مزدك بامداد نوشته: این نگر شماست و آنرا به دیگران واگیر ندهید!
مردم کار میکنند که زندگی شان فراهم شود و آسوده
و شاد و بهزیست باشند و نه برای "سود". سود اگر
در راستای بهزیستی همگانی باشد خوب است.
اون بخش بلد شده هم نگر شماست و به دیگران سرایت نکنه بهتره.
واقعیت اینه که زندگی بهتر و شادتر بدون پول امکان نداره. اگه داره من خیلی خوشحال میشم شما یا کسرا که اینهمه (فقط) ادعا دارید ول کنید برید در کیبوتز اسرائیل زندگی کنید. ولی میبینید که زندگی راحت و آسوده و شاد کیبوتز رو نمیتونید باور داشته باشید و این حرفها فقط جهت خر کردن عوام خوبه یا جهت بهره برداری سیاسی و به دست گرفتن قدرت و کشور و اینها.
kourosh_bikhoda نوشته: در عمل میبینید که کارگری در دنیای سرمایه داری خیلی احساس بهتر و زندگی موفق تری رو برای کارگر پدید میاره
در همان نگرستیزی به این سفسته پاسخ دادیم
که بنگالادش هم کشور سرمایه داری است
و نه تنها آمریکای عزیز شما !!
[SIZE=3]
[/SIZE][SIZE=3][SIZE=3]•[/SIZE][/SIZE]
[SIZE=3][SIZE=3][/SIZE][/SIZE][SIZE=3][SIZE=3][/SIZE][/SIZE]
kourosh_bikhoda نوشته: واقعیت اینه که زندگی بهتر و شادتر بدون پول امکان نداره
سود سرمایه با پول یکی نیست = سفسته
در کشور کمونیستی هم به مردم مزد و پول میدهند
ولی مهند این است که این پولها چگونه بخش
میشود. اگر پول کم یا فراوان باشد نیز، روش
بخش کردن ان مهند است، نه انیکه یکی پاریس
هیلتونی جفتک بیندازد برای کاری که نکرده و
یکی گرسنگی بکشد با اینکه همه ی خانواده اش
دارند جان میکنند! پس بازهم: سفسته نبافید!
سیاست: روشن است که جنگ بر سر بخش کردن
بنماهی های جهان، همانا سیاست است ولی مهند
این است که پیکار سیاسی شما دادوند باشد یا نادادوند!
میلیاردری که برای یک میلیارد بیشتر، کارزار سیاسی
میکند نادادمند است و کارگری که برای ۳% مزد بیشتر
نبرد سیاسی میکند، کارش دادوند است. فزاده خواه
همان سرمایه دار است و نه کار گر. او میخواهد زندگی
خود و خانواده اش مانند دیگران بگذرد و سزایش را
هم دارد چون فراورنده و آدم سودمند اوست و نه آن
زالوی تاریخ !
•
پارسیگر
kourosh_bikhoda نوشته: بیخود است
اسلام هم خیلی جاها در درازای تاریخ به لطف مغز تاریک توده ها بصورت خودجوش گسترده شده. آیا این دلیلی ست بر اینکه اسلام لابد چیز خوب و بایسته ایه؟
ما که گستردگی !؟ را نشانه درستی نیاوردیم، گفتیم تاریخ پر از شورش
برده ها، شورش کارگران و دهقانان ، شورش ستمدیدگان .. بوده !
اسلام که شورش و انقلاب بر پاد بهره کشان نبوده ( تاریخ بخوانید)
تازش تازیان درست مانند تازش مغول و آتیلا و هیتلر ..، برای چپاول
دیگران بوده، همان کاری که سرمایه داری هم اکنون میکند!
من براستی شگفت زده ام که شما با این آگاهی اندک از تاریخ چگونه
به انیجور گفتمان ها میایید!
•
پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: همین، شما هم مانند اسلامیست ها ی دیگر، یک کودنی بودید که گمان کردید اسلام حقیقت است،
و از سوی دیگر هم کیرتان زده به مغزتان که این معجون چیزی بدست نمیدهد جز یک خل و چل
واپس مانده که خودش و خانواده اش باید سختی زندگی کنند ! ولی این آقازاده ها و آخوند ها با
پدید اوردن خرهایی مانند شما مفت میخورند جفتک میزنند و سالی یک دو زن را هم میفرستند بهشت!!
