامداد نوشته: ! اگر انها خونی را خورده باشند, خون تزار ها و تزارویچ ها و شاهزادگاناین سخنان برای ما بسیار آشنا هستند و چنانکه میبینیم این دوتن به خود این حق را میدهند کسانی که سیستم زندگی ای غیرآنچه اینان تجویز میکنند را میپسندند سرکوب کنند. آن یکی آدم هم خیلی خون دوست داشت و همش میگفت بریزید خونها و بکشید دشمنان اسلام را. پس مقایسه من بیجا نبود و ربطی به پرداختن به سخنگو نداشت.
و بویار های مفت خور و کولاک ها (زمین داران بزرگ روستایی) و دیگر بهره کشان انگل
بوده که نوش جانشان و نوش جان ما باد!!
Mehrbod نوشته: ٢. سفستهیِ انگ زدن (سفستهیِ اینکه شما دارید سفسته میکنید)؟!
Mehrbod نوشته: ٣. سفستهیِ توسل به بیشینگان[6]: اگر ٩٠% مردم موافق بردهداری باشند, پس بردهداری اشکالی ندارد و مشروع است.انگار ما باید اینجا درس سیاست و دموکراسی هم بدهیم. عزیزم مشروعیت هر سیستمی برپایه ارده ی همان مردم. اینکه آنان بخواهند کمونیستی زندگی کنند یا سرمایه داری و یا اسلامی به خودشان مربوط است و نمیتوان آنان را از برپاسازی حکومت دلخواهشان منع کرد و منع کردن در این مورد غیراخلاقی است. پس چه شد؟ بستن تمام راههای دموکراتیک برای تغییر یک سیستم حکومتی توسط آن سیستم در واقع خودش غیراخلاقی است و مایه نامشروع شدن آن میشود.
Mehrbod نوشته: a. شوروی میلیونها آدم را از حق زندگی محروم کرده بود, شوروی نمونهیِ ناب کمونیسم بود (و نباید هیچ عیبی هم میداشت), پس کمونیسم بد استشما اصلا ربط نوشته های من را به نوشته های جناب مزدک درک کردید یا همینطوری برای خودتان اسم سفسطه ها را فهرست کردید؟ ایشان از شوروی به عنوان یک کشور کمونیستی دفاع کرده و او را شهید راه عدالت دانستند. حالا شما پریده اید وسط و به انتقادهای ما به شوروی گیر داده اید! اساسا من در آن پست کجا گفتم که شوروی نمونه ناب یک حکومت کمونیستی است؟ و مگر غیر از این بود که نوشته ای که کوت کردید در انتقاد به دفاع از عملکرد شوروی به عنوان یک کشور کمونیستی بود؟
Mehrbod نوشته: b. استالین هر چه کرد برای اهداف ایدئولوژیک بود و بس (چرا هم ندارد!).Mass grave found containing Stalin victims
Mehrbod نوشته: ١. سفستهیِ نادان خواندن دیگر: اینکه شما چیز به این آشکاری[8] که شوروی در پیت بود نمیگیرید برای ما شگفتانگیز است!پوه...
Mehrbod نوشته: ٢. سفستهیِ زهرآگینیدن سرچشمه: اگر شوروی دستآوردی هم داشت براستی دستآورد نبوده, چون (—>سفستهیِ سفرنگ[7] تاریخ) آنرا با اردوگاه کار اجباری بدست آورده.؟!
