دفترچه

نسخه‌ی کامل: گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
sonixax نوشته: در بهشت ، به بهشتیان حوری و قلمان و جوی عسل و جوی شیر داده میشود و دستت را دراز کنی شاخه درخت خودش میاد پایین بهت سیب میده و از بیماری خبری نیست و اگر سر کلاس خوابت ببره معلم میاد روت پتو میندازه و از این حرفها!

آهان, پس پاریس هیلتون میتواند هماکنون در این بهشت "سرمایه‌داریک" باشد, ولی دیگران باید فرقون بکشند؟ 4

تازه ما راهکار دانشیک و کاربُردین هم دادیم, ولی خود شما نالیدید که نه, اینکه بیاییم کارها را بسپریم به
ماشین و خود امان کارهای نرم و دفتری را به دوش بگیریم زندگی را دلزننده! میسازد: همبود کاررَها - The work-free society - برگ 19

Mehrbod نوشته:
soniax نوشته: سرشت آدمی خوردن و خوابیدن و لم دادن و استراحت کردن نبوده و نیست .
مگر اینکه به داستان آدم و حوا اعتقاد داشته باشیم .

نه تنها بوده, که همین امروز هم هست. بسنده میکند نگاهی به همبود‌هایِ نخستینی یا نمونه‌وار بومی‌هایِ هاوایی یا سرخپوست‌هایِ آمریکایی بیاندازیم.
اینکه امروز همه در تکاپو هستند از دستآورد‌هایِ همبود‌ فندین (Technological Society) است که میخواد تا جای شدنی فرایند پیشرفت را بشتاباند, نه اینکه
در سرشت آدم ٨ ساعت کار روزانه آمده باشد! ((:

خودآزاری (در رهگذر شما, دگرآزاری) که شاخ و دُمب ندارد! (:


[عکس: 81.jpg]
sonixax نوشته: مگر روسیه تزاری یک کشور واپسمانده و در پیتی بوده؟! خوبه که جناب کوروش در بحثی که با شما داشتند این ادعا رو پوچ کردند رفت پی کارش!!!
گویا شما بدجوری روی حافظه ضعیف ایرانیان حساب باز کرده اید!!! من یک رگم روس است جانم به این راحتی ها چیزی را فراموش نمیکنم

در ضمن آلمان پس از جنگ جهانی اول یک کشور در به داغون و با کلی بدهی و باج به خارجی و ... بوده!
ما همانجا پاسخ کوروش را داده و نادرستی سخن اش را نمایان نمودیم !
بدهی و اینها هم پیوندی به زیرساخت و ساختاوری بالا و پتانسیل کشور ندارد!
بدهی امریکا هم سر به ده ها تریلیون میزند گویا!
در جنگ جهانی نخست، کشور آلمان داغون نشده بود، بمباران در جنگ دوم جهانی بوده!!
( کمی تاریخ بخوانید بد نیست و چون تخم روس دارید، یادتان هم نمیرود)
E412
sonixax نوشته: برای غلبه بر بی انضباطی های کارگران، به شکل تصادفی به یک نفر از هر 10 کارگر موجود شلیک کنید.

لنین - پایان امپراتوری - جورج اربان - ترجمه ی هرمز همایون پور - صفحه 276

Lenin, 'How To Organize Competition,' Collected Works volume 26, Progress Publishers 1964, p. 414.[/LTR]

How to Organise Competition?
http://www.marx2mao.com/PDFs/Lenin%20CW-Vol.%2026.pdf


پ.ن:به نظرم اندکی این نقل قول مشکل داشته باشد و حوصله خواندن تمام نوشته را نیز ندارم Sad خسته هستم بسیار! چون به نظرم لنین تا این حد کودن نبوده که چنین چیزی را صراحتن بیان کند!!! چنانچه اینطور است مهر ورزیده در جستار گفتگو در باره کمونیسم توضیحات لازم را بدهید نه اینجا!

این ترزبان های کودن هم که به تر زده اند به نوشته
و گروهی کودن تر هم از این بازگردان ها ، گفتاورد
میاورند ( باز خوبه شما دو دل بودید!)

Thousands of practical forms and methods of accounting and
controlling the rich, the rogues and the idlers must be devised
and put to a practical test by the communes themselves, by
small units in town and country. Variety is a guarantee of
effectiveness here, a pledge of success in achieving the single
common aim—to clean the land of Russia of all vermin, of
fleas—the rogues, of bugs—the rich, and so on and so forth.
In one place half a score of rich, a dozen rogues, half a dozen
workers who shirk their work (in the manner of rowdies,
the manner in which many compositors in Petrograd, particularly
in the Party printing-shops, shirk their work) will be
put in prison. In another place they will be put to cleaning
latrines. In a third place they will be provided with “yellow
tickets” after they have served their time, so that everyone
shall keep an eye on them, as harmful persons, until they
reform. In a fourth place, one out of every ten idlers will be
shot on the spot.
In a fifth place mixed methods may be
adopted, and by probational release, for example, the rich,
the bourgeois intellectuals, the rogues and rowdies who are
corrigible will be given an opportunity to reform quickly.