اکنون هم آمده اید زمان و انرژی خود را گذاشته اید برای همین اسلام گند و گوز که شما را به این روز
انداخته و برای الله احمقی که به هرکافر و ملحد و شارلاتان و آخوندی روزی میدهد، به شما ولی نمیدهد!
•
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
اگر روزی به اینه که خر هر خر شویم هم جو خوارشان نمی خواهمش می خواهم با بندگی خداوند از زیر هر سوار شو در روم هر چند با زندگی ساده این روشی است که خودم گزینشش کردم هم پاسگذار خداوند هم خل کسی است که خداوند را نمی شناسد همانند سگ هپ هپش مغزشو از کار می اندازد
مزدك بامداد نوشته: که بنگالادش هم کشور سرمایه داری است
من هم گفتم هرجا بازار آزاد تشکیل بشه و بساط کون گشادان و کسانی که به نام زحمت کشان دنبال مفت خوری و شکم چرانی هستند جمع بشه همونی میشه که امریکا شد. درست مثل ویتنامی که قبلن بنگلادش بود الان تولید کننده تراشه و قطعات. حالا البته پیداست که میایید میگید با پول امریکا اینجوری شده، خب شده که شده. این خود باز هم نشون میده که سرمایه داری امریکایی چنان کار میکنه که پوستین پاره شوروی کار نمیکرده.
ضمنن قرار نیست همیشه همه نظام های سرمایه داری کار کنند تا کارکردشون اثبات بشه. کافیه یکیش کار کنه که البته ده ها موردش داره کار میکنه انگار! ولی برعکس همه نظام های پوسیده کمونیستی سوسیالیستی قراضه هستند
مزدك بامداد نوشته: ما که گستردگی !؟ را نشانه درستی نیاوردیم
مگه من گفتم گستردگی نشانه درستیشه؟ من گفتم در اسلام هم ازین نمونه ها هست که اسلامیون به مخالفت با حاکمیت ظالم پرداخته اند. در همین ایران هم ظاهرن اگر تاریخ خوانده باشید هتا در مشروطه هم روحانیونی بودند که دنبال مشروطه رو گرفتند هرچند اندک.
مزدك بامداد نوشته: من براستی شگفت[١] زده ام که شما با این آگاهی اندک از تاریخ چگونه
به انیجور گفتمان ها میایید!
یک مقدار آب خنک میل کنید. حرص نخورید قربان در سن شما خوب نیست :e152:
kourosh_bikhoda نوشته: چه حرف بیهوده ای! مثل اینه که یه بسیجی بیاد بگه تمام سران حکومت پهلوی اعدام نشدند یا از کار برکنار نشدند و هنوز یه عده سر کارند بعد از انقلاب.
مقایسه چرند! یعنی شما آلمان غربی رو با جمهوری اسلامی و پهلوی رو با نازیها مقایسه میکنی؟ در ضمن منظور من افرادی هست که خون هزاران نفر به گردنشون بوده و نه هر دفتر دار و معلم و آبدارچی نازی ! ۲۵ تا وزیر ، ۱ ریس جمهور و یک صدر اعظم آلمان غربی نازی بودند . دولت آلمان کنونی تازه بخاطر فشار احزاب چپ مجبور شد این اطلاعات رو انتظار بده! اوضاع آمریکا تازه بدتر بوده ، آمریکا رسما قاتلین و خون خواران کمپها رو نجات داده و بهشون پناهندگی داده بوده!
From Dictatorship to Democracy: The Role Ex-Nazis Played in Early West Germany - SPIEGEL ONLINE
kourosh_bikhoda نوشته: شما فکر کنم دشمنی تون با نازی ها رو با دشمنی تون با سرمایه داری اشتباه گرفتی جانم. به نظر میرسه مشکل شما با سرمایه داری تا حد زیادی مرتبط هست به آفند و پدافند در برابر یهودیان.
خیر ، دشمنی با سرمایه داری دشمنی ایدئولوژیک است ، من این مثلهای همکاری و نقش مستقیم سرمایه داران با نازیها رو بازگو میکنم تا کاربران ببینند که این به اصطلاح بهشتهای سرمایه داری تا گردن به خون خودشان آلوده بودند و هستند!