Mehrbod نوشته: ٣. سفستهیِ سفرنگ تاریخ: اگر دولت بنمایندگی از مردم کارها را پخش[9] کند مافیا راه انداخته, ولی اگر سرمایهداران از مردم بهرهبکشند مافیا نیست.در مورد سیستم مافیاپرور شوروی و روسیه من دیگر حرفی نمیزنم و قضاوت را مینهم به عهده ی خوانندگان که چگونه در شوروی یکی از بزرگترین و مخوفترین باندهای مافیایی تشکیل شد و هنوز هم در روسیه امروزی فعال است:
Mehrbod نوشته: ١- لغزش در تاریخ: ژاپن بجز دو خوردن تا بمب اتم و دو شهر چیزی از دست نداد, آلمان غربی هم که روشن شد چگونه میلیاردها دلار زیر نام "پیرنگ[10] مارشال" از پولهای چاپیده و بهرهکشیده در آن سرازیر شدند و خود آمریکا هم که هیچ خراشی از جنگهای جهانی برنداشت.خیر. مردم ژاپن پس از جنگ جهانی چیزی برای خوردن نداشتند و کشور تماما ورشکسته و درب و داغان شده بود و مردم چیزی برای حمل و نقل هم نداشتند. در ثانی در روزهای پایانی جنگ آمریکا مدتها بود که ژاپن را بمباران میکرد. و دو بمب اتم در یک کشور کوچکی چون ژاپن اصلا چیز کمی نیست. کشورهایی چون آلمان انگلستان ایتالیا مجارستان هلند فرانسه و.... هم در جنگ صدمات بسیار زیادی دیدند. تمام اینها را آمریکا درست کرد؟
Mehrbod نوشته: ٢. سفستهیِ سنجش[11] نابرابر: اگر آمریکا با چپاولگری نیمی از جهان توانست اینچنین از آلمان غربی ویترین سرمایهداری بسازد و این کارها را بکند, چرا شوروی براه سامانهیِ[12] دادگرانهتر خود اگر این همه خوب بود نتوانست!؟تحریف سخن من. گفتم که ایشان ممکن است بفرمایند تمام کشورهای اروپایی جنگ زده و ژاپن و دیگران را آمریکا با پول سرمایه داری خود ساخته است و اگر این ادعا را بکنند آنگاه ما هم خواهیم گفت که چرا شوروی با آنکه تقریبا نیمی از جهان را با منابع خام و انسانی اش در اختیار داشت نتوانست چنین کند و رفاه و آسایش و امنیت را برای کشورهای تحت حمایت خود به بار آورد؟
Mehrbod نوشته: ١. سفستهیِ نادیده گفرتن خاستگاه[13] کنشها: همانجور که کشتن همیشه بد نیست, زیرا میتواند از روی پدافند[1] شخصی باشد (خوب), یا میتواند از روی دستدرازی و دزدی باشد (بد), بهمینسان, اینکه دو کشور چگونه یاری رسانیدهاند و پول هزینه کردهایند نیز بایستی در بافتار[14] انگیزه و خاستگاه کنش بررسی شود.خیر. مسلم است که هر دوی اینها در پی گسترش هژمونی خود بودند و خواستگاه مردمی اندیشه شان در درجه ای پایینتر از این هدف بود. بنابراین دست اندازی های هر دو نامشورع بوده. این جناب مزدک بودند که میگفتند شوروی برای همیشه در پی حمایت از مستمندان و عدالت بوده و آمریکا در پی به بردگی بردن ملل.
Mehrbod نوشته: دیدگاه چندبعدی و تکبعدی هم بیگمان شوخی بیشتر نیست. دیدگاه چندبعدیای که هومنی[15] باید در برابردیدگاه تک بعدی شما از این نشات میگیرد که شما با داس و تبر در دست و کینه و خشم در دل میخواهید همچون مولا علی همه کس را به راهی که می اندیشید ببرید و مشروعیت سیاسی برایتان محلی از اعراب ندارد.
بردهداران در پیشمیگرفت بگویید ببینیم چگونه میبایستی میبوده که تکبعدیِ آن, ستیز با بردهداران ناپسند به شمار میرود؟
Mehrbod نوشته: خیر, روشنه سیستم سوسیالیستیک آلمان که از پاژ[16] همهیِ مردم گرفته و هزینهیِ آموزش و پرورش رایگان خود مردم میکند یک سرمایهگذاری روی جوانانباز هم نادرست است. نخست آنکه بسیاری از دوستان من در آمریکا تحصیل میکنند و بورسیه شده اند(هزینه تحصیلشان را خود آن دانشگاه میپردازد). دوم آنکه از حقوق اولیه هر کسی است که هر جا که خواست زندگی و کار کند. شما اگر کشوری داشتید در ترازی نسبی از رفاه و امنیت و آسایش در جهان آنگاه همانقدر که متخصص از کشورتان میرود همانقدر هم از کشورهای دیگر وارد میشود چرا که پس از شرایط سیاسی و اقتصادی دیگر فاکتورها سلیقه ای میشوند و سلیقه ها نیز آنقدر پراکندگی دارند که کسی این تعادل تا حد قابل قبولی برقرار باشد.