اینجا لنین از راهکار های بهسازی آدم های کون گشاد و مفت خور
سخن میگوید، میگوید یکجا آنهارا بگذراید توالت بشورند، یکجا
بگذراید به همراه کارگران کار کنند تا یاد بگیرند و آدم بشوند،
یکجا بهشان کارت زرد بدهید تا زمانی که ادم بشند و سرانجام
یکجا هم یکی از ده تن بیکار و کون گشاد را تیرباران کنید
تا دیگران شمار کار دستشان بیاید چون:
در سوسیالیسم، کسی که نمیخواهد کار کند، سزامندی نان خوردن هم ندارد!

“He who does not work, neither shall he eat”—this is
the practical commandment of socialism.


Faulenzer {m}; Faulenzerin {f}; Müßiggänger {m}; Müßiggängerin {f} idler
Schlingel {m}; Lausbub {m}; Lauser {m}; Schlawiner {m} rascal; rogue
Mehrbod نوشته: آهان, پس پاریس هیلتون میتواند هماکنون در این بهشت "سرمایه‌داریک" باشد, ولی دیگران باید فرقون بکشند؟ 4

تازه ما راهکار دانشیک و کاربُردین هم دادیم, ولی خود شما نالیدید که نه, اینکه بیاییم کارها را بسپریم به
ماشین و خود امان کارهای نرم و دفتری را به دوش بگیریم زندگی را دلزننده! میسازد: همبود کاررَها - The work-free society - برگ 19
خودآزاری (در رهگذر شما, دگرآزاری) که شاخ و دُمب ندارد! (:
[عکس: 81.jpg]
you are a true meme destroyer :))
استدلال بعضی مدافعین سرمایه داری در مورد تسلا:
he couldn't capitalize his knowledge
undead_knight نوشته: he couldn't capitalize his knowledge
had only scientific talent! the poor man ...
مزدك بامداد نوشته: had only scientific talent! the poor man ...
این یک "ایراد" سرمایه داری هست ولی جز ایرادات پایه ای سرمایه داری نیست.(چون در سرمایه داری فعلی کسانی که دانش داشته باشند معمولا راحت میتونند به سرمایه برسند)

در هر حال مسئله اصلی که اینجا وجود داره "عرضه و تقاضا" یا "قانون بازار" هست که در مثال تسلا و هیلتون خوب نمایش داده نمیشه.(چون شمار کسانی که به خاطر داشتن دانش به سرمایه زیاد دست پیدا کردند به نسبت بالاست)

مثال بهترش فوتبالیست ها و آتش نشان ها هستند، کسانی که فوتبال رو میتونند به صورت حرفه ای دنبال کنند کم هستند و کسانی که میتونند خوب فوتبال بازی کنند(علاقه تماشاگران بیشتری رو جلب کنند) خیلی کمتر هستند.
در برابرش بیشتر آدم ها میتونند آتش نشان باشند.

به همین خاطر در این مورد نجات جون انسان ها بسیار ارزون تر از یک سرگرمیه!
خب این مشکل "ذاتی" سرمایه داری نیست،یک تراژدی طبیعیه که سرمایه داری بزرگ نماییش میکنه:)

+البته الان که یکم بیشتر فکر میکنم میبینم اونقدرا هم "تراژدی" نیست،اگر برای نجات دادن جون انسان ها در این مواقع "عرضه" محدود بود وضع فاجعه بارتر میشد:))
undead_knight نوشته: این یک "ایراد" سرمایه داری هست ولی جز ایرادات پایه ای سرمایه داری نیست.(چون در سرمایه داری فعلی کسانی که دانش داشته باشند معمولا راحت میتونند به سرمایه برسند)

در هر حال مسئله اصلی که اینجا وجود داره "عرضه و تقاضا" یا "قانون بازار" هست که در مثال تسلا و هیلتون خوب نمایش داده نمیشه.(چون شمار کسانی که به خاطر داشتن دانش به سرمایه زیاد دست پیدا کردند به نسبت بالاست)

مثال بهترش فوتبالیست ها و آتش نشان ها هستند، کسانی که فوتبال رو میتونند به صورت حرفه ای دنبال کنند کم هستند و کسانی که میتونند خوب فوتبال بازی کنند(علاقه تماشاگران بیشتری رو جلب کنند) خیلی کمتر هستند.
در برابرش بیشتر آدم ها میتونند آتش نشان باشند.

به همین خاطر در این مورد نجات جون انسان ها بسیار ارزون تر از یک سرگرمیه!
خب این مشکل "ذاتی" سرمایه داری نیست،یک تراژدی طبیعیه که سرمایه داری بزرگ نماییش میکنه:)

+البته الان که یکم بیشتر فکر میکنم میبینم اونقدرا هم "تراژدی" نیست،اگر برای نجات دادن جون انسان ها در این مواقع "عرضه" محدود بود وضع فاجعه بارتر میشد:))
آدم چه استدلال هایی در دفاع از سرمایه داری می شنود.