درود بر مزدک گرامی
مزدك بامداد نوشته: از استالین که میتوانست همه ی پولهای روس را
داشته باشد، جز یکی دو پیپ و چپق چیزی نماند، پسرش هم در جنگ با آلمان
رفت و اسیر شد و کشته شد
من اتفاقا میخواستم بحث خانوادهیِ استالین را اینجا مطرح کنم ببینم بقیه دوستان چه میگویند؟ گویا همهیِ کس و کار او یکی یکی غیب شدهاند، پسر او هم گویا ابتدا توسط آلمانها دستگیز شد، آلمانها خواستند او را یک اسیر بلندپایهیِ آلمانی مبادله کنند ولی استالین گفت:من چنین پسری ندارم، آلمانها هم او را اعدام کردند.
mbk نوشته: به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
من هم دوست دارم سرنوشتم را کمی باز کنم شاید پند آموز برای کسی باشد در دانشگاه در زمان نماز کلاس را رها می کردم به استاد هام گوشزد می کردم که کار را ول کنند درسم خوب بود اما بیشتر از شیفته بودن به درس شیفته ء همسر گیری بودم اما با دیدن درسخوانها هم طرز زندگی شان که تنها می خواندند اما زندگی بلد نبودند رفتم آشنا را که خیلی سواد نداشت خواستگاری کردم با نکوهش خانواده خود هم خانواده خانوم هم پافشاری بیش از اندازه هم دندان به جگر گذاشتن این پیوند رخ داد خواستند مهریه بالا ببرند قرآن می خواندم از میزان در نروید گفتم توان مهریه بالا ندارم کم کردند این رابه سفارش عاقد .در نگهداری آیین پا می فشردم شب هم روز کارم مسجد خواندن سخن خداوند قرآن بود مرا دکتر بردند دوسال زجرکش شدم تا دواها را رها کردم چون همه شان وابستگی آور هم بیماری زا بودند بقولی عوارض جانبی گفتم درس را رها کنم چون ارزش نداشت شهریه بدم درس ها را بیافتم دکتر رفتن را با لجبازی رها کردم چون پزشک ها جز جیبشان چیزی نمی اندیشیدند هم سوادشان اندازه 50 سال دنبال افتاده بود سرزنش جنگ کاری نمی کرد دوسال تمام سردرد هم لاغری تا مرگ پیش رفتم دو سه جا کارگری برای همین نماز قرآن بیرونم کردند هم مزد چندانی درکار نبود هی دنبال کار می گشتم یکی هم سن سالم کارگر مغازه می خواست شرط کردم نماز آغاز اذان بخوانم گفت باشه توی مغازه از روزی که آمدم دیگر ترانه مداحی هر چی جز قرآن نمی زدم اینجا هم فشارشان کاری از پیش نبرد عروسی کردیم هم رسم عروسی بزن برقص را اینجا برای عروصی خودم انداختم یک پنجم دوربری هام مزد ندارم اما زنم را پیشنهاد به دو سه زن بردم می کنم اون هم شرط پیش می گذارد باید مهریه را بدهی خانه را بنامم کنی گفتم پس اگر خداوند خواست بهشت دو سه زن دیگر ببرم خداوند را پاس .همکلاسی ها یم با این که بیشتر از من درس خواندند پول بیشتر ماشین کار دارند زن نگرفتند می گویند کی به ما زن می دهد عوارض جانبی درس خواندن هم اینه چشم داشت بیشتر دنبال افتادن بیشتر
تازه فهمیدم که روزی دست این هم آنی که گمان می کنیم نیست آره دست خداوند است هم بس
آخی بیچاره :e408:
خدایی دلم برات سوخت. نمیدونم چرا الله این بلاها رو سرت میاره، ولی خب تو که خودت مشکل نداری و لابد اون دنیا جبران میکنه.
ولی درمورد من قیاس نکنید و اینقدر ساده نگیرید مسئله رو. به این سادگیه مگه؟ مگه لذت و خواسته فقط ازدواج کردن و زن داشتن و یه نون خوردنه؟ بعدشم منکه ایمان ندارم طبیعتا نمیتونم مثل تو باشم.
خلاصه اینا همش داستان زندگی خودته. حالا چطوری ازش چه نتیجه ای میخوای بگیری نمیدونم! روشن و دقیق و کامل استدلال کن و دلیل بیاره. فارسی نوشتنت هم مشکل داره البته.
بهرحال با کلی گویی و مبهم گویی چیزی ثابت و رد نمیشه عزیزم!
کلی گویی و مبهم گویی کار همون ادیان و ایناست. و علم بخاطر دقت و استحکام و روشنی منطقی که داشت اینقدر موفق شد و تونست ادیان رو کنار بزنه.
من خودم یک داستان طولانی و پیچیده داره زندگیم.