و نیروی کار آن کشور است و کسیکه از اینها بهره گرفته و پس از آنکه به جایگاه کارشناسی برین[17] و دانشآموختگی رسید به آمریکا میکوچد, بدرستی نمکنشناسی کرده است و بدرستی نیروی کار وی را دزدیدهاند.
چرا؟ ازیرا[18] در آمریکا شما هرگز نمیتوانید این هزینههایِ رایگان و بایسته[19] برای گذران زندگی و آموزش و پرورش را بگیرید (مگر آنکه پولدار زاده شده باشید),
سپس اینکه آمریکا به آدمهایِ گدا و کم پول راه
نمیدهد (هنگامیکه آلمان میدهد و از آنها کارشناس هم برمیسازد[20]) و بجایش دروازههایِ کوچ[21] را تنها برایِ پولداران و سرمایهداران و کارشناسان بدردبخور باز گذاشته --> دزدی نیروی کار از دیگر کشورها.
مزدك بامداد نوشته: پس به دید شما، اگر شمالی ها کمینگان[10] بودند، نباید برای آزادی بردگان جنگ میکردند؟اگر یک سیستم دموکراتیک در آنجا برقرار میبود که همه ی مردم در آنجا میتوانستند در آن شرکت کرده و سیستم حکومتی خود را تعیین میکردند نه شمالی ها و نه هیچ کشوری در هیچ کجای جهان حق دخالت در آن را نداشت. به فرض اگر نسبت درصد رای ۸۰ به ۲۰ بود آنگاه شاید میشد استبداد اکثریت به اقلیت. اما فعلا تنها روشی که ما در اختیار داریم برای تعیین یک حکومت توسط مردم همین است و گزینه دیگری نداریم. سعادت اجباری از نوعی که شما میفرمایید هم میشود امثال شوروی و کره شمالی و ایران و اینها که خب مصایب و گرفتاری هایش بسیار بیشتر از همان استبداد اکثریت به اقلیت است. چرا که مثلا فرض کنید آن ۲۰ درصد در شرایطی نامطلوب زندگی میکنند اما به هرحال یکجوری زندگی میکنند و برای بهتر کردن اوضاع تلاش میکنند. در جایی که مشروعیت از طریق روشهای دموکراتیک تامین میشود برای آن ۲۰ درصدی که ناراضثی هستند میتوان راه حلهایی چون مهاجرت را ساده کرد. اما در نهایت اگر نخواستند در شرایطی نامطلوب زندگی میکنند. این خیلی بهتر از این است که دورشان دیوار کشیده شود یا کشته شوند یا در زندان و اردوگاههای کار اجباری در سیبری بپوسند.
Dariush نوشته: . واقعا برایم باورپذیر نیست که مشروعیت سیاسی را هم باید در اینجا توضیح دهم.
sonixax نوشته: کسرا جان شما از کدام آزادیهای اجتماعی حرف میزنید ؟منظور من این هست حتی اگر سیستم حکومتی مثل شوروی میشد که سیستم مورد علاقه من نیست و این را بارها نیز گفتهام حداقلش این هست که برای سکس مردم را سنگسار نمیکردند یا حجاب اجباری نبود یا خوردن مشروب آزاد بود یا همه جا پر از دیسکو و بار بود ، حالا ولی آزادیهای سیاسی وجود ندارد ، اینها و آزادیهای اجتماعی نیز نیست ، یعنی اینکه بهر حال دیکتاتوری سکولار از دیکتاتوری آخوندی بهتر است
sonixax نوشته: دوستان تحصیلات اجباری و آکادمیک برای کودکان را هم اخی میداننددولتهای چپ از هر نوع آن که طرفدار سیستم آموزش عمومی و رایگان همگانی هستند!
Theodor Herzl نوشته: منظور من این هست حتی اگر سیستم حکومتی مثل شوروی میشد که سیستم مورد علاقه من نیست و این را بارها نیز گفتهام حداقلش این هست که برای سکس مردم را سنگسار نمیکردند یا حجاب اجباری نبود یا خوردن مشروب آزاد بود یا همه جا پر از دیسکو و بار بود ، حالا ولی آزادیهای سیاسی وجود ندارد ، اینها و آزادیهای اجتماعی نیز نیست ، یعنی اینکه بهر حال دیکتاتوری سکولار از دیکتاتوری آخوندی بهتر است