عزیز من طبق خود آمار های فیفا بیش از 260 میلیون نفر در سرتاسر دنیا فوتبال را به صورت حرفه ای دنبال می کنند بیاورید ببینیم چند نفر در دنیا در شغل آتش نشانی کار می کنند و یا حتی فوتبالیست شدن چه مهارت هایی می خواهد که هرکسی نمی تواند؟
احتمالا از فردا می گویید(که البته یک بار هم به آن اشاره کرده بودید) که کون لخت کردن کیم کارداشیان و پاریس هیلتون(!) هم از آن کار های مشقت بار است که هر کسی از عهده ی آن بر نمی آید.E412E412E412


http://www.fifa.com/mm/document/fifafact..._10704.pdf
kourosh_bikhoda نوشته: خیر بیجاست. شما شوربختانه سر از این مسائل درنمیارید و تلاشتون هم آب در هاون کوفتن است

پروفسور رابرت شیلر یکی از برندگان نوبل اقتصاد 2013 هست که این جایزه رو به خاطر "تحلیل تجربی درباره قیمت دارایی ها" بردند. ایشون تمام عمرشو صرف مطالعه در زمینه هایی کرده که در اقتصاد کرده که به نظر بدیهی یا غیرقابل توضیح میاد. مطالعات ایشون نشون میده که نرخ سهام رو نمیشه در کوتاه مدت پیش بینی کرد به دلیل تاثیراتِ زیادِ تغییراتِ کوچکِ بازار. ولی در دراز مدت مثلا 5 سال این پیش بینی واقعی تر میشه. حتا تز دکتراشون هم درباره ساختار نرخ بهره بود که تا همین الان هم خیلی از مطالعات ایشون از جمله همین مطالعه درباره قیمت سهام و دارایی و اینها تاثیر گرفته از همون تز هستند و دنباله همون مطالعاتند.

خلاصه اینکه همونطور که میبینید اقتصاد هم به وارون تفکرات شکمی شما، یک علم هست و ماهیت علم بودنش اون رو تا حد زیادی ناشناخته ولی قابل کنترل میکنه. ولی قابلیت کنترلش برمیگرده به متغیرهای زیادی که در اقتصادهای راکد و ایستای چپی وجود ندارند از جمله ساختارِ "بازار آزاد". روشنه که اگر فیزیک رو هم محدود کنید به استاتیک، احتمالن همه چیز رو ازش سر درمیارید و میتونید در عرض 2، 3 ترم دانشگاهی تبدیل به علامه دهر بشید. ولی فیزیک فقط استاتیک نیست درست همونطور که اقتصاد فقط جمع و تقسیم سود و زیان های اقتصاد تک قطبی کمونیستی نیست.

فهم شد؟
[ATTACH=CONFIG]3435[/ATTACH]
Nevermore نوشته: آدم چه استدلال هایی در دفاع از سرمایه داری می شنود.

عزیز من طبق خود آمار های فیفا بیش از 260 میلیون نفر در سرتاسر دنیا فوتبال را به صورت حرفه ای دنبال می کنند بیاورید ببینیم چند نفر در دنیا در شغل آتش نشانی کار می کنند و یا حتی فوتبالیست شدن چه مهارت هایی می خواهد که هرکسی نمی تواند؟
احتمالا از فردا می گویید(که البته یک بار هم به آن اشاره کرده بودید) که کون لخت کردن کیم کارداشیان و پاریس هیلتون(!) هم از آن کار های مشقت بار است که هر کسی از عهده ی آن بر نمی آید.
خوب در این مورد میشود گفت تقاضا برای فوتبال بیشتر است، البته یکی از دلایل کمتر بودن تقاضا برای آتش نشانی هم وجود بیمه است که تقاضای بالا و بازار داغی دارد و نگرانی مالی از آتش سوزی را کم میکند.
Russell نوشته: خوب در این مورد میشود گفت تقاضا برای فوتبال بیشتر است، البته یکی از دلایل کمتر بودن تقاضا برای آتش نشانی هم وجود بیمه است که تقاضای بالا و بازار داغی دارد و نگرانی مالی از آتش سوزی را کم میکند.
راسل جان شکی نیست که افراد زیادی بزای بازی کردن و لذت بردن و ورزش، فوتبال را به نبرد با آتش و احتمال از دست دادن جان خود ترجیح می دهند،من حرف ام در جواب آندد بود.به نگر ام لازم به توضیح نیست که آتش نشانی شغلی بسیار پر خطر تر و سخت تر از فوتبالیست بودن است.ما اینجا باید معیاری برای سنجش "سختی ِ" دو شغل بدهیم.اگر به آمار و ارقام هم نگاه کنیم تعداد بسیار ییشتری فوتبالیست داریم تا آتش نشان،این است که اینجا نمی توانیم چنین استدلالی را بیان کنیم که سخت تر بودن و کمیاب بودن ِ فوتبالیست باعث افزایش نرخ می شود.