شاید هر انسانی یک جهانیه برای خودش.
هر وجودی یک کهکشانه با ویژگی های خودش.
بنظرم تفاوت در خلقت وجود داره.
البته گیریم که اصلا خلقتی اونطور که ادعا میشه در کار بوده باشه!
راستی این بحث هم شد آفتاپیک! اگر خواستی ادامه بدی باید منتقل کنیم جای دیگه.
مزدك بامداد نوشته: این باز همان پندار است که: کسی که از حقوق زنان پدافند میکند، باید خودش زن باشد و سرکوفت هم خورده باشد!
+ کافر همه را به کیش خود پندارد
که چنین نیست، نه لنین کارگر و بی پول بود و فریدریش انگلس هم خودش سرمایه دار بود . مارکس هم کارگر نبود
استالین هم کارگر و ... نبود و هیچکدام هم کم هوش نبودند که هیچ، بساکه بسیار باهوش هم بودند. آنها میدیدند که
این سامانه ی بهر کشی چگونه مردم را از میان میبرد و چه ستمی به کارگران و رنجبران میشود و از انجا که تنها
در پی شکم و زیرشکم خود نبودند و سرنوشت آدمهای دیگر برایشان مهند(مهم) بود، رفتند در پی انیکار! گاندی
هم خودش وکیل بود و همه چیز هم داشت، ولی برای رهایی مردم هندوستان رفت کتک خورد و رفت زندان. این
است که تا زمانی که شما از دریچه " به من این جا چی میرسد" نگاه کنید، در پایان کار به شما و به جهانیان
چیزی نمیرسد. به زبان دیگر، نباید در پی آن بود که من خود را در این سامانه ی بخور بخور و بهرهکشی به
بالا برسانم که بیشتر بهره بکشم تا بهره بدهم، بساکه باید در پی این بود که چکار کنیم که از بیخ، این ساختار
از میان برود که کسی نیاز به فروختن نیروی کار خود به دیگری و تن دادن به بردگی نداشته باشد!
اگر همه ی جهانیان همین ترز اندیشه را که شما دارید، داشتند، اکنون هنوز برده داری روم باستان برجای
بود. خوشبختانه کسانی بودند که درد مردم برایشان یکسان نبود و با هوشمندی، کارگران و رنجبران را
رهبری کردند و دمار از روزگار بهره کشان و انگلها درآوردند و در آینده نیز همین خواهد بود. همین اسنودن
نه کارگر بود و نه کم هوش و نه پخمه، ولی امد خودش را به دردسر انداخت و پته ی آمریکایی هارا ریخت روی آب!
---
لنین هم زمانی که مرد از خودش پول و پله ای بجا نگذاشت چون برای گرفتن
پول و پله برپا نخاسته بود، از استالین که میتوانست همه ی پولهای روس را
داشته باشد، جز یکی دو پیپ و چپق چیزی نماند، پسرش هم در جنگ با آلمان
رفت و اسیر شد و کشته شد. پس میبینید که به وارون گمان شما ( که از روی
آیین خودتان سخن میگویید) کمونیستها در پی پول و پله سرمایه دار ها برای
خودشان نیستند. آنها خوشبختی همه ی رنجبران و مردم کوشا را خواهانند.
•
والا من درمورد اون بنیانگذاران و رهبران کمونیسم که شما ازشون صحبت میکنید چیزی نگفتم، هرچند شک به اونا هم داشتم. ولی حالا که شما میگید اینطور نبودن من بحثی ندارم؛ شاید حق با شما باشه؛ اما این بهرحال ثابت نمیکنه که سیستم کمونیسم درسته! شاید اونا اشتباه کردن. و چیزی که من میگم و دارم درموردش قضاوت میکنم از رفتار و گفتار طرفداران کمونیست هست که تاحالا باهاشون توی اینترنت روبرو شدم.
بقول طرف میگه هرکسی از ظن خود شد یار من!
کمونیسم هم شاید هدف درستی داشته، شاید اون طراحان و بنیانگذاران و رهبران اصلی آدمهای بدی نبودن و نیت خیر داشتن، ولی من فکر نمیکنم طراحی کمونیسم واقعگرایانه و عمل باشه، و فکر میکنم حتی تعداد کافی آدم درست و حسابی برای عملی کردن درستش هیچوقت پیدا نمیشه، و اینایی که بودن و هستن بیشترشون دچار همین عقده ها و اهداف پنهانی هستن که گفتم من بوش رو احساس کرده و میکنم!